هرکه در عهد ازل مست شد از جام شراب
سر ببالین ابد باز نهد مست و خراب
بیدلان را رخ زیبا ننمائی بچه وجه
عاشقانرا ز در خویش برانی ز چه باب
می پرستان همه مخمور و عقیقت همه می
عالمی مرده ز بی آبی و عالم همه آب
سر کوی خط و قدّت چمن و سنبل و سرو
سمن و عارض و لعلت شکر و جام شراب
دل ما بی لب لعل تو ندارد ذوقی
همه دانند که باشد ز نمک ذوق کباب
هر که در آتش سودای تو امروز بسوخت
ظاهر آنست که فردا بود ایمن ز عذاب
گرچه نقش تو خیالیست که نتوان دیدن
همه شب چشم توام مست نمایند بخواب
تر شود دم بدمم خرقه ز خون دل ریش
زانک رسمست که بر جامه فشانند گلاب
پیر گشتی بجوانی و همانی خواجو
دو سه روزی دگر ایام بقا را دریاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زبان فارسی با مضامین عاشقانه و فلسفی سروده شده است. شاعر به توصیف حال و هوای عاشقی میپردازد و میگوید که عشق باعث مستی او میشود. او به زیبایی معشوق اشاره میکند و بیان میکند که عاشقان همیشه در جستجوی محبوب خود هستند. همچنین به تضاد میان حقیقت و خیال اشاره میکند و میگوید که هر که عاشق باشد، باید با آتش عشق بسوزد. در نهایت شاعر به یادآوری از گذرای زندگی و اهمیت بهرهبرداری از لحظات زیبا تأکید میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دوران آغازین هستی از شراب عشق سرمست شد، در زندگی ابدی نیز همچنان با حالت مستی و شیدایی برمیخیزد.
هوش مصنوعی: دلباختگان را با چهرهی زیبا دل نمیکنی، چرا که عشقآوران را از درِ خود میرانید. این کار به چه دلیل است؟
هوش مصنوعی: میپرستان، افرادی هستند که به نوشیدن الکل علاقه دارند و همه آنها در مستی به سر میبرند. در حقیقت، همه چیز به حالت سرمستی درآمده و دنیای مردهای به نظر میرسد که به خاطر کمبود آب، هر چیزی در آن خشک و بیروح است. اما در عوض، علم و دانش همچنان به آب نیاز دارد تا جریان داشته باشد و زندگی ببخشد.
هوش مصنوعی: در کنار خیابان، زیباییها و نشانههای دلانگیزی از طبیعت و عشق وجود دارد؛ مانند گلها، درختان و چهرهی معشوق که همهی اینها همچون شکر و شراب، دلانگیز و خوشمزهاند.
هوش مصنوعی: دل ما بدون لبهای لعل تو هیچ شور و شوقی ندارد، همه میدانند که چاشنی کباب همان نمک است.
هوش مصنوعی: هر کسی که امروز برای عشق تو در آتش سوخت، به نظر میرسد که فردا از عذاب و درد رهایی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: هرچند که تصویر تو فقط خیال است و نمیتوان آن را دید، اما همه شب چشمان تو باعث مستی من میشوند و مرا به خواب میبرند.
هوش مصنوعی: این بیت به احساس عمیق درد و اندوه شاعر اشاره دارد. او میگوید که هر لحظه، دلی شکستهاش باعث میشود لباسش به خون دل تر شود. این نشاندهندهای از آداب و رسوم است که در آن، گلاب بر روی لباسها پاشیده میشود، اما در اینجا به معنای نمادین، خون دل او به جای گل پاشیده میشود. این تصویر بیانگر غم و رنجی عمیق است که او تجربه میکند.
هوش مصنوعی: سالمند شدهای و هنوز جوانی، ای خواجو! چند روزی از عمر باقیمانده را غنیمت بشمار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزه از خیمه ما دوش همی شد بشتاب
عید فرخنده فراز آمد با جام شراب
قوم را گفتم چونید شمایان به نبید
همه گفتند صوابست صوابست صواب
چه توان کرد اگر روزه زما روی بتافت
[...]
ای غریب آب غریبی ز تو بربود شباب
وز غم غربت از سرْت بپرّید غراب
گرد غربت نشود شسته ز دیدار غریب
گرچه هر روز سر و روی بشوید به گلاب
هر درختی که ز جایش به دگر جای برند
[...]
باغ معشوقه بد و عاشق او بوده سحاب
خفته معشوقه و عاشق شده مهجور و مصاب
عاشق از غربت باز آمده با چشم پرآب
دوستگان را با سرشک مژه برکرد از خواب
نبود صعبتر از هجر بتان هیچ عذاب
که شب و روز جدا دارد از من خور و خواب
اندرین گیتی کس یاد نکردی ز گنه
گر بدان گیتی چون هجر بدی هیچ عذاب
تا غم فرقت آن ماه بمن باز نخورد
[...]
روز برف است بیایید و بیارید شراب
تا بنوشیم به شکرانه ی این فتح الباب
میر مجلس بنشین گو و به ساقی فرمای
تا سبک رطل گران پیش من آرد به شتاب
در چنین روز و جوارِ درِ نوروزِ شریف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.