گنجور

حاشیه‌ها

دوستدار در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۵ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۵ - شکایت از روزگار:

در شعر سه تن پیمبرانند
قولی است که جملگی بر آنند
فردوسی و انوری و سعدی
هر چند که لا نبی بعدی.

ناشناس در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۷ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۵ - شکایت از روزگار:

لطفا بیت دوم رو برام معنا کنید.

دوستدار در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

جناب عبوری (با سطح برداشت و درک بالا)
میفرمایید خداوند یا یکی ازمقربان با گیسوان آشفته ،مست و قهقهه زنان با نرگس عربده جو و لبان غنچه کرده در حالی که عرق از چاک پیراهنش می ریخته است و آواز کوچه باغی می خوانده ، پیاله در دست بر بالین شاعر نشسته می گوید : حی علی الصلات؟؟!!
لابد در پیاله هم آب برای دست نماز آورده بوده است، بله؟؟

ناشناس۴ در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:

دوستدار
قول می دهم تو هم همان سمانه و سید محمد و حسین هستی.
یک نفر با اسامی زیاد
زبل خان اینجا
سمانه خان اونجا
سمانه همه جا
به جان تو نه، به جان آرامش دوستدار اگر دروغ بگویم ای دوست پر عَرض و کم عِرض

دوستدار در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:

عبوری و ناشناس 4
از نام هایی که برگزیده اید پیداست از چه قماشید
عرض خود می برید بی که زحمت سمانه و دوستان ادیبش بدارید.
گر در خانه کسی باشد!!!

ناشناس در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۰ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰ - فی‌الحکمة:

ناشناس4 حرف مفت موقوف
پروین حتی ضد حکومت رضا شاه هم شعر داره. همین شعرش که به الهام از انوری گفته:
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست

رضا یاهو در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۰:

سلام
به نظرم مصرع پایانی " نی شکر " درست تر است چون اگر واو بین آن دو قرار دهیم یعنی شکر می روید که همه می دانیم شکر روئیدنی نیست اما اگر بخوانیم نی شکر مراد همان گیاه نیشکر است که با مفهوم بیت سازگار می باشد .
پاینده یاران

سیدمحمد در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:

حسین جان
آنکه با انسان فرهیخته ای چون سمانه بانو چنین برخوردی دارد ، جواب ندارد
تا به حال ندیده ام که این بانو جواب بی ادبان را داده باشد
شما هم همان کار را بکن
چه خوب بود جناب حمید رضا محمدی گرامی حاشیه های توهین آمیز را حذف می کردند
گنجور محل ادیبان است.

سید محمد در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰ - فی‌الحکمة:

عبوری گرامی
سرقت با الهام گرفتن تفاوت دارد
سرقت آنست که عین شعر و یا مطلب را از دیگری کپی کنی و به نام خودت ” جا “ بزنی
ولی الهام ، گرفتن ایده از کسی است و به نوعی دیگر بیان کردن
اگر بنا به گفته ی شما باشد که درصد زیادی از اشعار حافظ سرقت است .
ضمناً ، برتری و والایی پروین اعتصامی این شاعر بزرگ زمان ما ، احتیاج به دفاع ندارد ، چون خود بیانگر بزرگی خویش است

nabavar در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:

عبوری جان
”دختر پر رو“ را خوب اومدی
آفرین
نشون دادی که از چه قماشی هستی
در عجبم که چرا این حاشیه ی تو حذف نشد ؟

عبوری در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

رضا عزیزم
شما هر طور دلت می خواهد این شعر رو بخوان. اصلا برو تو مجالس آنچنانی، و این غزل رو به همون نیت بخون.
وقتی سطح برداشت و درک یه نفر پایین باشه نباید بهش مطالب سنگین رو گفت. کمرش می شکنه. به بچه ی دو روزه روغن حیوانی و کباب بوقلمون نمی دن گلم.

عبوری در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰ - فی‌الحکمة:

سرقت بدون ذکر نام هنر نیست سمانه خان. زنها همیشه از زنها دفاع می کنند.

سجاد در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹۸:

به نظر من با صدای فرشاد جمالی شنیدنی است

دلیر در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۰ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶:

بیت دوم، مصرع دوم بعد دیوانه یک ویرگول گذاشته بشه، به روان خوانی شعر بیشتر کمک می کنه.

رحیم در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱۳:

لوک مست سر قطار شتر باری پیشگام کاروان است که از سنگینی بار قادر به درست راه رفتن نیست . عجیب بود که تو آمریکا که بودم این شعر از مغزم بیرون نمی رفت و مرتب زیز لب آنر را زمزمه میکردم

منصور پویان در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۵ - مضرت تعظیم خلق و انگشت‌نمای شدن:

در معانی این روایت، حدیث زیر را بگوش ِجان بشنو:
----------------
خدای عشق ما را هر آنچه پدید آورد در جهان مادّیت، بس کافی ست. حضور خدائی همانا هوشیاری ست در بی نیازی از ذهنیت و منیت. نسبیت-باوری در انوار ِحضور، رسالتی را برنمی تابد زیرا منیت؛ خواستار معنویت هرگز نشود. رحمت خداوندگاری همانا بخت است که انقضای فردیت همی طلبد. رحمت یعنی پذیرش هر آنچه اتفاق افتد در عرصهء درد و توهمـّـات. منیت را باید رها کرد تا از تموّجات ِذهنیت آزاد شد. خوشا بحال آن جانی که پذیرای واقعیت شود و خود را در شادمانی ایزدی؛ مُستحیل سازد. رحمت، ذهنیت ِخواب نیست؛ بلکه هوشیاری حضور است در بیداری. رحمت یغنی استقلال و آزادگی از هر بند ِهمذات-پنداری. فراغت از تفکر یعنی اینکه فاعل و مفعول در رحمت منقضی همی شود و حضور در پیوند با جان ِجانان همانا یعنی پویندگی و جاودانگی

اشکان جوانمرد در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۱ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

فرخنده بهائی که دلش زار غم توست
از خیل رفیقان ره و از خدم توست
از بس که نوشته است بهر حوزه رساله
گوئی که به دستان عزیزش قلم توست
در روز جزا نیست ورا هیچ هراسی
امید وی از عاطفت دم به دم توست
هر چند که معصوم نبود آن شه انور
زینهار گناهش به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

اسماعیل در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد دوم » خاک شیراز:

می خندم برای چشمانت
امّ تو به چَشمِ من
نظر مکن نگار من
خودت که می دانی... !

سمانه ، م در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷:

بابک گرامی
با احترام به نظر و نقد حضرت عالی
چون به طلسم و جادو یا شعبده و چشم بندی اعتقادی ندارم ، هرگز به دنبال توجیه چنین اتفاقاتی که فرمودید نمی روم که هیچ ، همیشه مخالف چنین برداشتهای غیر واقعی و اسطوره گونه بوده ام
این بیت : به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی
بیشتر به اشاره ی حافظ به انگشتری سلیمان در دست دیو شبیه است تا به برهمن هندو
ولی این مثال باشد برای آنان که در پی توجیه کار آیی ماورأ طبیعت می گردند
ولی این نقد را میگیرم که : در پی متواری شدن شاه زین العابدین از شیراز به سال 790 هجری
ِو آمدن تیمور و نزول بلاها در شیراز ، چشم امید حافظ به ظهور کار گشایی است که نگین ثمین این ملک را از بلا نگهدارد
و دست از آن نسیه ی برهمن های هند ، و طلسمات شان بر میدارم
با احترام مجدد

مهدی در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۵۰:

بعید است من باب عقلی مصراع آخر مجدد به تدبیر تو نیست باشد. بهرحال تکرار در رباعی که چهار مصرع بیشتر ندارد زیاد بجا و قشنگ نیست. بنابراین به نظر حقیر رباعی سایت گنجور به همین شکل صحیح است

۱
۳۸۸۰
۳۸۸۱
۳۸۸۲
۳۸۸۳
۳۸۸۴
۵۴۷۱