گنجور

حاشیه‌ها

دوست در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۱۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴:

"&nbsp" به نظر کاراکتر رو نمی تونم توی حاشیه نشون بدم خودتون سرچ کنید متوجه می شید.

دوست در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴:

به نظر می اید که حرف "ی" در سرچ ها درست عمل نمی کنه. من بس که جهان رو سرچ کردم و این کاراکتر رو ... توی سرچ نشون می داد.

ف-ش در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - وله روح الله روحه:

به نام خدا
در دوبیت اول این قصیده آمده است نفس ناطقه یا گنج در خراب را بازیاب وبازشناس فرق خود با او را بدان وازخود در گذر
در روانشناسی وروانکاوی امروزی گفته شده که انسان خود اصلی وناخود یا خود بدلی دارد یعنی سخن از دو خود یا من مطرح است
ملاحظه میشود که اهل معرفت درگذشته دور دو وجهی بودن خود را میدانستند ومجاهده میکردند که به خود اصلی برسند ولی با اصطلاح علمی آنرابیان نکرده اند وآنچه در روانشناسی گفته اند کشف جدیدی نیست دوگانگی خود در آثار سایر عرفا از جمله مولوی هم روشن است
کی تو این باشی که تو آن اوحدی
که خوش وزیبا وسر مست خودی

صنم در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۲۱:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:

اسم من با تفال زدن به دیوان حضرت حافظ در شب تولدم انتخاب شد ...
این شعر آمد و اسم من صنم شد ...

ف-ش در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۴۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:

هو
این قصیده مخصوصا دو بیت اولش ممکن است کمک کند که انسان تاحدی خود گم کرده را باز یابد
در کلام علی ع آمده که تعجب میکنم از کسیکه دنبال گمشده اش میگردد وخود را که گم کرده نمیجوید

ف-ش در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۲۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰:

در بیت نهم گویا معنیش به جای مغریش درست است
---
پاسخ: کلمه‌ی مذکور «صغری‌ش» است و ترکیب «عالم صغری» چندان غریب نمی‌نماید، در هر صورت اگر از دوستان کسی به نسخه‌ی چاپی معتبر دسترسی دارد در این زمینه ما را راهنمایی کند. تغییری اعمال نشد.

ف-ش در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۵۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۵ - دیوانه و زنجیر:

بنام خدا
جای سئوال است که چرا پروین اعتصامی وبسیاری دیگر از اهل معرفت از دیوانگان ومستان جا نبداری کرده اندو عقلا رامورد انتقاد قرارداده اند( در آثار عرفای خارج از سرزمین ما نظیر جبران خلیل هم این معنی دیده میشوداو مقصود گسترده تری در باره دیوانه دارد)
اگر بررسی کنیم معلوم میشود که آنها عقل مصلحت اندیش را که در خد مت خود خواهی وریا کاری قرارمیگیرد نقد میکنند ودیوانگانی را که فاقد این عقل وحالات منفی هستند بر عقلائی چنین ترجیح میدهند ومیگویند عقلا عامل فساد هائی در جهان هستند که دیوانگان از آن مبرایند البته این سخن از نظرمعرفتی درست در میآید ومثلادر زندگی روزمره و ازنظرنظم امور جامعه قابل طرح نیست
در اینجا مسئله دو وجهی بودن عقل مطرح است بقول مولوی عقل جزئی داریم و عقل کلی یا عقل اکتسابی داریم و عقلی که موهبت یزدانی است واین د و وجه کاملا با هم متفا وتند در حدیث هم آمده است: العقل عقلان..یعنی عقل دو نوع است
معنی دیوانگی هم دووجه دارد گاه مثلا گفته میشود کسی دیوانه قدرت یا ثروت یا تجاوز است این معنی ازنظرهر عا رف وعامی محکوم است ولی یک دیوانه معمولی که ظاهرو باطنش را آنطور که هست نشان میدهد نه تنها قابل ملامت نیست بلکه بر عقلای مفسد ترجیح دارد در ابیات بالا آمده است :
ما نمیپوشیم عیب خویش اما دیگران
عیبها دارند وازما جمله را پوشیده اند
در مجموع اهل معرفت با اینگونه تعبیرات میخواهند بگویند که مدعیان عقل یا اکثرمردم ازحق وحقیقت دورند وادعای خلاف آنرا میکنند ظاهرا بیان قرآنی :"اکثرالناس لایعلمون" مؤید آنهاست

صاف در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:

بعد از آن هر جا روی مشرق شود
شرقها بر مشرقت عاشق شود
خرد عاشق آفتاب بی غروب است:
آفتاب معرفت را نقل نیست
روز و شب کردار او روشن‌گریست

سید عباس جعفری در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۲:

چون در نماز استاده‌ام گویی به محراب اندری
---
پاسخ: با تشکر از شما ضبط تصحیح فروغی «به محرابم دری» است و «به محراب اندری» را به عنوان بدل آورده.

ف-ش در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست:

ینام خدا
صفاتی که مولوی در ابیات فوق در باره علی (ع) برشمرده قابل دقت است خوب است گزیده ای چند ازابیا ت اوراکه حاوی صفاتی ازآن حضرت است در حاشیه تکرار کنیم:
ازعلی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان مطهر از دغل...
ای علی که جمله عقل ودیده ای
شمه ای واگو ازآنچه دیده ای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
باز گو ای باز عرش خوش شکار
تا چه دیدی آنزمان از کردگار
چشم تو ادراک غیب آموخته
چشم های حاضران بر دوخته
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس از سؤالقضا حسن القضا...
اینها مدح وتعریف نیست معرفی یک شخصیتی است که روحش به آسمان آویخته ودر مصداق "من عرف نفسه فقدعرف ربه" است
مدح وتوصیف دو وجه دارد وجهی ازآن مطابق سنن وآداب صورت میگیرد ووجه دیگرازشناخت برمیآ ید وجه اول اگرچه لازم باشد اما امکان دارد که جانشین یاحجاب وجه دوم گردد وگمان میرود علی(ع) به همین دلیل از نظر ما کمترشناخته شده است اهل ولایت بودن مستلزم ولی شناسی است و مدح وتکریم خشک وخالی هرگز کافی نیست وجادارد وجه دوم بطور جدی در نظر باشد
مولوی در محیط تشیع پرورش نیافته اما چنانکه در خور یک عارف بزرگ است فرا فرقه ای میاند یشیده و اخلاص علی(ع)اورا سخت تکان دادده است کسی میتواند بزرگان دین را بشناسد که با آنها سنخیتی داشته باشد وپیداست که مولوی این سنخیت را داشته وگویا بهتر از اکثرقریب به اتفاق شیعیان علی را درک کرده ولذاقضاوت در باره او ازنظر فرقه ای بکلی منتفی است

نیکپندار در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۲:۱۲ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:

حاشیه نه به معنی شرح و توضیج بلکه به عنوان خاطره یی از «شرح پریشانی» چرا در ایام جوانی که به قول سعدی گذر به کویی داشتم و نظر با رویی، ایام آشنایی دیری نپایید و مهربان مهرو جفاکار شد. در آن زمان من تمام این شعر را حفظ کرده بودم . در آن گوشه های از شرح پریشانی خود می یافتم.

امیر حسین از مونیخ در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

بیت پنجم ،مصرع اول ،کلمه سوم :
" کرزوی " اشتباه است . " که آرزوی " ویا " کآرزوی " باید باشد .
---
پاسخ: با تشکر از شما، مطابق فرموده تصحیح شد.

امیر حسین از مونیخ در ‫۱۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸:

بیت دوم ، مصرع دوم ، کلمه ی اول اشتباه است . به جای
کنش یا کتش باید " گُنهش " باشد .
---
پاسخ: با تشکر از شما، با نسخه‌ی چاپی مقابله شد و کلمه‌ی صحیح «کاتش» (ک‌آتش = که آتش) جایگزین غلط املایی «کتش» شد.

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲:

بیت دوم به پات بمات خوانده میشود
بیت 20 گلش درست است
---
پاسخ: با تشکر، طرز نوشتن «به پات» در بیت دوم تصحیح شد و در بیت 20 نیز «گلشن» با «گلش» جایگزین شد.

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱:

دربیت 45 شدن بجای شد
---
پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما مصرع اول بیت مذکور تصحیح شد.

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۵:۴۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:

هو
بعضی به این رباعی اشکال وارد کرده اند که اینطور نیست که اهل فضل فسانه گفته باشند
البته منطقی است که اهل فضل بردیگران فضیلت دارند اما" ره زین شب تاریک نبردند برون" هم درست است چه گفته شده حقیقت یا عشق در سکوت و در پس همه دانسته های ذهنی وعقلی متجلی میشود (اهل فضل با این دانسته ها سروکاردارند ) بقول مولوی
چون فلم بر شرح این حالت رسید
هم قلم بشکست و هم کاغذ درید
نظیر این معنی در آثار عرفانی بسیار آمده معلومست که با لمس حقیقت واز تجربه گفته اند

راد در ‫۱۶ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۱:۳۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۱ - حکایت حجاج یوسف:

در بیت
به سرهنگ دیوان نگه کرد تیز
که نطعش بینداز و" ریگش" بری
"ریگش" غلط است صحیح "خونش "است
بیت صحیح:
به سرهنگ دیوان نگه کرد تیز
که نطعش بینداز و خونش بریز
---
پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما تغییر اعمال شد.

رعنا رفیعی در ‫۱۶ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

در بیت هفتم غلط املایی وجود دارد
سال باید تبدیل به سؤال شود
---
پاسخ: با تشکر از شما، تصحیح شد.

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۱۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸:

هو
1-در بیت اول به جای کسان کاسان درست است
2-قصیده ای بسیار پرمعناست چند بیت آن نقل میشود
چو اوضاع گیتی خیال است وحواب
چراخاطرت را پریشان کنند..
هزارآزمایش بود پیش ازآن
که بیرونت از این دبستان کنند..
برآنند خود بینی وجهل وعجب
که عیب تو را از تو پنهان کنند..
---
پاسخ: در مورد شماره 1، تصحیح صورت گرفت.

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۵:۴۵ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸:

هو در باره قصیده 8
او احوال مردم ومسیرفکری وعملی آنها را دیده وگفته "ای عجب این راه نه راه خداست!"
ذر سه بیت اول مسیرکلی جامعه بشری راوانمود کرده است ودر بیت چهارم حامعه را به رمه گوسفند تشبیه کرده و هشدار داده که این دره چراگاه نیست اگر اهل اهل معرفت نباشیم باوراین معانی برایمان میسرنمیشود وشاید بی توجه از آن میگذریم به هر حال اگر با خوش خیالی خود یا دیگران را از این معانی مستثنی بدانیم با واقعیت آشنا ئی نداریم
میتوانیم از قرآن ونهج البلاغه وآثارمعرفت یافتگان معانی فوق را نتیجه بگیریم اما هنر شاعرآنست
که خود ببیند ودریابد وگرنه اقتباس ونقل قول برای همه سهل است برای ما هم مهم اینست که خودمان چه میفهمیم
آیا مطابق معنی ابیات نامبرده همه جوامع بشری اعم ازمتمدن وغیر متمدن وباصطلاح پیشرفته وعقب مانده همین وضع را دارند وفقط معدودی از افراد معرفت یافته اند واقعیت اینست که بلی همه افراد و جوامع جهانی با تفاوتهائی همین طورند در نتیجه هر کس باید از درون خود معرفت یابد( از دیگران استفاده کند ولی متکی به خلق نباشد ) دو بیت زیراز لحاظ فردی و خود شناسی جالب است
پای تو همواره به راه کج است
دست تو هر شام وسحر بر دعاست
چشم تو بر دفتر تحقیق لیک
گوش تو بر بیهده وناسزاست

۱
۵۳۳۲
۵۳۳۳
۵۳۳۴
۵۳۳۵
۵۳۳۶
۵۳۴۴