گنجور

حاشیه‌ها

غبار .. در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۱ در پاسخ به افضل رقوی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:

درود

گاهی اوقات شاعر به جای دو هجای کوتاه،  از یک هجای بلند استفاده میکنه

مثلا در این مصرع که شما اشاره کردین، رکن دوم که باید فعلاتن باشه، شده مفعولن

مصرع دوم بیت ششم نیز همین اختیار شاعری داره

 

سروش در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۷ - در بیان آنک صفا و سادگی نفس مطمنه از فکرتها مشوش شود چنانک بر روی آینه چیزی نویسی یا نقش کنی اگر چه پاک کنی داغی بماند و نقصانی:

جناب سعیدزاده از اینکه راهی گشودید تا تحقیق بیشتری برای فهم معنای شعر آغاز کنم ، هم از جنابعالی سپاسگزارم

 

سروش در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۷ - در بیان آنک صفا و سادگی نفس مطمنه از فکرتها مشوش شود چنانک بر روی آینه چیزی نویسی یا نقش کنی اگر چه پاک کنی داغی بماند و نقصانی:

جناب کورش افشار ، از اینکه وقت گذاشتید و خواننده را مستفیز کردید بی نهایت سپاسگزارم ، امید میرود اینکار زیبا را خود گنجور زحمت بکشد و خواننده را به متون دیگر برای فهم بهتر اشعار هدایت کند

 

مسعود ‌ در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۸ در پاسخ به عارف دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

آقا یا خانم عارف، از این نوشته‌ی شما 9 سال می‌گذره، ولی با خودم گفتم ضرری نداره اگه سوالی ازتون کنم

اگر پیام من رو دیدید، اگر برای شما امکان داشت، لطف کنید این آرایه‌هایی رو که نوشتید برای من مشخص کنید، چون بعضی رو نتونستم پیدا کنم. یا همینجا بنویسید یا اگر اینجا براتون راحت نیست این ٱیدی تلگرام منه Masood_Mo

سپاسگزارم ازتون.

دکتر امین لو در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

آقای رضا در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۶ حاشیه ای عالمانه و زیبا بر این غزل زیبا نوشته اند که من به نوبه خودم در فهم این غزل از حاشیه ایشان بسیار استفاده کردم اما به نظر من در مورد بیت اول که نوشته اند هر دو مصرع معنی یکسانی دارند برداشت اشتباهی شده است

بیت اول این است:

مرا می‌بینی و هر دَم زیادَت می‌کنی دَردَم

تو را می‌بینم و میلم زیادَت می‌شود هر دَم

به نظر من مفهوم دو مصرع این بیت کاملا متفاوت است در مصرع اول حافظ کیفیت بینش معشوق را به عاشق به تصویر کشیده است که نگاه او به عاشق از روی ناز، غرور و تا حدی بی تفاوتی است حتی معشوق دور ار انتظار عاشق حالی از او هم نمی پرسد که بیت بعدی هم به صراحت به آن اشاره دارد و این بی اعتنایی معشوق درد عاشق را افزون می کند در صورتی که شاعر در مصرع دوم کیفیت بینش عاشق را یه معشوق به تصویر کشیده و نشان دهنده نیاز و اشتیاق شدید عاشق به معشوق است که باعث افزونی میلش به دیدار او می گردد. 

ابیات بعدی کاملا تفاوت این د‌و نگاه عاشق و معشوق را که حافظ با ظرافت به تصویر کشیده است را نشان می دهد.

علیرضا در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۷ در پاسخ به آرش دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:

و واژه‌ی عجم را این کم اندیش ندیده ام که حکیم در نامه ی باستان خود (شاهنامه (خوتای نامک)) به کار برده باشد.

علیرضا در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۳ در پاسخ به علی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:

درود دوست گرامی.

در نبیگ دو قرن سکوت دکتر زرین کوب:

بارهای دیگری که این نبیگ پخش شده است خود دکتر زرین کوب در دیباچه فرمودند که بخش هایی از این نبیگ نادرست نبشته شده.

نگرش این کم اندیش این است که ایشان نبیگ خود را نکوهش کرده اند.

علیرضا در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۶ در پاسخ به آرش دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:

در جستار سبک شناسیِ فردوسی، دوست گرامی اگر وارسی کنید می بینید که با سبک حکیم فردوسی بیت هایی که شما فرمودید، سازگار نیست. 

اگر هم چنین بیت هایی با این جستار باشد بی گمان این بیت ها نیست.

نیما نجاری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۹ دربارهٔ قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸:

«صُمت» یا سکوت به معنای حفظ زبان

از گفتارهای بیهوده است.

انسان در همه‌ مراحل زندگی و نسبت

به همه‌ی اشخاص، باید مواظب

زبان خود باشد.

 

به تعبیر سعدی:

دو چیز طیره‌ی عقل است:

دم فرو بستن به‌وقت گفتن و گفتن به‌وقت خاموشی

مفهوم کامل‌تر: مالایغنی

 

«جوع» از نظر لغت به معنای گرسنگی است.

مراد از جوع،این نیست که

انسان باید همیشه گرسنه باشد،

بلکه انسان باید پرخور و شکم‌پرست نباشد.

 

مراد از «سَهَر»، شب‌‌زنده داری و سحرخیزی است.

 

 

«عزلت» دوری و کناره‌گیری از مجالس بیهوده

و بی‌‏نتیجه که از اخلاق انسانی بی‏‌بهره‌اند

و هم‌چنین کناره‌گیری از انسان‌هایی که باعث

بی‌حرمتی و تقلیل شخصیت است،می‌باشد...

 

«ذکر مداوم»

ذکر یونسیّه:

«لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ»[انبیاء87]

مهم‌تر از ذکر لفظی، «ذکر قلبی» است و

مقصود ذکر عملی و یاد آوردن خداوند است.

محدثه مرنگی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:

بیت سوم تشبیه تفضیلی داره؟

علی میراحمدی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۳ در پاسخ به فرشید دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:

واژه خرابات در عرفان و ادبیات و شعر عارفانه ، یک موقعیت مکانی در خرابه ای دور از شهر و چشم محتسب نیست و معناهای وسیع تر از اینها میدهد . 
البته واژه خرابات در مصراع مورد نظر نیست و این مطلب را در مورد متن شما در مورد خراباتی بودن حافظ بیان کردم تا شما چون برخی افراد دیگر در فهم و درک شعر و مقام بلند معنوی و فکری حافظ دچار اشتباه نشوید و ایشان را با عده ای افراد بی سر و پا در گوشه خرابه های شهر یکی نپندارید. 
اگر به قول شما شخص شخیص حافظ جزو آن دسته از خراباتیان باشد ،که از هر کنج خانه و خرابه ای میتوان  صدها حافظ بیرون کشید ولی میبینیم که مادر دهر قرنهاست که چون اویی نزاییده است . 
دل بدان رود گرامی چه کنم گر ندهم
مادر دهر ندارد پسری بهتر ازین( حافظ)
اما در مورد ایراد شما به شعر.. 
ابتدا عرض کنم که شعر حافظ خالی از ایرادات دستور زبانی نیست و بنده خود در یکی از مطالبم در گنجور( از بیان مرحوم استاد آهی) به یکی از اشتباهات دستور زبانی حافظ اشاره کرده ام، ولی ایراد شما تا حدی بی مورد است. 

شاعر گفته از چار چیز مگذر... 
مقام امن
شراب
معشوق
 جای خالی
حالا اینها چار چیز هستند یا دو چیز؟!! 
دو لذت وجودی و دو موقعیت مکانی که شاید به قول شما لذت از یکی مستلزم دیگری باشد ولی چار چیز هستند . 

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۲۴ دربارهٔ عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر:

124- مقیم در کسوت بشریت

***

[یزدانپناه عسکری]

مقیم بودن بشریت درحاشیه ای نازل از تابش آگاهی «مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ» که به زور توان ادامه زندگی را دارد .

الأنعام : 65  قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی‏ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُون‏   73 + 6+6:200

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۲ دربارهٔ عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر:

33- ذوق عشق

***

[مولانا - دیوان شمس]

هر کی در ذوق عشق دنگ آمد - نیک فارغ ز نام و ننگ آمد

نشود بند گفت و گوی جهان - شیرگیری که چون پلنگ آمد

شیشه عشق را فراغت‌ها است - گر بر او صد هزار سنگ آمد

نام و ناموس کی شود مانع - چونک آن دلربای شنگ آمد

***

[یزدانپناه عسکری]

ذوق عشق حاشیه سیالی به سوی شناخت و معرفت و کشف شگفتی ها است.

_________

1 + 5+4:79

فرشید در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:

 

از چــار چـیـز مگــذر گــر عـاقـلی و زیرک
امن و شراب بی‌غش، معشوق و جای‌ خالی

 

ایرادی اساسی به بیت مذکور وارد می‌باشد و آن گریز شاعر از پیچ و تاب "علم عروض" است که شاعر را از چاله به در کرده و به چاه انداخته است!
ایراد ما به شاعر آنست که ایشان به جای واژه "دو" از واژه "چار" استفاده نموده تا که هجای کوتاه را به هجای بلند عوض کرده و به وزن مطلوب برسد!


«این عیب رفع کرده اما از مفهوم رد کرده»

 

ابتدا باید عرض کنم که در زمان حیات شاعر به دلیل منع ارشاد (همان محتسب) از #میگساری، ناچار افراد شرابخوار می‌بایست مکانی امن و به دور از چشم ایشان جسته و به باده‌گساری می‌پرداختند. عمدتا این اماکن خرابه‌هایی در خارج از شهر می‌بود. بعداً این افراد نزد عامه خراباتیان لقب گرفتند. پس خراباتیان کسانی بودند که در خرابه‌ها -همان مکان امن و به دور از چشم محتسب- به باده‌گساری می‌پرداختند و شخص شخیص خواجه حافظ، نمونه برتر خراباتیانست.
 مطلب دوم شاعر بیان #عشقبازی است و شرایط خاص خودش را دارد که به خوبی در بیتش عیانست و ما از بیانش می‌گذریم!

همانطور که گفته شد شاعر قصد دارد دو مورد از لذّات وجودی‌اش را بیان کند نه چار مورد! درست است به ظاهر چار چیز در مصرع دوم نمایان می‌شود لیکن نباید فریب خورد! خود شاعر به خوبی می‌داند که مکان امنی نباشد، شرابخواری وجود نخواهد داشت و بالعکس.
و همینطور معشوق نباشد، جای خالی را می‌خواهد چه کند و بالعکس؟!

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱:

که اثرونان و ارتش داران و واست ریوشان  جدا جدا  خویشکاری چیست

 مینوگ خرد
 خویشکاری= وظیفه

ان اثرونان است و نه اثروبان

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر:

98- وز وجود وصل تو ما فرد و یکتایی شویم - پای همت بر دو عالم نیز و برآدم زنیم 

***

[یزدانپناه عسکری]

همت، قصدیت انسان است؛ در توجه و تمرکز شدید و فراتر از آرزو.

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همت کن - و بگو ماهی ها ، حوضشان بی آب است. (1)

_______

1- هشت کتاب، سهراب سپهری

197:382

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۵۵ دربارهٔ عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر:

4- سالکان حضرت الهیت بر فنون و تفاوت آمدند: 

 بعضی را بر دیوانگی حمل کردند، و مقصود ایشان آن بود تا رسته شوند از آفت و زحمت قالب؛ نام دیوانگی بر خود افکندند که صداع و زحمت خلق باری گرانست! از عقل، دیوانگی اختیارکردند؛ و از زحمت خلق و دنیا، نجات یافتند .

***

[یزدانپناه عسکری]

حماقت ساختگی : اصطلاح عقلای مجانین در عرفان اسلامی جایگاه دارد : محمد معشوق از عقلاء مجانین بوده است و سخت بزرگوار. 

____________

13 + 4+4:270

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۳۸ دربارهٔ عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر:

8- دریغا خلق ندانند که از کفر و زنار مقصود ایشان چیست! «وَإِنَّ فی الخَمْرِ مَعْنی لَیْسَ فی العِنَبْ»! کفر و زنار ایشان از راه خدا باشد، و معین بر کار و طریقت ایشان باشد. گفتند که هلاک به بود که زندگانی با غیر او کردن:

در کوی تو کشته به که از روی تو دور

تا از خلق نگذری، بخالق نرسی. «وَمَنْ یَخْرُج مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلی اللّهِ وَرَسُولِه ثُمَّ یُدْرِکُه المَوتُ فَقدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ» این معنی باشد.

***

[اسرارالتوحید - محمد بن منور]

حکایت: آورده‌اند کی روزی شیخ قدس اللّه روحه العزیز در نشابور برنشسته می‌رفت. بدر کلیسایی رسید، اتفاق را روز یکشنبه بود جمله با شیخ گفتند ای شیخ می‌باید کی ایشان را ببینیم، شیخ پای از رکاب بگردانید چون شیخ در رفت ترسایان پیش شیخ آمدند و خدمت کردند و همه به حرکت پیش شیخ بیستادند وحالتها برفت. مقریان با شیخ بودند، یکی گفت ای شیخ دستوری هست تا آیتی بخوانند؟ شیخ گفت روا باشد. مقریان آیتی خواندند، ایشان را وقت خوش گشت و بگریستند، شیخ برخاست و بیرون آمد. یکی گفت اگر شیخ اشارت کردی همه زنارها بازکردندی، شیخ گفت ما ایشان را زنار برنبسته بودیم تا بازگشاییم.

[یزدانپناه عسکزی]

زنار باز نکردن (صفر و سیصدوشصت درجه یکی است. مسیح: مژده می دهم به آخرها که اولند.( انجیل متی سوره 19 آیه 30 ")  گر می برندت واصلی گر می روی بی حاصلی.  بزرگان معرفتی دو برخورد داشته اند: 1- عامه با شفقت . 2- در طلب معرفت بی ترحم ( نقطه مقابل دلسوزی به حال خود) داستان بایزید در تذکرة الاولیا (58:169) ؛  82+ 199 :4+4

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۱۷ دربارهٔ عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر:

هر زمانم جان و دل نزدیک دلبر می شود - و از جمال حسن رویش هر دو کافر می شود

پس میان جان و دلبر قالبم زحمت شده است - بی تن و قالب مرادم خود میسر می شود

***

[یزدانپناه عسکری]

این زندان قالب و تن است که انسان را وا می دارد به وضع غم انگیز قضاوت و داوری همنوعانش دست به عمل زند. هر ابلهی می تواند قضاوت کند و در آن قضاوت بدترین ها را ببیند.

_________

59+ 3+9:200

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر:

قُلْ لَوْ کانَ البَحْر مِداداً لِکَماتِ رَبّی لَنَفَذَ البَحْرُ قَبْلَ أنْ تَنْفَذَ کَلِماتُ رَبِی وَلَوْجِئنا بِمِثْلِهِ مَدَداً - الکهف : 109

***

[یزدانپناه عسکری]

کلمات الهی با ذکر الهی، حامل بذرهایی از نور و رنگ عشق و آگاهی می‌باشند. کلمات الهی تمام شدنی نیستند؛ همان­گونه که می‌فرماید: هر آنچه درخت در زمین هست، قلم شود، و دریا بسان مرکب باشد سپس هفت دریا به آن مدد برساند، کلمات الهی به پایان نرسد، که خداوند عزیز و حکیم است.

____________

وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ - لقمان : 27

71 + 4+5:99

۱
۵۱۴
۵۱۵
۵۱۶
۵۱۷
۵۱۸
۵۲۶۵