گنجور

حاشیه‌گذاری‌های شهاب عمرانی

شهاب عمرانی


شهاب عمرانی در ‫۱۶ روز قبل، یکشنبه ۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۳ - متهم کردن آن شیخ را با دزدان وبریدن دستش را:

چه بسیار پرندگانی که از روی شکم و گرسنگی به سمت دام رفته اند و الان در بامها ی خانه ها داخل قفس حبس هستند.

 

شهاب عمرانی در ‫۱۶ روز قبل، یکشنبه ۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۸ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۴ - کرامات شیخ اقطع و زنبیل بافتن او به دو دست:

ترس اینکه اجزای بدن از تو جدا بشود از تو رفته و برای دفع آن سپری بسیار محکم به تو عطا شده است. احتمال منظور همان دستی که با آن کار انجام میدهد.

 

شهاب عمرانی در ‫۱۶ روز قبل، یکشنبه ۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۱ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۶۲ - رنجور شدن اوستاد به وهم:

من در برخی نسخ « نه تو رهی، نه آیینت» دیدم

 

شهاب عمرانی در ‫۲۲ روز قبل، دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۰۲ در پاسخ به امیر دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۸ - حکایت:

احتمالا نوعی طعنه است به این معنی که اگر میگویی که درویشان گدا هستند و طماع و زشت خو، خب از میان شکم خواران تو صاحب دل بجو دراصل تفاوتی نداره و در کف دریا هم دُر و گوهر و سنگ معمولی وجود داره.

 

شهاب عمرانی در ‫۲۲ روز قبل، دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۴ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۶ - قصهٔ خواب دیدن فرعون آمدن موسی را علیه السلام و تدارک اندیشیدن:

در کل ابیات پایانی به این اشاره داره که قانونی برای بنی اسرائیل وجود داشت که کسی حق ندارد مستقیم و بی حجاب چهره فرعون را ببیند، اگر ناگهان در راه به طور اتفاقی با او روبرو میشدند باید با صورت روی خاک می افتادند، یا اگر صدای جارچیان فرعون رو از دور میشنیدند باید روی به دیوار میکردند، و اگر کسی چهره فرعون رو میدید عواقب بدی براش داشت. حالا جناب مولانا میفرماید چون بنی اسرائیل از این موضوع منع شده بودند برای دیدن روی فرعون بسیار حریص بودند و انسان حریص میشه به چیزی که از اون منع بشه.

یاسه به معنی رسم و قاعده

 

شهاب عمرانی در ‫۲۳ روز قبل، یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۱۴ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۵ - قصهٔ هاروت و ماروت و دلیری ایشان بر امتحانات حق تعالی:

با سلام، در داستان پیل در اتاق تاریک دفتر سوم بخش ۴۹، اشاره میرود که هرکس به اندازه توان و آگاهی خود میتواند از پیل که نماد «کُل» یا «حقیقت» هست شناخت پیدا کرده و تشریح کند، از نظر بنده اینجا جناب مولانا اشاره میکنند که قبلا شرحی کوتاه از قصه بیان کرده بودند و در این نوبت هم باز با بیان این موضوع فقط جز کوچکی از کل رو میتوانند بیان و شرح کنند.

 

شهاب عمرانی در ‫۲۴ روز قبل، شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده:

صورتت خرگاه دان معنیت تُرک ...

فُلک به معنی کِشتی

 

شهاب عمرانی در ‫۲۴ روز قبل، شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده:

با هزاران آرزو‌مان خوانده است ...

غرس کرم بنشاندن، نهال بخشندگی و کرم کاشتن

 

شهاب عمرانی در ‫۲۴ روز قبل، شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲ - بقیهٔ داستان رفتن خواجه به دعوت روستایی سوی ده:

هم ازینجا کودکانش در پسند ...

نرتع و نلعب به معنای بالا پایین پریدن و بازی کردن

 

شهاب عمرانی در ‫۱۰ ماه قبل، جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۱ - بیان آنک فتح طلبیدن مصطفی صلی الله علیه و سلم مکه را و غیر مکه را جهت دوستی ملک دنیا نبود چون فرموده است الدنیا جیفة بلک بامر بود:

اشاره به آیات ۵ و ۶ سوره جمعه دارد، چون یهودیان فقط خود را پیرو خدای متعال میدانستند و مابقی ادیان را کفر آمیز خطاب میکردند، قرآن میفرماید که آنان فقط حمال (حامل) تورات بودند و معنای اصلی آن را درک نکردند و در بخشی از آیه از زبان پیامبر میفرماید: [اگر شما واقعا به گفتار تورات عمل میکنید] پس مرگ را تمنا کنید اگر در گفتار خود صادق هستید. یعنی خلاصه ای از هدف ادیان رو در یک جمله بیان میکنند، مرگ نفس و تسلیم که اسلام هم از همون ریشه هست.

 

شهاب عمرانی در ‫۱ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۵:

بیت پنجم اشاره به آیات تناسخ در قرآن: 

غافر ۱۱

بقره ۲۸

معارج ۴

همچنانکه جناب شمس در مقالات میفرماید:

این یک زاد است که تو دیدی. با تو در این زاد همه حیوانات شارکند. اگر تو را همین یک زاد بودی ازیشان تمیزی نیافتی: «لایطأ بساط الرحمن ولم یعرج علی‌الملکوت من لم یولد مرتین»

همچنین در معنی کشتن نفس و دوباره زاده شدن نیز به کار میرود.

 

شهاب عمرانی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۰۶ در پاسخ به ناصر12 دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۱ - بیان آنک فتح طلبیدن مصطفی صلی الله علیه و سلم مکه را و غیر مکه را جهت دوستی ملک دنیا نبود چون فرموده است الدنیا جیفة بلک بامر بود:

سلام بر شما، جمله «ما زاغ» اشاره به آیه ۱۷ سوره نجم دارد که در مورد پیامبر میفرماید که «چشم او منحرف نگشت و طغیان نکرد.» از «ما زاغ» جناب مولانا به کررات استفاده میکنن مانند: عقل کل را گفت ما زاغ البصر/ عقل جزوی میکند هر سو نظر..... به تمثیل اشاره به شخصی دارد که تمام توجهش به جانب حضرت حق است.

زاغ دوم نیز که اشاره به همان کلاغ دارد.

 

شهاب عمرانی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۲ - سؤال کردن رسول روم از عمر رضی‌الله عنه از سبب ابتلای ارواح با این آب و گل جسم:

برای تفهیم بهتر این بخش کتاب « آواز پر جبرئیل » شیخ شهاب الدین سهروردی رو به دوستان پیشنهاد میکنم.

 

شهاب عمرانی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۷ - آمدن رسول روم تا امیرالمؤمنین عمر رضی‌الله عنه و دیدن او کرامات عمر را رضی‌الله عنه:

بیت ۱۵و ۱۶ اشاره به آیه ۷ سوره نوح

 

شهاب عمرانی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۳ - مژده بردن خرگوش سوی نخچیران کی شیر در چاه فتاد:

ابیات ۶ و ۷ اشاره به آیه ی ۲۹ سوره ی فتح

 

شهاب عمرانی در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۲۱ در پاسخ به مهدی بخشایی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

به این مصرع در ادامه هم دقت نظر بفرمایید:

وانگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

 

شهاب عمرانی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۷:

کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام (الرحمن ۲۶ و ۲۷)

به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی/ چه غم است عاشقان را که جهان بقا ندارد

 

 

 

شهاب عمرانی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۳۴ در پاسخ به ملیکا رضایی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۴ - مناظرهٔ مرغ با صیاد در ترهب و در معنی ترهبی کی مصطفی علیه‌السلام نهی کرد از آن امت خود را کی لا رهبانیة فی الاسلام:

خیلی نسبت به بنده لطف دارید ولی خوشبختانه ادیب نیستم :) 

مطلبی که راجع به اصحاب کهف و اکثر داستانهای کهن دینی هست و در کتب آسمانی مختلف ذکر شده است، بویژه در قرآن آنطور که به نظر من می آید اکثرا سخن راجع به یک شخص است نه افراد مختلف. مثلا نمونه همین داستان کهف ظاهرا تعداد اصحاب بر تعداد ابعاد وجودی یک شخص دلالت دارد. شخص تمام انرژی معنوی درونی خود (که نماد آن شاهزادگان در میان اصحاب هستند) و همچنین تمام انرژی مادی درونی خود مانند، ذهن، احساسات و... ( که نماد آن افراد معمولی در میان اصحاب) همچنین سگ آنها که نماد بدن است را در یک راه واحد هماهنگ کرده و به مراقبه ای ژرف فرو میبرد. سگ گرچه داخل نمیشود ولی با دستانی باز نگهبانی میدهد. مراقبه تا جایی ادامه میابد که شخص مرگ را قبل از مرگ فیزیکی تجربه میکند ( موتوا قبل ان تموتوا) دلیل آن این است که جمله ی ( یوما او بعض یوم) (یک روز یا پاره ای از یک روز) آیه ۱۹ و در جایی دیگر ۱۱۳ سوره مومن و جای دیگر نیز در قرآن آمده است که همگی زمانیست که افراد میمیرند و حیات مجدد را تجربه میکنند. 

آیه ۲۲ هم اشاره به بحثی که راجع به تعداد نفرات است میکند و اینکه به راستی فقط خداوند است که از ابعاد وجود آدمی آگاه است. 

من در مورد اکثرا داستانهای قرآن و کتب آسمانی و همچنین مثنوی چنین چیزی رو مشاهده کرده ام. اما بستگی به شرایط مختلف فردی داستانها متفاوت هست و برای موقعیت های متعدد بیان شده است.

ممنون از توجهتون

 

 

شهاب عمرانی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۰۴ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

سلام جناب کرمان عزیز؛

سپاس از شما، البته ممکنه نظر بنده هم درست نباشه ولی اینطور نگاه کردن به این غزل هم خالی از لطف نیست.

 

شهاب عمرانی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

مطلبی هست راجع به این غزل زیبا و معروف از جناب مولانا که احساس میکنم به غلط در میان اکثر افراد بیان میشود و همین اشتباه متاسفانه از زبان فارسی به دیگر زبانها هم ترجمه شده و گسترش پیدا کرده و آن هم مربوط است به مصرع اول از بیت اول.

چون صحبت از رها کردن حیله است این بیان با مقام و مرتبه عاشق بویژه از منظر جناب مولانا در تضاد است. و عاشق حیله ای ندارد که رها کند. شیوه صحیح نگارش این مصرع به نظر بنده این گونه است: حیلت رها کن عاشق آ (عاشق شو).... روی صحبت با عاشق نیست. روی سخن با خواننده است، میگوید حیله را رها کن و عاشق شو. همچنان که در مصرع بعدی نیز در دل آتش درآ را میگوید. که این نوع نگارش و خوانش با تمام مصرع ها و ابیات دیگر هماهنگی دارد. البته این نظر بنده است.

سپاس

 

۱
۲