دل رخت را ز روشنی مه گفت
سخنی روشن و موجه گفت
هر که دریافت نکته دهنت
عقلش از سر غیب آگه گفت
پیش قد بلند تو طوبی
سخن سدره گفت و کوته گفت
گوشه ابروی تو را شب عید
هر که دید الهلال والله گفت
وعده یک بوسه بود و ده دشنام
لبت آن یک نداد وین ده گفت
نیست مشتاق کعبه صوفی شهر
سخن کعبه گر نه در ره گفت
دوش جامی حدیث زلف و رخت
ز اول شام تا سحرگه گفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تخت چون دید روی شه خه گفت
بخت ربّی و ربّک اللّٰه گفت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.