هزار محنت و غم چون فراق یاران نیست
هزار غم چو غم عشق غمگساران نیست
برفتم از نظر آن دلفریب و می گفتم
ترحّمت چه سبب بر امیدواران نیست
ز دیده اشک روان می رود ز هجر چه سود
چو دوست در غم احوال دوستداران نیست
اگرچه هست ز طوفان نوح هم شرحی
ولی چو دیده من اشکبار باران نیست
هزار بر رخ تو عندلیب بیشترند
چو گل برفت یکی بلبل از هزاران نیست
اگرچه هست به بستان هزار شور و نوا
به روی گل چو من ای جان هزار دستان نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق غربت و غم ناشی از دوری دوستان و عشق اشاره دارد. شاعر بیان میکند که هیچچیز به اندازه درد جدایی افرادی که دوستشان داریم، آزاردهنده نیست. هرچند در زندگی غمهای متنوعی وجود دارند، اما غم عشق از همه دردناکتر است. شاعر همچنین به زیبایی و بینظیری محبوب خود اشاره میکند، و میگوید که حتی اگر صدها بلبل در باغ وجود داشته باشند، هیچیک به تنهایی زیبایی محبوبش را ندارند. در نهایت، شاعر احساس میکند که هیچ آهنگی به اندازه نغمه دلنشین محبوبش معنایی ندارد.
هوش مصنوعی: هیچ سختی و اندوهی به اندازه دوری از دوستان نیست؛ هیچ غمی به تلخی غم عشق و عاشقان نمیرسد.
هوش مصنوعی: از دید آن معشوق دلربا دور شدم و گفتم که رحمتی که بر دلهای امیدوار نازل میشود، چه دلیلی دارد که به من نرسد.
هوش مصنوعی: از چشمانم اشک به خاطر جدایی میریزد، اما چه فایده؟ وقتی که دوست در غم حال دوستانش نمیگنجد.
هوش مصنوعی: اگرچه درباره طوفان نوح داستانهایی وجود دارد، اما اشکهای چشمان من نمیتواند به باران تشبیه شود.
هوش مصنوعی: هزاران پرنده زیبا برای تو آواز میخوانند، اما از میان همه آنها، فقط یک بلبل خاص است که دلنشینتر از دیگران است.
هوش مصنوعی: هرچند در باغ هزاران صدا و شوری وجود دارد، اما مانند من که بر روی گل نشستهام، هیچ دست دیگری نیست که این احساس را منتقل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگرچه جانان کسرا عزیز چون جان نیست
مرا جهان و سرو جان بجای جانان نیست
نباشد انده جانان چو آمد انده جان
مراست انده جانان و انده جان نیست
شفا و راحت جان من آن دو مرجان بود
[...]
مرا به درد فراق تو هیچ درمان نیست
به غیر آتش عشق رخ تو در جان نیست
تو جانی و ز برم دور می شوی چه کنم
ز جان مفارقت ای نور دیده آسان نیست
مرا نیاز به روز وصال بسیارست
[...]
علاج عاشق دلگیر سیر بستان نیست
به چشم تنگدلان غنچه کم ز پیکان نیست
ز استخوان شهیدان اگر نخیزد دود
دلیل راهروان کس درین بیابان نیست
ز بهر تن زرهی نیست به ز نقش حصیر
[...]
کرم در آب و گل چرخ تنگ میدان نیست
به روزنامه خورشید، مد احسان نیست
نوشته اند به خون جگر برات مرا
ز فکر نعمت الوان دلم پریشان نیست
صدف به کد یمین رزق خویش می گیرد
[...]
به دور چشم توام التجا به دوران نیست
نگاه گرم کم از خاتم سلیمان نیست
فریب خورده دام نگاه می داند
که زیر تیغ تغافل نشستن آسان نیست
ز گرد راه تو روشن کنم سواد نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.