دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر کنم
دل بطوفان نهم و چشم به تقدیر کنم
پیرم و مست جوانان ز خودم شرمی باد
که جوانان نکنند آنچه من پیر کنم
کس ره من ندهد در حی لیلی وش خویش
مگر اینصورت مجنون شده تغییر کنم
گفته یی درد دل خویش بگو پیش طبیب
بیش از آن درد دلم هست که تقریر کنم
من جز از سجده بت راه بطاعت نبرم
کافری باشم اگر دانم و تقصیر کنم
دوش در خواب سحر همدم خورشید شدم
مگر این خواب بدیدار تو تعبیر کنم
عاقلی به زمن ایخواجه طلب در غم دل
من بزنجیر دلم دل بچه زنجیر کنم
اسم اعظم مگرم ملک سلیمان بخشد
ورنه من چون تو پری را بچه تسخیر کنم
خواب راحت ز درت یافتم آنروز مباد
که ببد روزی ازین مرحله شبگیر کنم
کس ز صد حرف یکی ره نبرد چون اهلی
آیت حسن ترا کاینهمه تفسیر کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق خود سخن میگوید و به تضاد میان جوانی و پیری، عشق و درد دل، و تعبیر خوابها و آرزوها میپردازد. او میگوید که دریا از گریهاش پر شده و دلش در طوفان است، اما نمیداند چه باید بکند. او به شرم خود از جوانیهایی اشاره میکند که نمیتوانند احساسی را که او تجربه کرده درک کنند. شاعر به درد دلش میپردازد و میگوید که هیچکس نمیتواند او را در مسیر عشق راهنمایی کند، جز آنکه در عشق به لیلی مجنون شود. او از خوابهای شیرینش میگوید که در آن با خورشید همدم شده و آرزوی دیدار معشوق را دارد. در پایان، شاعر از محدودیتهای خود و عدم توانایی در تسخیر عشق و زیباییهای معشوق سخن میگوید و به درک عمیقتر زیباییهای او میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی چشمانم از اشک شبیه دریا شده، چه راهی پیش رو دارم؟ دلم را به امواج میسپارم و چشم به سرنوشت میدوزم.
هوش مصنوعی: من پیر شدم و تحت تاثیر جوانان قرار دارم، اما از خودم شرمندهام که جوانان کارهایی را انجام نمیدهند که من در سن خودم انجام میدهم.
هوش مصنوعی: هیچکس اجازه نمیدهد که من در مسیر عشق لیلی به سرانجام برسم، مگر اینکه در این حالت، مجنون و دگرگون شوم.
هوش مصنوعی: به پزشک بگو که بیشتر از آنچه بتوانم توضیح بدهم، در دل دارم و ناراحتی ام عمیقتر از کلماتی است که بتوانم بیان کنم.
هوش مصنوعی: من تنها از طریق سجده بر بت میتوانم به اطاعت برسم و اگر این را بدانم و باز هم کوتاهی کنم، کافر هستم.
هوش مصنوعی: دیشب در خواب در کنار خورشید بودم، شاید بتوانم این خواب را به ملاقات تو تعبیر کنم.
هوش مصنوعی: عاقل، در زمانهای که هستیم، از شما میخواهد که در غم دل من، قلبم را مثل زنجیر در دست بگیرم و آن را کنترل کنم.
هوش مصنوعی: اگر خداوند نام بزرگ را به من بدهد، میتوانم همچون سلیمان بر فرشتگان و موجودات تسلط پیدا کنم، وگرنه من هم مثل تو نمیتوانم حتی یک پری را تحت قدرت خود درآورم.
هوش مصنوعی: من در آن روز خواب راحتی را از در تو به دست آوردم. امیدوارم هرگز روزی پیش نیاید که از این مرحله به وضعیت بدی وارد شوم.
هوش مصنوعی: هیچکس از میان تمام این سخنان، نتوانسته به حقیقت نزدیک شود، همانطور که من هم به خاطر زیباییات، اینقدر دربارهات توضیح میدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در غمت ناله ز دل زارتر از زیر کنم
همچو مرغ سحری ناله شبگیر کنم
از دل پاک کنم بر سر خاک تو نثار
گهری از صدف دیده چو توفیر کنم
با تو در باختن سر چو نکردم تقصیر
[...]
تا کی آخر ز غمت ناله شبگیر کنم
سوختم از غم عشق تو چه تدبیر کنم
هست زلف تو چو زنجیر من از راه جنون
خویشتن بسته آن زلف چو زنجیر کنم
در پس پرده اندیشه معبد کردار
[...]
صَنَما با غمِ عشقِ تو چه تدبیر کنم؟
تا به کِی در غمِ تو نالهٔ شبگیر کنم؟
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شِنَوَد
مگرش هم ز سرِ زلفِ تو زنجیر کنم
آن چه در مدتِ هِجرِ تو کشیدم هیهات
[...]
شرح درماندگی خود به که تقریر کنم
عاجزم چارهٔ من چیست چه تدبیر کنم
در توسل به جناب تو چه تدبیر کنم
چند در فرقت تو ناله شبگیر کنم
آنچه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تحریر کنم
در شب هجر تو مجموع پریشانی خویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.