چو یار دور چه سود ار بهار نزدیک است
جدا ز صحبت او گل به خار نزدیک است
دیارم آن سر کویی ست و یارم آن سگ کوی
خوشا کسی که به یار و دیار نزدیک است
خدای را ز سرم سایه دور دار ای هجر
که روزم از تو به شبهای تار نزدیک است
نماند صبر ولی موعد وصال رسید
شکست کشتیم اما کنار نزدیک است
بسوخت ز آتش دوری دلم ولی دارم
به این خیال تسلی که یار نزدیک است
به کار شاهد و می شغل جو دلا و مترس
ز شیخ شهر که او هم به کار نزدیک است
رسید نظم تو جامی به گوش یار آری
به گوش شاه در شاهوار نزدیک است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است
خجالت دل امیدوار نزدیک است
دلم ز وصل تسلی نمیشود امروز
اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است
ز من گذشته و از جذبه محبت من
[...]
به غم نشاط من خاکسار نزدیک است
خزان من چو حنا با بهار نزدیک است
یکی است چشم فرو بستن و گشادن من
به مرگ، زندگیم چون شرار نزدیک است
به چشم کم منگر جسم خاکسار مرا
[...]
بیا که فصل خوش روزگار نزدیک است
زمان سیر گل و لاله زار نزدیک است
فتاده ام به طلسم قفس، چه چاره کنم
ز باغ دورم و فصل بهار نزدیک است
به حرف عشق، همین کوهکن بود امروز
[...]
چمن به خرّمی و گل به بار نزدیک است
جنون تهیّه نکرد و بهار نزدیک است
نشان ساحل این بحر ای که میپرسی
اگر به موج سواری کنار نزدیک است
به غیر یأس ابد در میانه فاصله نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.