گنجور

حاشیه‌ها

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:

تحقیق گاهی ناساز و ضد تقلید است و چهار راه دارد
تحقیق باطنیان انگونه که حق را از امام زنده می گیرند
تحقیق متکلمین با علم کلام است
تحقیق فلاسفه با برهان دنبال حقیقت هستند
تحقیق عرفا با مشاهده و ذوق حق را می بینند

mah:D در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:

مثل این همه جونشون فرسوده می شه در راه دلبر :دی

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

سپاس مصطفی جان از دقت شما

بهزاد در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:

من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
با سلام، به نظر می رسد در بیت فوق مصرع دوم سر و جان مناسبتر باشد و از نظر وزنی درست تر است.
یعنی مصراع دوم بشود :
سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست
متشکرم

Mohsen Maesumi در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴ - سؤال کردن از عیسی علیه‌السلام کی در وجود از همهٔ صعبها صعب‌تر چیست:

در تیتر "سوال" باید باشد نه‌ "سال"

مینا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۰۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۴ - حکایت:

شبلی تا پایان عمر آن صحنه را از یاد نبرد بر سرنوشت حلاج گریست و گویند همان شب خئاب وی را دید

مینا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۴ - حکایت:

گ.یند زمانیکه همه بر تن مصلوب او سنگ زدند شبلی گل زد اما این گل بیشتر از سنگها ئی را آزرد..

فرهاد میریانی در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

دوستان عزیز،
وقتی توهین جای استدلال را می گیرد شاید بهترین چاره تشکر توهین شده از توهین کننده باشد تا بحث به بیراهه نرود.
اینجانب با مشخصات واقعی و کامل طوری که دیگران میتوانند آدرس و شماره تلفن من را نیز بیابند در سایتها حضور دارم و تلاش می کنم منصف باشم و احترام سایرین را حفظ کنم اگرچه دوستانی که مشخصات ناکامل و حتی مستعار دارند ممکن است توهین کنند و حتی ناسزا بگویند.
از سیره بزرگان خیلی چیزها می شود آموخت مانند نظر حضرت امام صادق (ع) در برخورد یکی از شاگردانشان با زندیق ناسزاگو.

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۴ - حکایت:

حانوت یعنی دکان

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۴ - حکایت:

شبلی همان عارف نامی است که از شبله خوارزم امده بود و به بغداد عارفی دیوانه صفت بود و خود را به دیوانگی میزد استاد او جنید بغدادی بود که نهاوندی بود ، شبل به عربی یعنی بچه شیر ، شبلی هموست که به روز مرگ ارزانی حلاج شوشتری ریگی به او انداخت برای همراهی با مردم و حلاج گفت این ریگ مرا درد اورد چون دیگران نمی دانند و او می داند. شبلی را نمی توانم ببخشم

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۸:

تمام منازل ماه اسم فارسی دارند که ترجمه انها برای منجمان اولیه به سختی صورت پذیرفته است بعضی منازل دو نام دارند و کلا 30 تا منزل به فارسی میانه هست

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۸:

در اصطلاح ستاره شناسی بالست یعنی اوج و نشیب یعنی حضیض و کهست و مهست وضعتی هستند با بیشترین و کمترین …

نازنین در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۳ - حکایت نوشیروان با وزیر خود:

بسیاراز این شعر استفاده کردم از شما متشکرم

علی کریمی در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۴۰:

مستزادی معروف بر پایه همین شعر
روزی ز پی گلاب می‌گردیدم......پژمرده عذار گل در آتش دیدم
گفتم که چه کرده‌ای که میسوزندت......گفتا که درین باغ دمی خندیدم
دیشب ز پی گلاب می‏گردیدم......در طرف چمن
پژمرده گلی میان گلها دیدم......افسرده چو من
گفتم که چه کردی که چنین می‏سوزی......ای یار عزیز
گفتا که شبی در این چمن خندیدم......پس وای به من

محسن در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲ - دل گمشده:

مصرع اول بیت سوم اصلاح شود :
اگر از ریختن خون منت خرسندی است

حمزه زاهدی در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳:

بدین‌وسیله می‌خوام نظر قبلیم رو اصلاح کنم: شعر علامه طباطبایی به اقتفای این شعر منوچهری نیست. بر همون وزن هست و از لحاظ قافیه هم ممکنه تأثیر پذیرفته باشه، ولی هم‌قافیه نیست. قافیه شعر منوچهری «ـ اب» و قافیه شعر علامه «ـ ار» هست.

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۳:

کاش دیگران هم نو اوردن را چون تو پذرفتار بودند

مینا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۳:

به راستی که اگر منصفانه و نیک بنگریم رسته چیزی کم از نثر ندارد

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۳:

البته مردم بازار تا اخر عمر سه بار هم نثر نمی گویند که رسته بشود یا نشود و انها که می نویسند اموزش پذیر هستند ، ایا شرط پذیرش کلمات تبادر انهاست؟ اینها درجا تی از گردش ناپذیری و عدم تغییر است که مغز را می فسرد باز نگاه کن می پذیری نپذیری هم أزادی ولی به ان فکر کن و تنها رد کننده نباش!

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۳:

خانم مینای ارجمند به نظرت نثر چه دارد که رسته نویسی ندارد ؟

۱
۵۱۰۶
۵۱۰۷
۵۱۰۸
۵۱۰۹
۵۱۱۰
۵۶۲۵