گنجور

 
کلیم

علاج عاشق دلگیر سیر بستان نیست

به چشم تنگدلان غنچه کم ز پیکان نیست

ز استخوان شهیدان اگر نخیزد دود

دلیل راهروان کس درین بیابان نیست

ز بهر تن زرهی نیست به ز نقش حصیر

برای سر سپری بهتر از گریبان نیست

حدیث تلخ از آن لب برون نمی‌آید

که شور طوفان در طبع آب حیوان نیست

به دور حسن تو گل از نظر چنان افتاد

که چشم رخنهٔ دیوار بر گلستان نیست

ز راه پر خطر عشق زین عجب دارم

که سیل ریگ روانش به فکر طوفان نیست

مرا ز صحبت مینای باده شد روشن

که رازِ هرکه تنک‌ظرف گشت پنهان نیست

ز باد دامن، بر هم خورد محبتشان

میان شعله و شمع اتحاد چندان نیست

یکی است خانهٔ زنجیر و خانهٔ دنیا

درین دو خانه فراغت نصیب مهمان نیست

چگونه پای به دامان عافیت پیچی

کلیم آبله‌ها گر فراخ دامان نیست

 
 
 
قطران تبریزی

اگرچه جانان کسرا عزیز چون جان نیست

مرا جهان و سرو جان بجای جانان نیست

نباشد انده جانان چو آمد انده جان

مراست انده جانان و انده جان نیست

شفا و راحت جان من آن دو مرجان بود

[...]

جهان ملک خاتون

مرا به درد فراق تو هیچ درمان نیست

به غیر آتش عشق رخ تو در جان نیست

تو جانی و ز برم دور می شوی چه کنم

ز جان مفارقت ای نور دیده آسان نیست

مرا نیاز به روز وصال بسیارست

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
صائب تبریزی

کرم در آب و گل چرخ تنگ میدان نیست

به روزنامه خورشید، مد احسان نیست

نوشته اند به خون جگر برات مرا

ز فکر نعمت الوان دلم پریشان نیست

صدف به کد یمین رزق خویش می گیرد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
اسیر شهرستانی

به دور چشم توام التجا به دوران نیست

نگاه گرم کم از خاتم سلیمان نیست

فریب خورده دام نگاه می داند

که زیر تیغ تغافل نشستن آسان نیست

ز گرد راه تو روشن کنم سواد نظر

[...]

سعیدا

ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نیست

ندیده لذت سر ما تنی که عریان نیست

سفال خانهٔ ما بشکند سر فغفور

که مور کلبهٔ ما کمتر از سلیمان نیست

چو باده خون جگر نوش و ذوق را دریاب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه