ای لب میگون تو هم شکر و هم شراب
وی دل پرخون من هم نمک و هم کباب
خطّ و لب دلکشت طوطی و شکرّستان
زلف و رخ مهوشت تیره شب و ماهتاب
موی تو و شخص من پر گره و پرشکن
چشم تو و بخت من مست می و مست خواب
گر تو بتیغم زنی کز نظرم دور شو
سایه نگردد جدا ذرّه ئی از آفتاب
لعل تو در چشم من باده بود در قدح
مهر تو در جان من گنج بود در خراب
صعب تر از درد من در غم هجران او
دوزخیان را به حشر هیچ نباشد عذاب
ای تن اگر بیدلی سر ز کمندش مپیچ
وی دل اگر عاشقی روی ز مهرش متاب
لعبت چشمم دمی دور نگردد ز اشک
زانک نگیرد کنار مردم دریا ز آب
روی ز خواجو مپوش ورنه بر آرد خروش
بر در دستور شرق آصف گردون جناب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از زیباییهای عشق و دردهای ناشی از جدایی صحبت میکند. او لب و چهره محبوبش را توصیف میکند که هم شکرین و هم تلخ است. دل پرخون او تصویر کننده عواطف عمیق و متضادی است که از عشق بوجود آمده است. شب و روز، پر از تضاد، در اشعارش میآید. او عشق را چون عطری خوش، و جدایی را به سختی و درد تشبیه میکند و این احساسات عمیق او را آزار میدهد. همچنین، تأکید میکند که اگر عاشق باشد، نباید از محبوبش دور شود و همیشه باید به یاد او باشد. در نهایت، شاعر به زیباییها و شورهای عشق اشاره میکند و خواستار درک و توجه به این احساسات عمیق است.
هوش مصنوعی: ای لبهای زیبا و شیرین تو هم مانند شکر نازک و هم چون شراب خوشمزهای هستی. و دل من که پر از غم و درد است، هم به مانند نمک تلخ و هم به مانند کباب دلچسبی است.
هوش مصنوعی: خط و لب تو به زیبایی طوطی و شیرینی شکر است و زلف و چهرهات مانند شب تیره و ماه درخشان میباشد.
هوش مصنوعی: موهای تو و من پر از گره و دردسر است، اما چشمان تو و بخت من در زیر تأثیر می و خواب قرار دارند.
هوش مصنوعی: اگر تو همچون بت، مرا از خودت دور کنی، سایهات هرگز از نور آفتاب جدا نخواهد شد.
هوش مصنوعی: زیبایی تو در چشمان من مثل شرابی است و محبت تو در وجود من همچون گنجی با ارزش است که در دل ویرانهای نهفته است.
هوش مصنوعی: درد من به خاطر فراق او به قدری سخت و عمیق است که عذاب دوزخیان در قیامت هیچگونه به آن نمیرسد.
هوش مصنوعی: ای بدن اگر دل شما از بند عشق او رهاست، در آن گام مگذار. و ای دل، اگر عاشق هستی، از محبت او دور نشو.
هوش مصنوعی: چشمم مدتی به خاطر اشک نمیتواند دور از گریه باشد، همچنان که مردم دریا نمیتوانند از آب دور شوند.
هوش مصنوعی: اگر روی محبوب را پنهان کنی، این کار باعث خواهد شد که فریادی برآید. در نتیجه، گردنکش و بزرگی مانند آصف، که در شرق مشهور است، به درگاه تو خواهد آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
بر کف من نه نبید، پیشتر از آفتاب
نیز مسوزم بخور، نیز مریزم گلاب
میزدگان را گلاب باشد قطرهٔ شراب
باشد بوی بخور، بوی بخار کباب
تا که ز حُوت آمدست سوی حَمَل آفتاب
گوهر سفته است خاک صندل سوده است آب
بر سر گل بلبل است بر لب طوطی شراب
در گلوی فاخته است ساخته چنگ و رباب
یا سید المکرمات بابک خیرالمآب
کفی مغیث الوری کفک فی کل باب
ای به صفا برده گوی سایه تو ز آفتاب
زهره زهره شد ز آتش تیغ تو آب
جودک یوم العطا بأسک یوم العذاب
[...]
زد نفس سر به مهر صبح ملمع نقاب
خیمهٔ روحانیان کرد معنبر طناب
شد گهر اندر گهر صفحهٔ تیغ سحر
شد گره اندر گره حلقهٔ درع سحاب
صبح فنک پوش را ابر زره در قبا
[...]
در تتق ابر شد، باز رخ آفتاب
همچو بناگوش یار در خم زلف بتاب
مهر سیه پیرهن ابر سپید پریش
هندوی کافور موی ترک معنبر نقاب
خانقه صوفیان بر گه ز بس اقحوان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.