رو بر رَهَش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
سیلِ سرشک ما ز دلش کین به در نَبُرد
در سنگِ خاره قطرهٔ باران اثر نکرد
یا رب تو آن جوانِ دلاور نگاهدار
کز تیرِ آهِ گوشهنشینان حذر نکرد
ماهی و مرغْ دوش ز افغانِ من نَخُفت
وان شوخْدیده بین که سر از خواب برنکرد
میخواستم که میرَمَش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیمِ سحر نکرد
جانا کدام سنگدلِ بیکفایت است
کاو پیشِ زخمِ تیغِ تو جان را سپر نکرد؟
کِلکِ زبانبریدهٔ حافظ در انجمن
با کس نگفت رازِ تو تا تَرکِ سر نکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این غزل حافظ، شاعر از عشق نافرجام خود سخن میگوید. او به معشوقی اشاره میکند که با وجود تمام لطف و محبتهایی که از او انتظار داشته، هیچ توجهی به او نکرده است. اشکهای او مانند سیل است و دردش را نمیتواند به کسی بگوید. شاعر به خداوند دعا میکند تا جوان دلیر را حفظ کند و به دشواریهای عشق اشاره میکند. او از بیتوجهی معشوق و بیپاسخی خواستههایش شاکی است و در نهایت به تنهایی و سکوت خود در برابر راز عشقش اشاره دارد. غزل نشاندهندهٔ عواطف عمیق و دردناک شاعر در عشق است.
هوش مصنوعی: من در راه او قرار گرفتم و او هیچ توجهی به من نکرد. با اینکه امید به لطف و نگاهش داشتم، هیچ نگاهی از او دریافت نکردم.
هوش مصنوعی: اشکهای ما مانند سیل از دل به راه افتاده، اما این کینه و درد را از دل برنمیدارد. حتی قطرهٔ باران هم بر سنگهای سخت تأثیری نمیگذارد.
هوش مصنوعی: خدایار، تو آن جوان شجاع را حفظ کن که از تیرهای حسرت و ناامیدی افرادی که کنارهنشینند، نمیترسد و به مبارزه ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: ماهی و پرنده شب گذشته از صدای ناله من بیدار نشدند و آن دلبر بازیگوش هنوز از خواب بیدار نشده است.
هوش مصنوعی: خواستم مانند شمعی باشم که در کنار او میافتم، اما او مثل نسیمی در صبح زود از کنار ما گذشت و ما را نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: عزیزم، چه کسی میتواند سنگدل و ناکارآمد باشد که در برابر درد و آسیب تو جانش را دفاع نکند؟
هوش مصنوعی: حافظ در جمع دیگران هیچگاه راز تو را فاش نکرد و فقط وقتی به دردسر افتاد، زبانش به اعتراف باز شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد
سر در میان مجلس عشّاق بر نکرد
بر خط عشق ماه رخان چو قلم کسی
ننهاد سر که همچو قلم ترک سر نکرد
آنکس شکست قلب که بیمش ز جان نبود
[...]
دلبر برفت و بر دل تنگم نظر نکرد
وز آه سوزناک جهانی حذر نکرد
بگرفت اشک ما دو جهان سر به سر ولی
آن بی وفا ز لطف سوی ما گذر نکرد
آهم گذشت و بر فلک هفتمین رسید
[...]
دلبر بِرَفت و دلشدگان را خبر نکرد
یادِ حریفِ شهر و رفیقِ سفر نکرد
یا بختِ من طریقِ مروت فروگذاشت
یا او به شاهراهِ طریقت گذر نکرد
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
[...]
بگذشت یار و سوی اسیران نظر نکرد
کردیم ناله در دل سختش اثر نکرد
خاک رهش شدیم که بوسیم پای او
از سرکشی و ناز بر آنجا گذر نکرد
ما را چه سود اشک چو سیم و رخ چو زر
[...]
سوز حدیث شمع زبان را خبر نکرد
حرف سر زبان بدل کی اثر نکرد
غوغای رستخیز برآید ز عاشقان
آن مست نازنین چه سر از خواب بر نکرد
طوبی که سرفرازی باغ بهشت یافت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.