گنجور

حاشیه‌ها

محمد نخعی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:

پیشنهاد میکنم به شنیدن قطعه ی آوازی بی نظیر این غزل زیبا با صدای استاد شجریان و نوای تار استاد علیزاده ، کمانچه استاد کیهان کلهر و تنبک همایون شجریان .. از آلبوم سرود مهر

م ر آژیراک در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۹:

گلستان سعدی یادآور ایام دبستان و دبیرستان و زنده یاد رادمرد ایل همیشه سرافراز قشقایی محمد بهمن بیگی است . سپاس بیکران نثار شما عزیزان گرامی پایه گذار و کرداننده این سایت که پاسدار و نگهدار ادب کهن فارسی می باشید.

محمد ملکشاهی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:

با سلام
بیت سوم
به هم برآمده یافت
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

کسرا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » شراب بوسه:

خیلی قشنگه

جواد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵:

تعجب میکنم از دوستانی که میگن خواندن این شعر توسط آقای چاووشی دقیقا با احساست شاعر هم خوانی داره لحن وحشی بافقی در این شعر سرشار از خشم و ناراحتیه به خصوص در اون بیتی که دوبار واژه ستمکار و عهد شکن رو به کار میبره در حالی که صدای چاووشی فقط غمگین و یکنواخته

بهرام ولیپور در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷ - نالهٔ ناکامی:

زیباترین تلفیق شعر وموسیقی وآواز تو این اثر شادروان شهریار وچاوشی عزیز دیده میشه......................ومن هنوزم با شنیدن این شعر شهریار و اهنگ چاووشی عزیز.....کاری جز پاک کردن گونه هام نمیتونم بکنم...........میدونین گریه برا مرد خیلی سخته...

منصور پویان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۶ - مفتون شدن قاضی بر زن جوحی و در صندوق ماندن و نایب قاضی صندوق را خریدن باز سال دوم آمدن زن جوحی بر امید بازی پارینه و گفتن قاضی کی مرا آزاد کن و کسی دیگر را بجوی الی آخر القصه:

در کاسهء سر ِما مانند آن قاضی؛ افکار نیک و بد بسیاری همواره در آمد و شد می باشند. راه رهایی از این سموم فکری همانا این است که مانند درختان که خود را به باد ِپاییزی یعنی به یاوری دوست می سپارند، ما نیز خود را در معرض بی برگی ِعرفا یعنی وزش ِخزان قرار دهیم تا افکار بیهوده را پاکسازی کنیم. افکار بیهوده و روزمرگی پیوسته در سر انسان در رفت و آمد اند و شراره های آنها هر آینه ما را از لقای دوست باز می دارند. افکار کهنه همانا باورمندی ها و اشتغالات ما می باشند که راه رسیدن به منزلگه دوست یعنی راه ما را سوی معشوق عرفانی سد می کنند.
همانند قاضی در داستان جوحی، آدمی از بهر پیدا کردن معشوق و دلبستگی های دنیوی؛ به درون صندوقچه های خیالی بسیاری گرفتار آمده است و لذا راه رسیدن به معشوق ِغنایی را فراموش کرده است. راه رهایی از این صندوقچه های خیالاتی و هوسناک همانا اینست که آدمی به معشوق الهی و به حقیقت از طریق عارفان واصل شود. بیداری به امر وحدت در جهان مینویی هر آینه در گرو آنست که از تلواسهء صندوقچه های افکار و ظواهر این جهان مادّی؛ خود را برهانیم. چرا که مرگ و رهایی از قفس تن و از وابستگی ها، همانا موجب ِآگاهی و به حقیقت رسیدن و سوی عـَـلا رفتنمان می شود. بنابراین گذر از جهان مادی و دیدن جهان معنا، شدنی نیست مگر خارج شدن از این گردونه و آنهم به مدّد ِآنانی که خودی ندارند جز روی ِدوست.
در این داستان، مولانا ما را هشدار می دهد که از هزاران هزار مردمی که در حیرانی به سر می برند و روی سوی دوست دارند؛ فقط آنانی در منزلگه دوست مستقر شده و در مقام وحدانیت یکی می شوند با جان ِجانان که راز و رمز اش را نیز دریافته و سراپای خود را مستحیل کنند در دریای ِروی دوست تا از بود و نبود ِصندوقچه ها رهایی همـی یابند.

مری در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:

من چیز زیادی در مورد قواعد دستور زبان فارسی نمیدونم ولی تا اونجا که میدونم اینه که تکفیر بنظر صفت میاد و نمیشه فعلی مثل اجرا کردن بر اون واقع بشه مثلا تکفیر رو نمیکنند ولی تعزیرو چرا. و اگر تعزیر با توجه به نوع مجازات قابل تخفیف بکار برده بخاطر اینه که منظور برسونه که اینقدر سخت گرفته میشه که حتی با اندکی نوشیدن هم گرفتار جزا میشوید

علی اصغر در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱ - ناله های زار:

به اختیار دلی برد صحیح است .
به اختیار گرو برد معنی نداره .
این شعر را مرحوم محمودی خوانساری بسیار زیبا اجرا کرده است .

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:

ایول عالییییه
بنده این غزل روبادوستان به،
اشتراک گذاردم.
پاینده باشید

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۴۴:

6391

۷ در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۷:

همان فراقت درست می باشد
فراقت=فراق تو=جدایی تو=دوری تو
فراغت=فراغه=در عربی به معنای بی تابی میباشد ولی در فارسی درست برعکس به معنای آسودگی می باشد

۷ در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:

بسی بگفت خداوند عقل و نشنیدم
که دل به غمزه خوبان مده که سنگ و سبوست
عقلم چه پندها داد که دل به ناز و کرشمه زیبارویان مده که یکی سنگ و دیگری سبوست که آن را میشکند
هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را
به دوستی که نگوید به جز حکایت دوست
اما به جان دلبرم اگر هزار دشمن بر سرم خراب شوند سعدی تنها و تنها از عشق او سخن گوید
به آب دیده خونین نبشته قصه عشق
نظر به صفحه اول مکن که تو بر توست
داستان عشق و عاشقی پر است از چشمان خونبار تنها به برگ نخست آن نگاه نکن که این داستانی است پیچیده و درهم تنیده

بیتا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۷:

مده به دست فراغت دل مرا که نشاید

جواد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱:

با سلام
این غزل وحشی بافقی یکی دیگر از اشعار واسوخت او است که در آن به معشوق خود عتاب کرده و با گلایه با او سخن میگوید بر خلاف بسیاری از اشعار پیشین که فقط با ناز و نیاز نسبت به معشوق خود سخن میگوید
بعضی از اساتید ادبیات به خاطر این لحن وحشی نسبت به معشوق او را نکوهش میکنند آن ها میگویند مقام معشوق آن قدر بالاست که هرگز نمیتوان با او از در قهر و گلایه سخن گفت .

تازه وارد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:

سلام دوستان:
به نظر من خیام نمیتونسته به بهشت و جهنم اعتقاد نداشته باشه. ولی چون آدمی بوده کخ با اعداد سرو کار داشته و همهچیز رو با منطق ریاضی نگاه میکرده از این موضوع که علمای زمان سعی در القاع بهشت و دوزخ به صورت اجبار و نه منطق به مردم عامی داشتن به ستوه اومده و به این صورت افکار خودشو بیان کرده و توجه داشته باشید در اسلام اتکار دین ارتاد و حکمش قتل هستش اون هم در اون زمان که خیلی راحت آدم میکشتن

صبا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲:

من اولین بار این شعر فوق العاده رو با این آهنگ که از گروه جلال ذوالفنون هست، شنیدم. و هنوز هم که اجرا های بقیه رو گوش دادم فکر میکنم این اجرای گروه ذوالفنون، شوری که در این شعر بی نظیر هست رو بهتر منتقل میکنه. لینکی براش غیر از لینک زیر پیدا نکردم. برای دوستانی که این شعر رو دوست دارند لینکش رو میزارم:
پیوند به وبگاه بیرونی

اردشیر در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

ممنون از سایت خوبتون

علیرضا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۴:

مصراع آخر این بخش به گمانم این گونه است:
می و مجلس آراست،بفراخت یال
آن "واو" باعث ایراد وزنی میشود.

گمنام در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

ببخشایید بانک گرامی،
مراد موسیقی دلنوازیست که از تکرار حرف شین
در گوش جان میریزد.

۱
۳۶۹۴
۳۶۹۵
۳۶۹۶
۳۶۹۷
۳۶۹۸
۵۴۷۸