گنجور

حاشیه‌ها

صدرا در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸:

دوست عزیز، این شعر مردف است و نریزد ردیف آن است...
اگر بر نخیزد را اختیار کنیم، به کل شعر از اصول قافیه و ردیف خارج می گردد.

حسین در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

محشره

ناشناس در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۶ - این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام:

اگر از این شعر لذت بردید شعر محتسب را نیز بخوانید

مهیار در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۳۴ - معنی ما شاء الله کان یعنی خواست خواست او و رضا رضای او جویید از خشم دیگران و رد دیگران دلتنگ مباشید آن کان اگر چه لفظ ماضیست لیکن در فعل خدا ماضی و مستقبل نباشد کی لیس عند الله صباح و لا مساء:

با سلام و تشکر
گمانم که کلمه ی "زرد" به جای "زود" در بیت زیر صحیح است:
نی چو حاکم اوست گرد او مگرد
تا شوی نامه سیاه و روی "زرد"
.

میاحیان در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:

این شعر آدمی را سوی اندیشه حسین حلاج می برد و فریاد انالحق . که هرچه هست تویی ، محیط تویی و من هیچی در کل وجود تو ای خدای تبارک و تعالی .

محدث در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

احمد آقا
البته صلاح مملکت خویش خسروان دانند و للناس فیما یعشقون مذاهب؛ ولی آیا به نظرتان بهتر نیست نظراتی را که پیرامون تفسیر و تحلیل اشعار است به زبان رسمی بنویسیم؟

محدث در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

نه عزیزم
منو چه به آلمانی؟
من فارسی رو هم به زور حرف می زنم!
مرید السن بیگانگان مشو بیدار!
بیا و همدم شیرین زبان پارسی می‌باش
شوخی بود.
مصرع دوم هم سکته ی حرفی داره :)

mohammad ghanbar در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹:

این سروده به علت اینکه اسم زیبای مولانا درش بود توجه من رو بسیار جلب کرد و با اینکه زبان عربی نمیدانم خواستم بفهمم که چه میگویند و با کمک یکی از دوستان ترجمه کردیم
گفتم در اینجا قرار دهم تا همه استفاده کنند و اگر نظری و فهمی هم از ابیات دارید بفرمایید
مولانا مولانا اغنانا اغنانا
(سرورم ما را بی نیاز کن)
امسینا عطشانا اصبحنا ریانا
(شب تشنه بودیم و صبح سیراب شدیم)
لا تاسی لا تنسی لا تخشی طغیانا
(شما از سرکشی و طغیان مایوس نمیشوی)
اوطانا اوطانا من اجلک اوطانا
(و فراموش نمیکنی و ترسی هم نداری)
شرفنا آنسنا ان کنت سکرانا
(به خاطر تو درنگ کردیم گرچه مست بودیم)
یا بارق یا طارق عانقنا عریانا
(ای درهم کوبنده ما عریان همدیگر را در آغوش گرفتیم)
من کان ارضیا ما جاء مرضیا
(ولی آنکه شخص زمینی بود ار ما راضی نبود)
فلیعبد فلیعبد فرقانا فرقانا
(بنابراین او باید عبادت کند تا قدرت تشخیص بیابد)
من کان علویا قد جاء حلویا
(آنکه مراد است براستی شیرین است)
نرویهم معنانا الوانا الوانا
(بنابراین ما آنها را به طریقی سیراب خواهیم کرد)
و الباقی و الباقی بینه یا ساقی
(در پایان میان ِ او ای ساقی)
یا محسن یا محسن احسانا احسانا
( وای نیکوکار فقط خوبی و نیکی می ماند)

محسن خانی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:

به نظرم اینگونه صحیح‌تر باشد:
«مرغ زیرک نشود در چمنش پرده‌سُرای/ هر بهاری که به دنبال خزانی دارد»
یعنی مرغ زیرک در چمن چنین بهاری به نغمه‌سرایی نمی‌پردازد. پرده در اینجا هم‌معنیِ نغمه است.

محسن خانی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:

به نظر من در بیت
«پیر دُردی‌کَشِ ما گر چه ندارد زر و زور/ خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد»
طنزی نهفته است. یعنی خدایی که پیرِ دردی‌کش ما برای خودش تصور کرده است، خوش خطاپوش است! گرچه پیر ما زر و زور ندارد، ولی با خدای خودش حساب خوشی دارد.

محسن خانی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷:

بیت آخر این شعر از ابیات مورد علاقه‌ی من است:
سرِ درس عشق دارد دل دردمند حافظ/ که نه خاطر تماشا، نه هوای باغ دارد
یعنی علت این که حافظ نه حال و حوصله‌ی باغ دارد و نه علاقه‌ای به تماشا، این است که دلش هوای عشق دارد.

گرجی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۱ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مفتتح کتاب بر ترتیب ابن المقفع » بخش ۱۴ - شادمان شدن نوشروان از پیام برزویه:

همان منغص صحیح است

محسن خانی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶:

تعبیرِ «وسوسه‌ی عقل» از تعبیرهای بسیار زیبای حافظ است. عقل، که نزد همه گرامی است، در نظر حافظ گاهی شیطانی است که وسوسه می‌کند و باید از او دوری جُست. در جایی حافظ می‌گوید: «هُش دار که گر گوش کنی وسوسه‌ی عقل/ آدم‌صفت (!) از روضه‌ی رضوان به در آیی». یعنی فریب وسوسه‌ی عقل را خوردن کار آدم است! در این شعر نیز گفته است: «ز باده هیچت اگر نیست، این نه بس که تو را / دمی ز وسوسه‌ی عقل بی‌خبر دارد؟». یعنی اگر هیچ ارزش دیگری برای باده قائل نیستی، آیا همین که تو را دمی از «وسوسه‌ی عقل» می‌رهاند کافی نیست؟

بیبسواد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۰:

جناب محمدی،
به نظر این بی سواد، در هردو مورد حق با شماست
فرخ با فرخنده مناسبتی بیشتر دارد تا فیروز، و البته عاشق گاه از ناچاری به نگاهی دلخوش میکند.

محمّد محمودی کِبریا در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۰:

با سلام خدمت دوستان زحمتکش گنجور؛ واقعیت امر؛ در بیت چهارم و مصرع دوّم این غزل؛ آنچه من خوانده ام اینگونه بوده و آنچه شنیده ام: "ما را نگاهی از تو تمناست اگر کنی" / و همچنین بیت اول و مصرح دوم بجای کلمه "فیروز" "فرخنده" نیز شنیداه ام!
اگر امکانش هست یک بازبینی متجددی صورت دهید تا مشخص شود بنده در اشتباه هستم یا خیر. سپاسگزارم.

مریم در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۶:

این شعر یکی از فوق‌العاده ترین شعر های دنیاست واقعا....مخصوصا با صدای همایون شجریان که دیگه آدم رو میبره به عرش.....

علی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی:

با سلام. به نظر بنده :
1- یعنی ما هیچ ادعایی در برابر تو نداریم و تسلیم خواسته ات هستیم. مانند کسی که جلویه فرمانده اش ایستاده و میگوید ما گردنمان از مو باریگ تر است ( فرمانده یعنی خدا)
2- یعنی اینکه کسی که نوایش بی نوایی باشد خداوند نگه دار آن شخص است و کسی که خداوند نگه دار او باشد چه کسی حریف اوست. أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿المائدة: 40﴾
مرد راهم باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم
شاعر هر دو معنی را به طور استادانه در یک بیت سروده.
والله اعلم بالصواب

امید کرمانی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴:

وای از دل پر شور او
وای از غم رنجور او
وای از نفق صور او
وای از چراغ نور او

التماس دعا

جواد حامدی حق در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹:

وقتی وارد سایت احیای هنر شدید لطفا روی نگاره ها کلیک و بعد روی نام بنده کلیک فرموده شمایلات اولیای خدا را تماشا فرمایید. با مطالعاتی که بنده دارم رباعی مورد نظر از عارف عالیقدر جناب شیخ مجد الدین بغدادکی خوارزمی است ( 544-620 هجری قمری) .استاد عرفان جناب شمس تبریزی در جهت تعلیم و تربیت و خود شناسی سالکان این رباعی را تکرار و جناب مولوی نیز متابعت داشته است .

امید کرمانی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » سوگنامه:

یک حاکم سنایی یک حاکم کسایی
یک در عشق و عرفان یک در پارسایی
یک شاه ارادت یک روضه گو شاهی
لیکن دو شه نگنجند در ملک پادشاهی

التماس دعا

۱
۴۰۴۹
۴۰۵۰
۴۰۵۱
۴۰۵۲
۴۰۵۳
۵۴۷۱