بابک بامداد مهر
تاریخ پیوستن: ۲۸م اردیبهشت ۱۴۰۰
پزشک متخصص پوست ومو
| آمار مشارکتها: | |
|---|---|
حاشیهها: |
۹۱ |
ویرایشهای تأیید شده: |
۱ |
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۷۱:
چون مرابیدارکرد ازخواب،خواب دیگران
زیباست،درست است که خفته نمی تواندخفته رابیدارکندولی من از خواب (غفلت)دیگران به خودآمدم وبیدارشدم
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۶:
غم توبه توی مارا توبه جرعه ای صفا ده
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۱:
ترجمان یعنی مترجم.و گفته شده زبان سعی می کندآنچه دردل است را ترجمه کندودرقالب کلمات بیان کند .اینها درست است ولی دریک دید برترو وحدت نگر این همه ی مرزبندی ها را ازمیان برداروهمه را آمیخته ویکی ببین.درابیات دیگرهم بدونیک و آهو وشیر و این جهان وآن جهان را ...همه ی اضداد و دویی ها را درشکسته وآمیخته ویکی دانسته است
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۲:
نوری که ازاو تابد هرچشم که برتابد
بیدار ابدیابد برکالبد خفته
بیداری وحیات ابدی دریافتن نور حق دردیدگان است.نور بصر رمزجاودانگیست.
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰:
شاه بیت غزل
به هرنظر بت ما جلوه می کندلیکن
کس این کرشمه نبیند که من همی نگرم
واقعا حافظ کرشمه هایی از بت ما می بیندکه به چشم ما عادت
زدگان نمی آید..
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۱۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:
گفتگوی کفر ودین آخربه یک جا می رسد
خوابیک خواب است وباشدمختلف تعبیرها
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۱۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:
به نظر می رسد مصرع دوم بیت اول اشکال وزن دارد ویا اشتباه چاپی بوده.
سربه صحرا داده "چشمان"خوشت نخجیرها
مطابقت بهتری دارد.
درضمن بیت فوق العاده ای که باعثشداین غزل رابخوانم این بود
...خواب یک خواب است وباشدمختلف تعبیرها
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۰:
هر برگ زبی برگی کفها به دعا برداشت...
تمثیل برگها که شبیه دستان خالی رو به آسمانند
ازبس که کرم کردی حاجات روا کردی
بخشش یزدانی بر رساندن دلها به آرزویشان است
بخوانیدمرا تا اجابت کنم شمارا
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده:
درود
نظرهای متفاوت برای روشن شدن واقعیت وقضاوت ناظران سلیم النفس لازمست.به طورکلی واقعیت این است شرایط برای تکامل انسان درمحیط شهری فراهم تراست..همان زاده شدگان درروستا هم تا به شهرنرفته اند،آن نشده اند که اکنون شده اند.حتی همان بزرگان وشاعران ودانشمندان.
بالاخره هرکدام ازما شاید ربشه ای در دهی یا شهری داشته باشیم وازشنیدن خوارشمردن محیط روستایی دلگیرشویم امااین واقعیت راعوض نمی کند.
نسبم شایدبرسد به زنی فاحشه درشهربخارا...بحث نژادپرستی نیست،کیست که قبول نداشته باشدتجربه زندگی درشهر های متمدن و بویژه غربی یک لایه برعمق نگاه اضافه نمی کند. می آنچنان را آنچنان تر می کند.
انسان تعالی وفاصله گرفتن ازخوی اجباری حیوانی وحرکت به سمت انتخاب ظرافتهای تمدن وتکامل را درشهر خیلی بهترپیدامی کند.
مولوی بزرگ زمانیکه شاید اکثریت جمعیت روستایی بوده،بدون ترس ولکنت واقعیت راگفته است
رحمت برآن تربت پاک باد
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۵۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۷:
معنی بیت ،
نه خاکی هستم ونه آسمانی هستم ،پر وبالی می فشانم(پر ریختن و احتمالاپیرشدن وروبه زوال رفتن)درحالیکه معلوم نیست اهل کجایم.
(آسمانی یازمینی)
مضمون کلی برنامشخص بودن هستی گوینده دلالت دارد.
پایدارباشید
بابک بامداد مهر در ۷ سال قبل، یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:
در کتاب دینی ما نوشته بود
سبحه برکف،توبه برلب دل پرازشوق گناه
معصیت راخنده می آیدزاستغفارما
بابک بامداد مهر در ۷ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶:
سلام
درتوضیح وپاسخ به دوست عزیز،اشاره حافظ به دفتربی معنی،دفتر ودرس مدرسه ای بوده که درآن زمان مسلط بوده ومسلم بدانیدمنظورش به اشعارخودش که بیت الغزل معرفت است نبوده.
درجایی خواندم استادشفیعی کدکنی این غزل رابسیارخوش داشته اند:
این خرقه که من دارم دررهن شراب اولی
وین دفتربی معنی غرق می ناب اولی.
بابک بامداد مهر در ۷ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:
دررزشوق برآرندماهیان به نثار
اگرسفینه حافظ رسدبه دریایی
اگر کشتی حافظ ازدریایی عبورکند،ماهیان دریا مرواریدها را به روی آب می آورند وبه حافظ تقدیم می کنند(دربرابر درفشانی های حافظ تعظیم می کنند)
بابک بامداد مهر در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۸:
شب کفر وچراغ ایمان ،خورشید چوشدرخشان
باکفربگفت ایمان،رفتیم که بس باشد
زیباترین شکل بیان عبورازمرحله محدود مذهب به فرا مذهب همین بیت است.زمانیکه خورشیدحقیقت بدرخشد ایمان که مثل چراغ تاریکی شب کفر کفررا روشن می کردنیزدیگرنقش خودرا ازدست می دهد.خورشیدحقیقت چیزی درخشانتراز ایمان ومذهب است ودرقوالب تنگ مذاهب وتعصبات آن نمی گنجد.
بابک بامداد مهر در ۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱ - سرآغاز:
بطور کلی دروصف شوریدگان خالق که دربرابرناملایمات صبروبردباری نشان می دهندوخویشتندارهستندحتی به وقت تشنگی برساحل نیل...
ولی نکته خالب اشاره به بیت المقدس و گنبد آباد آن و بیرون خراب آن است.اشاره ای تاریخی و تامل برانگیز.
بابک بامداد مهر در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:
اگراین غزل راباصدای استادشجریان گوش کنیدبه این مطلب که درک کلام وارائه آوای متناسب باآن کارهرکسی نیست.
بخصوص نحوه خوانش
شکرآن راکه تودرعشرتی ای مرغ چمن
به اسیران قفس مژده دیداربیار
حتما برای بزرگان خوانندگی هم درس آموزست
بابک بامداد مهر در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:
انسانهای بزرگی مثل حافظ ازفرازمذهب ونژادوقومیت عبورکرده اندوبه مفهوم والا وجاویدانسانیت رسیده اند،کوته فکران همیشه درهمین جدلهای حقیردرجازده اند.
آنچه کلام اصلی است خودآگاهی وهستی شناسی ومرگ اندیشی انسان است.این است دردمشترک...
درونها تیره شدباشدکه ازغیب
چراغی برکندخلوت نشینی
بابک بامداد مهر در ۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۱:
درشعری چنین پرشورکه شاعردربی خویشتنی واژه هارا چنانچون ابزاری دراختیارمعنایی برترقرارمی دهد،گاهی تحت اللفظی دنبال معنی گشتن مضحک می شود.دربسترحماسی گونه وخارق العاده این شعردرحالیکه اشاره می شودآب حیات عشق رادررگ ماروانه کن
گفتن
حمله شیریاسه کن کله خصم خاصه کن
به نظرظاهریضعف داردولی اشاره می کندکه حمله ای مثل شیربر سردشمن ویژه خودبکن(به جای ضعف وزبونی دربرابردشمن وزوال)
وازپیروزی بردشمنت ازجرعه خون اوسرمست شو(جاودانگی وپیروزی برعدم)
جرعه خون خصم رانام می مغانه کن.
مهمچون می زرتشتیان ازآن جرعه سرمست شو
ازلحاظ آوایی هم خصم خاصه درایجادموسیقی درخدمت هیجان ومعنای شورانگیزغزل است
بابک بامداد مهر در ۷ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۷:
دلبرِ بردبار من آمده برده بارِمن
ترکیب زیبای است
همچنین
آهوی ِشیرگیر من....
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۰۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۰: