farivar در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۲ - حکایت در حقیقت تصوّف:
بیت 2 : (طریقتان) صحیح است.
بیت 14 : (که هم تو برسودی) صحیح است ،
(همم) اشتباه است.
بهمن صباغ زاده در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۹ - در بیان آنک دعای عارف واصل و درخواست او از حق همچو درخواست حقست از خویشتن کی کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد:
درود
یک اشکال تایپی کوچک وجود دارد:
نوحهها میکرد او بر جان خویش
روی عزرائیل دیده پیش پیش
با سپاس
فاعل ومفعول در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۴۲ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۰ - در لغز شمع و مدح حکیم عنصری:
جستجو فاعل ومفعول
نهاوندی در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
دربیت دوم می بایست می نوشت جور است در جدایی و شوق است در نظر و نه بلعکس،
چراکه انسان از جدایی یارش به شوق نمی آید !!!
مرتضی در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:
اگر رشته نمی گنجد از آن باشد که دوسر دارد
monire در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰:
میخواهم معنی و مفهوم این بیت را بدانم
سعدی گدا بخواهد و منعم به زر خرد
ما را وجود نیست بیا تا دعا کنیم
Hossein Mansouripour در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:
با تشکر از وبسایت بسیار ارزنده ای که به هموطنانتان هدیه کرده اید،در مورد حاشیه ی 130 غزل استاد سخن سعدی به مطلع"دوش دور از رویت ای جان،جانم از غم تاب داشت" اظهار میدارم که آقای فایز بهزادی در مورد "دیده ام میجست" اشاره ی درست کرده اند.در شهرهای شرقی ایران که به شیراز زادگاه حضرت سعدی نزدیکترند،این باور عام هست که اگر چشم کسی خلجان کند،معمولا میگوید،پلک یا چشمم میپرد.(دیده ام میجهد).در این مورد تعبیر عمومی آنست که: عزیزت از سفر می آید،روی دوست را خواهی دید.پس در این بیت (جستن به فتح جیم و فعل مثبت ببینی روی دوست)درست است. من در مورد این غزل مقاله ای در دست نوشتن دارم که در آن،این اشکالات ادبی را،ناشی از نداشتن فرهنگستان ادب؛ در ایران میدانم. .
دکتر عجم در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۱۵ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:
در دوران دبیرستان استاد ادبیاتی داشتیم به نام عامری که ازنده است خدا حفظش کند . این شهر رو با تبحر خاصی سر کلاس خواند و با همان یک بار خواندنش آن را از حفظ شدم .
بارها و بارها آن را تکرار میکنم
امیر در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:
بیت اول مصرع دوم بهتر است به جای "با" از "یا" استفاده شود تا معنی زیباتری بدهد
و بیت دوم مصرع اول به صورت "رفتم چو من از میان ترا دانستم" تغییر کند بهتر است زیرا "چه من ار میان" تعبییر و لفط نامملموسی است.
رسول در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۳۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
پای استدلالیون چوبین بود پای چوبین سخت و بی تمکین بود کمتر کسی وجود دارد که مست می عشق شده باشد و این شعر استاد خیام را درک نکند کاش میتونستیم که آنچه را که از عشق الهی درک می کنیم به زبان بیاریم ولی افسوس که جامعه امروزی توان هضم آن را نداردآنچه واقعیت دارد فطرت پاکی است که خدای رحمان در وجود همه انسانها نهاد ه لیکن بیشتر آدمها با رفتن بسوی لذات نفسانی و غرق کامل شدن در آنها از لذت با خدا بودن محروم میشوند
mowjehasti در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۳۶ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۲ - حکایت:
در بیت ششم بنظر می رسد : (در ره سیل ، رودها خفته) بدون واو صحیح باشد.
و در بیت دهم نیز : (راز دل جمله خاک بنماید) بدون واو صحیح است.
رخسانه در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۰ - حدیث مهر:
سلام دوست عزیز
سبک این شعر بازگشت و مشروطه است.اصول ادبی این دوره همان اصول سبک خراسانی است.
مراجعه شود به کتاب ره آوردی از ادب پارسی صفحه ی 107تا 133
درپناه مهر
richmond for rent در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰:
I think the reason why I came across a lot of essentially the most well-known blogs is as a result of the blogroll! Thank you
مریم در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۰:
با سلام تا جایی که میدانم بیت پنجم این گونه است:
چو رستم بدیدش بر انگیخت اسب ******* بدو تاخت مانند اذرگشسب
میرمهدی در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۵ - حکایت هندو کی با یار خود جنگ میکرد بر کاری و خبر نداشت کی او هم بدان مبتلاست:
اصلاح وزنی و معنایی
متن فعلی: چونک بر سر «مرا ترا» ده ریش هست
متن صحیح: چونک بر سر «مر تو» را ده ریش هست
ناشناس در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:
در بیت دوم شیرینتر واژه صحیح نیست و درست آن شیرین، (کاما ) ترش هست
ترش به معنی مزه لیمو
یعنی ممکن است شیرین از فرهاد زده بشه و ملال بگیره اما فرهاد رو از شیرین شکیب نیست
ضمن اینکه بین واژگان شیرین و ترش هم مراعات نظیر و هم تضاد وجود دارد
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
حمید در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
به نقل استاد ادبیات خودم در دانشگاه که همکنون مجری برنامه شبانگاهی شبکه چهار ( رشید کاکاوند)هستند این شعر گله ای بوده از پسری که وحشی اورا دوست داشته
خود وحشی باعث معروفیت پسره شده که دیگران پسر را از چنگ وحشی دراوردن و پسر نیز بعد از ان تمایلی به دیدار با وحشی نشان نمیداده
درانجا که میگوید :
ینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
ین زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سر و سامان دارد
نظر خودم به عنوان کارشناس ادبیات:راستش همه ی این نظرات بر اساس بودن وازه ی پسر است هرچند که در زمانهایی علاقمندی به سکس با پسر در ایران رواج فراوان داشته اما نباید غافل شد که بودن اصطلاحاتی همچون:
(پسر ، عجب غذای خوشمزه ای..)
یا
( آه پسر ، چه سرعتی ...)
یا امثال این اصطلاحات که اکنون هم حتی دختران نیز در کلامشان بکار میبرن ما را دچار اشتباه کند
در اینکه مطلق بتوان گفت این شعر برای معشوق زمینی است شکی نیست ولی نظر در مورد پسر بودن آن نیز دور از انتظار نیست زیرا که پسر دوستی مرسوم و عادی بوده است.
شاد باشید.
کاوه ظهری در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۳۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
لطفا هرچیزی رو به خدا ربط ندهید ،معشوق مذکر خدا بوده و یا شراب عرفانی ووووو!
وحشی بافقی و بابافغان شیرازی و تنی چند جزو مکتب وقوع بودند.
خانلری در این مورد مینویسد «در مکتب وقوع معشوق مرد است زیرا اصل بر حقیقتگویی است و از این رو سخن گفتن از زن خطرناک است» اما شمیسا معتقد است «قبل از مکتب وقوع هم سخن گفتن از معشوق زن چندان مرسوم نبودهاست» و از آنجا که در آن دوران «نَقل مجالس عشاق و رندان ماجراهایی که بین آنان و معشوق مذکر گذشته بود» و در این مکتب نیز اصل بر حقیقتگویی و بیان صادقانه وقایع و حالات عاشق و معشوق است.
شاخهای از مکتب وقوع به اشعار واسوخت اختصاص مییابد. واسوخت در لهجهی فارسی هندوستان به معنی اعراض و دوریگزینی بود و به شعری گفته میشود که شاعر به جای نازکشی و ستایش معشوق تهدید به رهایی میکند.
با مهر
حمیید در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۵ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیببندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است:
مخفف خرگاه ، خرگه است که به لحاظ خوانش زیباتره مانند بر خرگه من گذر کن از راه
وز دور بمن نمود خرگاه . خرگه بمعنای خیمه و چادر
استاد امیرخانی در چلیپای خوشنویسی شده ی خود این بیت را خرگه نوشته است
گمنام در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۴۳ دربارهٔ عطار » فتوت نامه: