چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان
رسد به عرش نفیرم ز تنگنای جهان
نه این کبودی چرخ است بلکه شد نیلی
ز زخم سیلی صاحبدلان قفای جهان
مجو دوام طرب زانکه چار حد دارد
به شاهراه حوادث طرب سرای جهان
فتاد رخنه به دیوار دین و پنداری
که هست کنگره کاخ دلگشای جهان
تفاوت خوشی و ناخوشی که در گذر است
بود خشونت سوهان عمرسای جهان
طلسم گنج حقیقت گشای و دم درکش
که ناگهان کشدت در دم اژدهای جهان
وفا مجو ز جهان هر که بود ز اهل وفا
به زیر خاک شد ای خاک بر وفای جهان
قرارگاه تو ملک بقا بود تا چند
شوی فریفته ملک بی بقای جهان
بتاب رخ ز جهان و جهانیان جامی
که قبله گاه امید تو بس خدای جهان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نسیم عدل همی آید از هوای جهان
شعاع بخت همی تابد از لقای جهان
گزارد مژده میمون صدا خروس فلک
فکند سایه خورشید بر همای جهان
جز او که جای ندارد نداند اینکه چه کرد
[...]
چگونه کس کند آرام در سرای جهان
که کرده اند به آب و هوا بنای جهان
چو ناله ای که مریضی کند به حالت نزع
به گوش هوش چنان می رسد صدای جهان
کبود گشته فلک بسکه پشت پا زده اند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.