مهدی کاظمی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۲ - سؤال کردن رسول روم از عمر رضیالله عنه از سبب ابتلای ارواح با این آب و گل جسم:
گفت یا عمر چه حکمت بود و سر
حبس آن صافی درین جای کدر
ان فرستاده و پیک قیصر روم به عمر گفت چه راز و حکمتی بود که ان روح صاف و پاک از عالم بالا در حبس زمین این جای تاریک و کدر در بیاید و درین کالبد گرفتار شود
آب صافی در گلی پنهان شده
جان صافی بستهٔ ابدان شده
این روح خدایی و کبریایی مثل اب زلالی در میان گل و لای پنهان شده و آن جان پاکیزه و خالص(صافی) در جسمها و بدنها گیر افتاده و به بند کشیده شده ؟
گفت تو بحثی شگرفی میکنی
معنیی را بند حرفی میکنی
جواب داد تو داری مبحث بزرگی رو مطرح میکنی و میخوای یه عالم معنی رو با حرف و کلام نمایان کنی
حبس کردی معنی آزاد را
بند حرفی کردهای تو یاد را
معانی را محدود کردی با این کار و میخواهی هر چه اموختنی و یاد گرفتنی است در حرف وکلامی بگنجانی و اسیر کنی ......
از برای فایده این کردهای
تو که خود از فایده در پردهای
واسه سود جستن اینکارو میکنی و میخوای خلاصه کنی.... ولی معنی سود جستن برایت در ابهام و گم است
آنک از وی فایده زاییده شد
چون نبیند آنچ ما را دیده شد
اونیکه خودش به مفید بودن و منفعت معنی بخشیده برای ما چگونه ممکنه نبینه اونچیزی که برای ما قابل دیدن شد....
صد هزاران فایدهست و هر یکی
صد هزاران پیش آن یک اندکی
صد هزار فایده دارد این معانی و همه اینها پیش ان یکی(خداوند معنی ) در بحث جان و روح و حبس آن در تن اندک و ناچیز است
آن دم نطقت که جزو جزوهاست
فایده شد کل کل خالی چراست
این صحبتها و بحث ها برای تو فایده و سود دارد پس ببین اصل این کار و امدن روح بر جسم و شناخت جان چه فوایدی دارد و تو گمان مبر که از فایده خالیست .......
مجتبی خراسانی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۹ - فی تأویل قول النبی صلی الله علیه و آله و سلم: حب الوطن من الایمان:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر کیوان کمالی، بیت نگاشته شده توسط شما، از شیخ بهاء الدین عاملی، شیخ بهائی می باشد.
موید باشید.
پویان در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹:
شمس شیرازی عزیز
آنچه شما میفرماید کاملاً صحیح است، بنده هم در انتها ذکر کرده بودم که به یاد "طرزی افشار" اینگونه نوشته ام. احتمالاً باید این شاعر قرن یازدهمی را بشناسید، در دیوان خود به وفور از مصادر جعلی بهره می گیرد و نیز افعال لازم و متعدی را به جای یکدیگر استفاده میکند.
کمال در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۴:
جمع آن:6185
کیوان کمالی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۹ - فی تأویل قول النبی صلی الله علیه و آله و سلم: حب الوطن من الایمان:
با سلام
احتراما به عرض می رسانم که سالیان خیلی دور این بیت شعر را در زیر شیشه میزی این چنین نوشته بودند
این وطن مصر و عراق وشام نیست
این وطن جائیست کانرا نام نیست.
مرجع دست نوشته بود. جهت اطلاع تقدیم می گردد
با تشکر
دکتر اندیشه قدیریان در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۲:
مصراع نخستِ بیت سوم را باید به این شکل، اصلاح نمود:
کار، او دارد کآموختۀ کارِ تو است
در مصراع دوم بیت آخر نیز، «سخن ست» باید به صورتِ «سخن است» تایپ شود.
فرید در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:
سلام دوستان
من فکر می کنم هم واژه ی تعزیر زیبا و صحیح است و هم واژه ی تکفیر . البته بد نیست مداقه گردد که خوردن می تعزیر ندارد بلکه مستوجب حد است ....
سینا شاکری در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۵ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۶:
بیت اخر ، صفراست تو را نه صفر است تو را
همیشه بیدار در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
ببخشید جناب شمس گرامی: فرمودید ضحاک ایرانی نبود؟ مظورتان همان ضحاک شاهنامه است؟
من فکر میکردم که شاهنامه بیشتر افسانه بوده. میشود کمی در ا ین باره بنویسید؟
روفیا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:
بابک گرامی
ظریفی در پرهیز از به کار بردن واژگان عربی تا بدانچا پیش رفته بود که وقتی میخواست بگوید: پیاز داغ با این روش خوب جواب میده میگفت پیازداغ با این روش خوب پاسخ میده!
روفیا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
شگفتا!
این تنها یک دهم حاشیه من بود!
روفیا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
شمس شیرازی گرامی
بنده نیز حقایق تاریخ را به دو بخش پذیرفتنی و ناپذیرفتنی تقسیم کردم و یک لبه تیغ باریک بین آن دو می بینم. آزار!
زهرا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:
چطور همه چیز رو به آیات قرآنی وصل می کنید وقتی دانش کاملی بر اشعار حافظ ندارید؟
و دیگر اینکه رند به معنی کسی که ترک دنیا کرده نیست ابدا، برعکس رند کسیست که جهان رو از همه کامل تر می بینه و از همه بیشتر در آغوش می گیردش،
هر تفسیری که میشه باید دقت کرد که چه کسی این رو گفته، دلیل نمیشه اگر معنایی مدتها ثابت شده لزوما صحیح هم باشه!
سعید در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:
مصراع دوم اینچنین نیز آمده است : " چشم سیهت به ترکتازی مشهور "
پارسا محمدی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۱۰ - حکایت:
در متن های قدیم که اتفاقا مشکل هم داشت (لانه ی پیرزن استفاده می شد)
که برای جبران وزن شعر در زیر حرف ر در پیرزن کسره گذاشته می شد
روفیا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
درود حمید رضای گرامی
درباره طمع با میم ساکن،
لغزشی صورت نگرفته است، ضرورت شعری است که به ما اجازت می دهد واژگان را به گونه ای غیر متعارف بخوانیم.
در تنگنای قافیه خورشید خر شود!
ابیاتی می آورم بهر نشان دادن کاربرد واژه طمع با میم ساکن :
درمیان بحر اگر بنشستهام
طمع در آب سبو هم بستهام
همچو داوودم نود نعجه مراست
طمع در نعجهٔ حریفم هم بجاست
علی غلامی راد در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامتکردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت:
در بیت ششم: نای او برم بهست از نای خلق بایستی به صورت زیر اصلاح شود: نای او بر من بهست از نای خلق
حسین صوراسرافیل در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:
عاشق پاکباخته از آن حیث بدون حسرت از این دنیا می رود که یار به او توجه نموده ، وشهد شهادت را با پیک تیراز کمان خود در کام عاشق ریخته است . بنا بر این جای حسرت باقی نمی ماند .
شمس شیرازی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹:
جناب پویان ، بی گمان منظورتان "ناشناخته نو " بوده است ، چه گویا شناسیدن نداشته باشیم و یا دست کم من ندیده ام ( شناختن خود فعل متعدی است، گذراست)
مجتبی خراسانی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۴ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۹ - فی تأویل قول النبی صلی الله علیه و آله و سلم: حب الوطن من الایمان: