تا کی آخر ز غمت ناله شبگیر کنم
سوختم از غم عشق تو چه تدبیر کنم
هست زلف تو چو زنجیر من از راه جنون
خویشتن بسته آن زلف چو زنجیر کنم
در پس پرده اندیشه معبد کردار
همه شب نقش خیالات تو تصویر کنم
گر پریشانی زلف تو ببینم در خواب
سادهدلوار همه نقش تو تعبیر کنم
ماجرای غم عشق تو چنان نیست که من
بر زبان قلم سرزده تحریر کنم
یک دل از مهر تو با سر سخنان دارم لیک
فرصتی نیست که در پیش تو تقریر کنم
ای خوش آن لحظه که پوشیده به پیش اغیار
به نظر با تو سخن گویم و توفیر کنم
گفتی از صبر به مقصود رسی همچو همام
دل چو با من نبود صبر به تزویر کنم
گر بدانم که مرا از تو امیدی باشد
پس من دلشده در صبر چه تقصیر کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و عاشقانهگی شاعر است. او از رنج و درد عشق و غم ناشی از آن میگوید و به تصویر کشیدن محبوبش در ذهن و خوابهایش اشاره میکند. شاعر احساس میکند که زلف محبوبش او را در بند کرده و نمیتواند از عشقش جدا شود. او میخواهد در میان دیگران از عشقش سخن بگوید، ولی نمیتواند این احساسات را به درستی بیان کند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که اگر امیدی به وصال محبوبش داشته باشد، صبر برایش سخت خواهد بود.
هوش مصنوعی: تا کی باید از غم تو شبها نالان باشم و گریه کنم؟ برای تسکین این درد عشق تو چه چارهای پیدا کنم؟
هوش مصنوعی: زلفهای تو مانند زنجیری است که مرا به جنون و دیوانگی خودم گره زده است، و من با همان زلفها مانند زنجیری خود را محکم میکنم.
هوش مصنوعی: در پس پرده تفکر، در معبد عمل، هر شب تصویر خیالات تو را میسازم.
هوش مصنوعی: اگر در خواب، بیخبر از واقعیت، به دیدن پریشانی در موهای تو بپردازم، با دل ساده و خالص خود، هر تصویری که از تو ببینم را تفسیر و تعبیر میکنم.
هوش مصنوعی: ماجرای درد و رنج عشق تو به قدری عمیق و پیچیده است که نمیتوانم آن را به راحتی با کلمات بیان کنم.
هوش مصنوعی: من یک دل پر از محبت نسبت به تو دارم، اما فرصتی نیست که بتوانم این احساسات را در حضورت بیان کنم.
هوش مصنوعی: خوشا آن زمانی که در حضور دیگران به طور پنهانی با تو صحبت کنم و هیچ چیز را از تو پنهان نکنم.
هوش مصنوعی: تو گفتی که با صبر به هدف خواهی رسید، اما چون دل من با تو نیست، صبر را با فریب و نیرنگأ عوض میکنم.
هوش مصنوعی: اگر بدانم که از طرف تو امیدی هست، پس چه تقصیری دارم در صبر کردن و دلسپردن به این انتظار؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در غمت ناله ز دل زارتر از زیر کنم
همچو مرغ سحری ناله شبگیر کنم
از دل پاک کنم بر سر خاک تو نثار
گهری از صدف دیده چو توفیر کنم
با تو در باختن سر چو نکردم تقصیر
[...]
صَنَما با غمِ عشقِ تو چه تدبیر کنم؟
تا به کِی در غمِ تو نالهٔ شبگیر کنم؟
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شِنَوَد
مگرش هم ز سرِ زلفِ تو زنجیر کنم
آن چه در مدتِ هِجرِ تو کشیدم هیهات
[...]
دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر کنم
دل بطوفان نهم و چشم به تقدیر کنم
پیرم و مست جوانان ز خودم شرمی باد
که جوانان نکنند آنچه من پیر کنم
کس ره من ندهد در حی لیلی وش خویش
[...]
شرح درماندگی خود به که تقریر کنم
عاجزم چارهٔ من چیست چه تدبیر کنم
در توسل به جناب تو چه تدبیر کنم
چند در فرقت تو ناله شبگیر کنم
آنچه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تحریر کنم
در شب هجر تو مجموع پریشانی خویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.