علی سوا در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۳۴ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰:
با سلام و خسته نباشید.
بیت اول: "یارو" = "یار و" --- "نبودچون" = "نبود چون"
بیت دوم مصرع دوم: "کر دو نفر مود" = "کرد و نفرمود"
در ضمن مصرع دوم بیت ششم با وزن شعر هماهنگ نیست ظاهراً اشتباه نوشته شده.
امین کیخا در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - گفتگو از روشنان فلکی و سیاهکاری آنان:
زهی شکر پاره زهی فارسی خوشگوار
امین کیخا در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - گفتگو از روشنان فلکی و سیاهکاری آنان:
تفساندن حرارت دادن
امین کیخا در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - شکوه از حبس و زندان:
مسته ، بخشی از شکار است که به پرنده شکاری می دهند برای نوازش .
امین کیخا در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۲ - هم در آن موضوع و توسل به خواجه بونصر:
زله و یا زلت یعنی اشتباه و لغزش و جالب تر اینکه همان لیز است که بعکس شده است
امین کیخا در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:
رهگذر نیکرای اشکار نوشتم ، یعنی تراویدن بویژه تراویدن اب و عرق کردن هم می شود .
رهگذر در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:
می گسار جان و ریحانه جان
شما با چه دلیلی میگویید که حافظ اهل نماز و دین نبوده لطفا دلایل رو بیارید تا مناظره کنیم
یک کمی به شعر های زیر دقت کنید:
حافظا می خورورندی کن وخوشدل باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قران را
ببینید حافظ حتی به قرآن تعصب داشته چون از اینکه عده ای آن رو دام تزویر میکردند ناراحت می شده
حافظا درکنج فقروشام خلوت های تار
تابودوردت دعاودرس قرآن غم مخور
صبحخیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
حافظ همه چیز خودش را از قرآن میداند حال چگونه به دین و به نماز اعتقاد نداشته
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که انر سینه داری
حافظ خیلی نکاتی دارد که از قرآن تضمین کرده:
شب وصل است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
تو نیک و بدِخودهم ازخودبپرس
چرا بایدت دیگری محتسب
ومن یتق الله یجعل له
ویرزقه من حیث لایحتسب
یا جاهای دیگر که اسم از خدا برده:
نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند
خدای عز و جل جمله را بیامرزاد
دل میرود زدستم صاحبدلان خدا را
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاد کار من اندر کرشمههای تو بست
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
غرض ز مسجد و میخانهام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است
شکر خدا که از مدد بخت کارساز
بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست
بازپرسید خدا را که به پروانه کیست
میدهد هر کسش افسونی و معلوم نشد
از بهر خدا زلف مپیرای که ما را
شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد
ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم
ساروان بار من افتاد خدا را مددی
که امید کرمم همره این محمل کرد
و خیلی مثال دیگر که جای آن نیست همه را عرض کنم
به نظرتان منظور از حافظ کدام خدا بوده
ا
رهگذر در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:
از بهر خدا زلف مپیرای که ما را
شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست
وقتی این بیت رو می خونم از شدت لذت هیچی نمیتونم بگم
رهگذر در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:
ببخشید آقا امین زوهیدن یعنی چه
محمد در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:
آقا راقب اگه این شعر مال شما است یا هر کسه دیگه واقعا یک غزل سخته و سنجیده و ناب است
سرگشته در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
بسم الله الرحمن الرحیم
واقعا این دو بیت
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
روح آدمی را از کلبدش فارق میکندوبه ملکوت میبرد
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری
شغاد! در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن:
بله ترسیدن و رمیدن و آشفتن هم میشود
امین کیخا در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن:
شمیدن غش کردن است
امین کیخا در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۷ - هم در آن مقوله:
باسپاس ،
لهیده در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۵۴ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن:
لییدن یعنی جویدن و ژاژ لییدن همان ژاژ خاییدن است و کنایه از سخن بیهوده راندن ژاژ هم که میدانیم خاریست بیمزه که در بیابان میروید و شترها آن را میجوند ولی نمی بلعند
پژمریده! در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۴۵ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن:
معانی مزیده ،کفیده وشمیده به ترتیب میشود چشیده ،شکافته و بوییده
خفیف العقل در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۳۶ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۷ - هم در آن مقوله:
نینم نبینم بوده که به اشتباه (نینم) درج شده
محمد در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
با سلام ببخشید جواب شما طولانی شد ولی خواهش میکنم با دقت بخوانید:
آقای حمید رضا گوهری شما با استادتان خیلی سعی دارید حافظ را جدا از دین معرفی کنید
1-حافظ نه تنها در این بیت بلکه در ابیاتی دیگر نیز صریحا اشاره به قرآن میکند مثلا
حاظا در کنج فقر و شام خلوت های تار
تا بوددرست دعا و ذکر قرآن غم مخور
اگر فقط ظاهری می خواند پس چرا آنقر به آن ایمان داشت که می گفت در تاریکی این گیتی غدار و یا اگر در کنج فقر گرفتار شدی باز قرآن کمکت میکند
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
اگر فقط ظاهری وبرای پاسخ به امیال درونی می خواند پس چگونه می گوید هر کار و دولتی که به دست آوردم همه از دولت و دستگاه قرآن بود
2-چگونه آواز خوانی حکم سنگسار داشت که در دین ما فقط آهنگ هایی که به صورت غِنا باشند حرام هستند در حالتی که دستگاه های موسیقی ایرانی چون همایون و...اصلا غنا نیستند
وضمنا از صدر اسلام تا کنون فقط احکامی چون قتل ارتداد تجاوز به عنف نعوذ بالله زنا با زن شوهر دار و...مشمول حکم قصاص می شده اند ودر هیچ کتاب فقه اهل تشیع یا اهل سنت برای آهنگ قصاص در نظر نگرفته شده است
والبته در دوره ی حاضر ما که زنا به عنف حکم اعدام دارد میشود یکی از زنا در اشعارش بگوید منظورم این است که اگر حکم قصاص داشته چگونه حافظ در اشعار خود از آهنگ و آلات موسیقی استفاده کرده مثلا می گوید
سحر گاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ وچغانه
آیا در دوره ی امروز می شود یک نفر به نزد قاضی برود وچهار بار به گوید با زن شوهر دار نعوذ بالله زنا کرده ام واو را قصاص نکند
شاید بگویید چون حافظ عضو فرقه ی ملامتیه بوده آری !!
ولی فرض بگیرم حرف شما درست است و آواز حکم قصاص داشته ولی در این صورت حافظ در اشعار ملامتی باید فقط از کلماتی چون بوسه ی دختران و شراب و می انگوری صحبت میکرد
نا آهنگی که حکم قصاص دارد حال که حافظ هم در دربار شاه شجاع که یک حاکم اسلامی بوده(((البته تاریخ دقیقی از ایشان در دسترس نیست ولی در ظاهر مسلمان بوده اند وشعر مشرب)))
رفت و آمد داشته
خدائیش شما چند بار قرآن را از رو بخوانی می توانی آن را در کودکی حفظ کنی حال که میگویند حاف در کودکی حافظ قرآن بوده است
با تقدیم احترام خدمت شما دوست عزیز
حمید در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:
من شنیده بودم منظور حافظ از غم دریا ، دریای بوشهر که فاصله کمی با شیراز دارد است ، چراکه حافظ ابدا اهل سفر نبوده و فقط یکبار با تحریک دوستان برای تجارت تطمیع میشود و به بوشهر مسافرت میکند که همان اواییل سفر در کشتی منصرف شده و به ساحل باز میگردد
امین کیخا در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۷ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - شکایت از روزگار: