گنجور

حاشیه‌ها

میرفخرایی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۴۶ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » جمهوری نامه:

"بباید جست از دستِ طلبکار" به جای "از دست طدکار" صحیح است.

میرفخرایی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » جمهوری نامه:

"تدیّن، کهنه-الدنگِ قلندر...." به جای "ببین آن کهنه الدنگِ قلندر..." صحیح است. مرحوم تدین مدتی رییس مجلس شورای ملی بود.

میرفخرایی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۴۱ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » جمهوری نامه:

"چه جمهوری شود آقای دشتی؟" (پرسشی خطاب به مرحوم دشتی، یعنی "آقای دشتی! این چه جور جمهوریی خواهد شد؟") صحیح است، نه "چو جمهوری...".

سعید در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳:

بنده هم با آقای مهدی موافقم
شکل حاضر وزن شعر را ناموزون نموده

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم:

ژوهیدن همان زوهیدن و زهیدن و چکیدن می باشد

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم:

بیت 73 جان سخن دان همان نفس ناطقه است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۱۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم:

بیت 9 بهسود یعنی به خوبی و نیکی اسودن و لغتی است نایاب و نام پسران نیز کنند ، تفریح کردن نیز بهسودن می شود .

حمید در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:

سلام . خیلی خیلی ممنون . خدا خیرتان دهد .

رامین راقب در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

دوستان خراباتی بدانند اصطلاح خرابات در اصل خراب آباد بوده که تحت الفظی به خرابات مصطلح شده است و به این معناست (( جایی که شخص در بدو ورود از همه بدی ها و زشتی ها وعادات ناپسند تهی میگردد و شخصیتی نو و درست کسب میکند به عبارتی همه گذشته خراب و انسان وارسته ای آباد میشود )) این خراب آباد ها همان خانقاه ها کنشت ها و... می باشند که در اشعار عرفانی به میخانه و میکده ... تعبیر شده اند . بسیاری از آقایان در دوره آموزش سربازی این تجربه را گذرانده اند جوانان سرکشی که بعد از دوره آموزش به سربازانی رشید و مطیع و جان برکف تبدیل می شوند. امیدوارم حق مطلب را ادا کرده باشم .

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۸ - دیدن ویس رامین را و عاشق شدن بر او:

ترسگاری پرهیز گاری

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۵ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۸ - دیدن ویس رامین را و عاشق شدن بر او:

بدسازی یعنی ناسازگاری

یاسمن در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ:

گان هم پسوند نسبت است هم لیاقت وهم مجموعه ساز مانند به ترتیب دایگان،شایگان،اندامگان

ارکیده در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ:

شورم میشود کوه

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو:

با درود به بنفشه ، ایین های بدایند فراوان هستند ، ولی واژه ها به استواری فارسی می انجامند باید همه مردم ایران انچه در زبان و لهجه هایشان هست به فارسی بیاورند که زبان همه ماست و جانمایه فرهنگ دیریازمان. من چشم دارم نیشاپوری و گزی و اذری و بلوچی هم واژه های در خورشان را بیفزایند . من چشم دارم ....

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو:

Tulip در dictionary های ریشه شناسی انگلیسی به انگلیسی ، فارسی دانسته شده است و از همان تولبند است ، گویا پیشانی بند رنگارنگ زنان برای ألمانی ها که نخست انرا به کار برده اند گیرایی داشته است .
از تول لغت تولرش را هم داریم به لکی یعنی بد سرنوشت ،

بلوبری در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ:

تیز خشم یا خشم تیز میشود عصبانی شدید

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ:

سه بیت به اخر
نفاید یعنی نپاید یعنی اگر پالان خری را یکسو پر کنی پایدار نمی ماند

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ:

داهول به لری یعنی مترسک و یا ادم درشت و تنومند که زورمند نباشد .

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ:

نوشاد یعنی تازه داماد
هزاهز یعنی ولوله
مهرزفت یعنی کسی که به دوستداری و مهر دیگران پاسخ نمی دهد .
بدامرز نام خداوند است انکس که بدی ها را می امرزد
تیزخشمی ، زستی
چشماروی ، تعویذ
بادسار یعنی مغرور و برتن و البته سبکسر
زهی شکر پاره فارسی زهی شکرستان اسعد

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ:

دشنام به ریخت لری دشمان امده است

۱
۴۹۵۷
۴۹۵۸
۴۹۵۹
۴۹۶۰
۴۹۶۱
۵۶۲۷