گنجور

حاشیه‌ها

مسعود سعیدی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

آقای بیدار
عقده گشایی کردی ؟
اینهمه اصرار که نام مرا به دیگران بچسبانی چه معنا دارد
دوستان من کدامند
ماهها بود که من به جز یکبار شاید دوبار بیشتر درین گنجور حاشیه ننوشتم
دارم به جایی میرسم که از هرکه ادعای دینداری کند متنفر باشم
بنده حاشیه های یکی دو نفر که به نظرم مؤدب اند و نوشته هایشان قابل خو اندن است بیشتر نمی خوانم
مرا هیچ نسبتی با دیگران نیست اگر چه نامم شبیه باشد
مطمین باشید ازین پس مانند سابق شما را نخواهم خواند و جوابی به اهانت های امثال شما نمی دهم اگر چه نام مرا بیاورید
با تنفر از حاشیه ی سراپا اهانت شما

بهرام سجادیان در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص:

چند روزی میشه این شعر فکر مرا مشغول کرده. درست موضوع نفوذ و خوش خط خالی ارباب آل سعود و تمام دولتهای دست نشانده منطقه افتادم . پیر حکیم و فرزانه مردم ایران حضرت آقا و مولای در دسترس شیعیان جهان سید علی چقدر هشیار و بیداره که قبل از شکل گیری هر توطعه ای مارا هوشیار میسازد حفظهم الله.

ناشناس در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:

با احترام به ساحت بلند ادب ایران زمین
دوست گرامی!
قوهٔ تخیل شما فوق العاده است و بی نظیر. و باید بشما به جهت داشتن اینچنین موهبتی تبریک گفت. این که شما با این غزل و آن دو بیت مزبور تا کجا میروید و چه می بینید به خودتان مربوط است و قوهٔ تخیلتان. و مادامیکه این ابیات در درون شما زمزمه می شود و شما را به سیر و سلوک درونتان وامیدارد هیچ خرده ای نمیتوان بر شما و حس و حال درونتان گرفت.
اینگونه مصاریع، ابیات و غزلها به سبب ویژگی که دارند(غنایی هستند) به ما اجازه میدهند تا با بیان آنها، ضمن تعبیر و برداشتی شخصی که از آنها داریم، بخشی از حس و حال درونمان را نسبت به اشخاص، وقایع، یا محیط پیرامونمان به زبان آریم در حالی که مفهوم و مضمون اصلی اینگونه اشعار چیز دیگری است. بعنوان مثال و در همین باب این بیت به ذهن حقیر آمد. «در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد»
اما جائی که هدف آن است و تلاش برآن، تا به مفهوم و مضمون اصلی شعر رسید یا نزدیک شد، دیگر حس و حال شخصی حقیر و جنابعالی کارساز نیست.
در حاشیهٔ قبل چون صحبت از زلف و کعبه بود، حقیر بلافاصله یاد داستان لیلی و مجنون و همان بخش از داستان افتاد و آن دو بیت را بدون آنکه قیاسی صورت پذیرد مثال زد. دوست گرامی! شما که به استعار پیر خرابات هستید بهتر نبود به حکیم نظامی لا اقل عنوان شاعر میدادید، نه شخص...؟!
در ضمن دوست گرامی! «گوشتزد» نداریم و حقیر جسارت آنکه مطلبی را به عزیزی «گوشزد» کند، ندارد.

ناشناس در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

...

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبّران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:

هو الله الحی القیوم
بسم الله الرحمن الرحیم
مسجد طاعاتشان پس دوزخ است/پای بند مرغ بیگانه فخ است
مسجد طاعاتشان: آن چه در دوزخ به آنان می رسد لوازم و غایات افعال دنیویه ایشانست و آن جا دارالجزاء و نشاۀ وصول به غایات است که طاعت حرکت و عمل است و دارالعمل دنیاست، الدنیا مزرعة الاخرة والاخرة یوم الحصاد، پس مراد از طاعات، طاعات تکوینیه است نه تکلیفیه چنان که در دنیا نیز طاعت تکلیفیه را گر چه به جا نیاورند ولی تکوینیه را داشتند که امر کُن وجودی را همه مطیعند و راهی به تمرد آن نیست و به آن جهت فرموده: «و قضی ربک الا تعبدون الا ایاه» بر قرائت بعضی و نیز عایت شیئی کامل از آن شیئی است چنان که غایت سریر که جلوس سلطان است صورت کامله آن است که تا سلطان به عدل و داد بر آن ننشسته است هنوز صورت کامله نپذیرفته است پس غایات اخرویه به این معنی هم عمل و طاعت است، دیگر آن که دنیا حقیقت دوزخ است و دوزخ صورت آن است و هر چه در سقر است معنیش در دنیاست، حق فرموده: «ان جهنم لمحیطة بالکافرین» و این جا دارالعمل است و آنچه این جا می بیند مثل صور منامیه است و آن چه آن جا دریابد مانند تعبیر است و الان در نارند و حمیم و زقوم و ضریح می آشامند، و معبد عبادات تکوینیه است و نیز چون دنیا سجن است، سجن معبد مجرمانست چنانکه می فرماید: هست زندان صومعۀ دزد لئیم.
فخ: عربی تله است.
بمنه و کرمه

مژده در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۴:

درود بر دوستداران ادبیات
بیت ششم این غزل زیبا سعدی نامفهوم بود و در کلیات فروغی بعد از روستایی علامت سوال گذاشته که مشخص میکند معنای بیت برای استاد فروغی هم مبهم بوده است.بعد از تتبع بسیار عاقبت مشکل را حل شد مصراع دوم ضرب المثل است یعنی بودن مزاحم.البته با عذرخواهی فراوان از روستائیان عزیز و زحمتکش!

علی بهزاد در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹:

باسلام وتبریک شب یلدا:
فکرمی کنم درستش اینجوری باشد:
عزیزوم خانه چشموم سرایت
میون هردوچشموم جای پایت
از آن ترسوم که غافل پاگذاری
نشیندخارمژگانوم به پایت

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

حقیر از بیشتر کامنتهای جناب خراسانی استفاده میکنم. متاسفانه بعضی مواقع ایشان هم به نظر حقیر به دیگران توهین کرده اند که حقیر هم بعضی اوقات به خود اجازه دادم که اعتراض کنم، ولی بیشتر مواقع فحاشی را شخص دیگری شروع میکند، بعد یکی پس از دیگری شروع به فحاشی میکنند. کسانی که دم از آزادی بیان میزنند لطفاّ به ایشان بدون فحاشی اجازه حرف زدند بدهند. بنده دم از اسلام و دین و راه حق معصومین نمیزنم و اصلاّ ایشان را نمیشناسم ولی این روش مافییایی را هم نمیفهمم.

بینوا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲:

سلام به همه استادان ارجمند
عنایت بفرمایید که ختن سرزمین است و نافه ندارد بلکه آهو دارد . نافه ختن را به استعاره هم نمی توان به کار برد زیرا مخل معنی و فصاحت است

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

جناب مسعود سعیدی و یا س م: شما متاسفانه هر آنچه دوست دارید میبینید. به اسامی مختلف به دیگران توهین میکنید. بنده به شما چند بار گفتم که امام برای انسان مقامی مشخص نکردند، ولی شما همان مقامی را که برای انسان دوست دارید که پایینتر از حیوان میباشد دیدید و چند بار گفتید که "مگر تا به حال گاوی در راه عقیده اش گاو دیگر را به اسیری گرفته ، برده کرده یا فروخته است؟
کدام حیوان از انسان پست تر است؟"
من هم که دیدم شما یا ظاهر لغات را نمیفهمید و یا مغلطه میکنید با شما یک بیت از آقای جوادی خواندم که کمی کمتر جهد کنید و متون را درست بخوانید. از شما و آن اسم دیگرتان س.م امروز معضرت هم خواستم؛ کاری که نه شما و نه دوستان دیگر شما و که بارها با اسامی مختلف فحاشی کرده اند هرگز نکردند. حال هم بابت آن شوخی از شما و اسم دیگر شما " س.م" دوباره معضرت میخواهم. لطفا دست از فحاشی بردارید. هم شما و هم دوستان شما. شما اگر عربی دوست ندارید نخوانید بزرگوار. اگر به جناب خراسانی فحاشی کنید مشکل شما حل میشود؟

مسعود سعیدی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

سرکار خانم روفیا
با سلام
اجازه بدهید یکبار دیگر این بحث عداوت و بد گویی را با یکدیگر مرور کنیم تا علت ها روشنتر و شاید ابهامات برای بعضی بر طرف گردد
زبان ما که اکنون صحبت می کنیم آمیخته ایست از عربی فارسی و گاهی زبانهای دیگر ولی لغاتی که از عربی به کار میبریم فارسی شده است و اغلب به آن معنا و آن تلفظ در عربی کاربرد ندارد حالا اگر محترم آقایی لغات عربی را طوری کنار هم چید که برای من ِفارسی زبان نا مفهوم بود ، ناخوش آیند است و اگر به تظاهر و خودنمایی گرایش داشت که ناخوش آیندتر.
همه دوست دارندکه درین حاشیه ها صحبت ها بی ریا ،
صاف ، قابل فهم ودر عین حال با نهایت فروتنی ارائه شود
همانطور که همه ی دوستان بر این گرایش نیک شما ، روفیا بانوی گرامی ، متفق القول هستند
بنده مدتی پیش به آقای خراسانی با نهایت ادب پیشنهاد کردم که روش خود را در تعامل با دیگران تغییر دهند ولی اثری نداشت و نتیجه این شد که عده ای ، همه جوان و نکته دان ، بعضی شاعر ، در مقابل جبهه گیری ایشان ایستادند و آقای خراسانی نیز کوتاه نیامدند و از در استهزا ، کوچک شمردن و یکی دو بار اهانت به خانواده ی آنان سعی در به کرسی نشاندن روش خود کردند . که این درگیری هنوز هم ادامه دارد.
مثل اینکه حساسیتی به نوشته های آقای خراسانی در میان است و می بینیم ، حاشیه های ایشان هم با صحبت روزمره ی ما متفاوت است . متأسفانه اغلب ما به خودمان اجازه می دهیم دیگران را تحقیر کنیم تا منطق مان به کرسی نشانده شود ، همین دیروز دیدم حاشیه نویسی که دم از اسلام و دین و راه حق معصومین میزند به بی گناهی دیگر نوشته : تو کله ی تو پر ِ قورمه سبزیست ، همراه با تهمت نفهم بودن
این رشته سر دراز دارد
بااحترام

شهرام بنازاده در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۰:

معنی این شعر همان مضمون زجری که در قفس میکشی سزای کفران نعمتی است که در باغ کرده ای
اینکه امروز هوشیار در میان مستان نشسته ای ، تاوان شراب خوری های بی حساب گذشته است.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

آنرمال یک کلمه آلمانی است. جالب است که در فارسی هم هست.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

فوبیا یا فوبی، ترس نامعقول و شدید از یک موضوع، یک موقعیت یا یک شیئ است. در واقع با اینکه فرد می‌داند ترسش نامعقول است ولی توانایی کنترل آن را ندارد و اگر در معرض آنچه که از آن "هراس" دارد، قرار بگیرد موجی از اضطراب، ترس شدید و حتی وحشت‌زدگی بر او چیره می‌شود و این تجربه چنان برایش ناخوشایند است که سعی می‌کند همیشه از آن مورد "هراس آور" دوری کند. در میان اختلال اضطراب، "فوبیاها" از همه شایع ترند.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:

برهنه کرد صورت شان زمادت
زمادت= از ماده
ماده =Material

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

نخود گرامی:
اولاً حقیر خود به آلمانی، انگلیسی و فرانسه نوشتم و کسی اعتراض نکرد.
ثانیاً خود سخن سرایان پارسی گوی اشعارو ابیات بسیاری به عربی در همین گنجور دارند که با این حساب باید اینجا نمیبودند. خوب بود می دانستیم که دلیل واقعی این فحاشیها چیست که به خود این دوستان از همه بیشتر ضرر میرساند. اینطور نکات بسیار Anormal هستند و عواقب بدی را به دنبال خواهند داشت. این بیشتر مثل یک فوبی است.

مرتضی جمال لیوانی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:

برهنه کرد صورت شان زمادت
در این مصراع زمادت یعنی چه؟

نخود هر آش در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

جناب آقا/ خانم بیدار
کسی با عربها و عربی دانی و عربی حرف زدن مشکل و مخالفتی ندارد، آنچه من مشتری گاه گاهی گنجور دیده ام مخالفت با عربی و انگلیسی و......نویسی در گنجور سخن سرایان پارسی گوی است.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

بعضی از کلمات سانسور میشوند. خوب بود میدانستیم کدام کلمات. پس فرمودید تاریخ؟ من زیاد تاریخ نمیدانم، یعنی تاریخ ایران را نمیدانم، ولی به نظر شما این کار که به هر کس که عربی حرف بزند ناسزا بگوییم منطقی است؟

دیلمی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳:

ناشناس شما بری قران تفسیر کنی بهتره برادر بیشتر به تفکراتتون نزدیکه

۱
۳۹۸۳
۳۹۸۴
۳۹۸۵
۳۹۸۶
۳۹۸۷
۵۴۷۱