مهناز ، س در ۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰:
گرامی حسن خان
دانی که را سزد صفت پاکی:
آنکو وجود پاک نیالاید
در تنگنای پست تن مسکین
جان بلند خویش نفرساید
دزدند خود پرستی و خودکامی
با این دو فرقه راه نپیماید
ساده است ساده ترش را می نویسم
کسی را می توان پاک و منزه دانست که خود را آلوده نکند
روان خود را در خواسته های تن فرسوده و خسته نکند
از خود خواهی و دنبال دل رفتن چشم بپوشد
مانا باشی
رهگذر در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:
خانم نیاز نبوی هم در آلبوم "حافظ"، در ترانه "حکایت" این شعر رو خوندن و به نظرم آهنگ بسیار زیبایی هم هست.(چون اصولا این ترانه تو بیپ تونز وجود نداره،نتونستم تو قسمت "این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟" بذارم معرفیش رو ). مرسی
khayatikamal@ در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۶۱:
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 5346
نادر.. در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱ - آغاز:
کز آن ساختن "کم نیامد نه بیش":
کم نیامد و نه (آمد) بیش
کم نیامد و بیش (نیامد)
به نظرم این شکل زیباتر می نماید:
نی کم آمد نه بیش (آمد) ..
نادر.. در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۲:
حجاب عزت ار بستی ز بیرون
به غایت آشکاری اندر این دل ..
نادر.. در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۸:
در جهانِ کهنه، نوبنیاد باش ..
احسان مردانی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷:
ای "سرو" روان . صحیح نبوده؟
محمد تقی صابری در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱ - آغاز:
در مصرع اول بیت چهارم ، از آن پس که آورد گیتی پدید ، کاملا درست است است و اصلاح به عمل آمده توسط آقا یا خانم (س) وزن را مختل کرده است و متاسفانه جمله زیرین آن که با تشکر تصحیح شد ، نیز بر اشکال بیجائی که گرفته شده ، مُهر تائید زده است .
محمد تقی صابری در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱ - آغاز:
تصور من این است که در مصرع دوم بیت چهارم حرف (و) زائد است و به وزن لطمه میزند . شاید اصل آن به این گونه بوده است ، همه هر چه بد ، خواست ، دانست و دید . و الله اعلم .
علیرضا پ در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳:
بیت سوم مصرع دوم « به صد جان می شدم در شیون دل » صحیح است.
حسن توکلی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰:
سلام و خسته نباشید
لطفا بیت اول، دوم و سوم یکی از دوستان کمی توضیح بفرمایند
پسرت در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۵ - این قطعه را در تعزیت پدر بزرگوار خود سرودهام:
بابا، وقتی رفتی معصومه مون 4 سالش بود! اصن تو رو یادش نیست، الان 18 سال شده، کاش بودی می دیدیمون.
بهداد در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
من توی کامنتم چندتایی اشتباه تایپی هست ولی خواننده متوجه میشه اونا اشتباه تایپیه و پوزش میخوام از کم دقتی و سریع نوشتنم.
ولی خواستم بگم کسی این اشتباهات این اشعار رو ویرایش میکنه یا نه؟ چون دوستان دیگر هم برخی هاش رو اشاره کردند.بعنوان مرجع بهتره این غلط ها تصحیح بشه.چندتاییش رو که من دیدم توی این شعر.... جاهایی که "توی" نوشته شده اشتباهه."تویی" درسته.وزن و معنی شعر رو داغون کرده! مثلا اینجا "توی پای علم جانا، به لشکرگاه زیبایی" درستش اینه "تویی پای عَلَم جانا، به لشکرگاه زیبایی"
یا چندجاش بجای "که" که معنی چه کسی میده "کی" نوشته شده که اشتباه و وزن شعر بهم خورده! مثلا اینجا "تو خندانروتری یا من؟ کی باشم من؟" که باشد باشد "که باشم من؟"
یا جاهایی که "سلام علیک" اومدی وزن شعر بهم خورده فکر کنم به زان قدیمی همون که یکی از نظردهنده گفته "سلاما لِیک" باشه.
بعضی جاهام جای ویرگولها اشتباهه که مکث نادرستی میده به شعر مثلا اینجا"همه شاهان چو سرهنگان غلامند، و توسلطانی" که ویرگول باید بعد از سرهنگان بیاد.
توی این بیت هم دو تا غلط نگارشی هست."به ریحانهای" و "حنا"باید باشه..... "شکفتست این زمان گردون بریحانهای گوناگون...........زمین کف در حنی دارد، بدان شادی که میآیی"
با سپاس
بهداد در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:
به نظر من توی بیت آخر میچمی درست تر باشه.باید اصلاح بشه.حافظ هم یه شعر داره با این مصرع "سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند" چمیدن سرو یعنی کژ و راست راه رفتن و عشوه گری.توی این بیت مولانا هم رعنا اومده بعدش که همون تداعی کننده سرو رعناست.پس می چمی درستشه.
احمد سالک در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
سلام،
به نظرم ختنها در واقع دو کلمه خُتن و ها است. میدانید که ختن شهری است در چین که مشک آن در خوشبویی مشهور است و شاعران معمولاً عطر دل انگیز زلف معشوق را به آن تشبیه میکنند. اینجا نیز ابوالمعانی بیدل میگوید: خوشبویی زلف تو به تنهایی رونق بازار ختن و مشک پرآوازه آنرا شکسته است. امیدوارم بر خطا نرفته باشم
ATAA در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴:
خوش باش و میندیش: فکر کردن خیلی از آدم انرژی میگیره پس باید به جا و به اندازه ازش استفاده کرد. خیلی از ماها همیشه درگیر فکر هستیم و اصطلاحا نشخوار ذهنی داریم یعنی افکار بیجهت و بیفایده و بی نتیجه. که باعث میشه از لحظه حال لذت نبریم.
مغز انسان روزانه حدود 300 کالری میسوزاند یعنی حدود 23% از انرژی بدن توسط مغز مصرف میشود. البته این مسئله بستگی زیادی به این دارد که ما روزانه چقدر فکر میکنیم.
ATAA در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴:
بیت اولش منو یاد این شعر لری انداخت
سه چیه، قیمتیه، قَدرِس ندونی
شو مَه، فصل باهار، عهد جوونی
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۲۹ - مثل شیطان بر در رحمان:
اب تتماج است آب روی عام ...... در بیت یازدهم این بخش صحیح است
... در ۸ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ عراقی » عشاقنامه » فصل دهم » بخش ۴ - حکایت:
نکته ای به ذهنم رسید که ذکرش خالی از لطف نیست، در مورد ابیات «هرکه از دوست دوست می خواهد / جوهرش را عرض نمی کاهد» و «اگرت هست قوت مردان / اینک اسب و سلاح و این میدان».
اصل موضوع یکی از زمینه های اختلاف بین فقه و تصوف هست. در فقه اسلام هرچند بعضی از احکام در شرایط مختلف زمانی و مکانی و سایر شرایط، برای یک فرد ممکنه متغیر باشن (به عنوان مثال در شرایط اضطرار که برخی احکام ساقط میشن)، اما تمام احکام برای تمام افراد یکسان هست و فرد به فرد متغیر نیست. از شخص پیامبر تا یک انسان عادی همه ملزم به رعایت احکام هستن.
اما در تصوف در موارد بسیاری به این دست مسائل برخورد می کنیم که احکام برای افراد (عمدتاً بنا بر ظرفیت فرد) متغیر هست. نمونه های بسیاری از این تفکر در آثار مختلف وجود داره. به عنوان مثال «همچو نی زهری و تریاقی که دید» به همین موضوع اشاره داره که نی (شاید بشه معادلی برای حکم موسیقی در فقه در نظر گرفت) بنا بر ظرفیت فرد میتونه زهر باشه یا تریاق. در حالی که در فقه چنین دیدگاهی وجود نداره. مثال دیگه مسئله سماع هست که تقریبا در تمام منابع صوفیه گفته شده برای مبتدی محل فساد هست ولی برای شیخ کامل مایه تعالی و نوعی عبادت هست.
در این ابیات هم عراقی معتقده کسی که با نگاه به خوبرویان به زیبایی معشوق حقیقی میرسه، این نظربازی برای او باعث تعالی میشه و در غیر این صورت مایه فساد هست. پس اگر مرد میدان هستی وارد شو و اگر نیستی نه.
عموماً این احکام در تصوف برای مسائلی از قبیل سماع و جمال پرستی و موسیقی و از این دست مسائل بحث برانگیز در تصوف هست که همیشه هم محل نزاع فقها و عرفا بوده و دقیقا آفرینش های هنری متصوفه هم حول همین محورها می چرخه.
فرشید در ۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹: