گنجور

حاشیه‌ها

روح الله در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹:

سلام
بنده این شعر فوق العاده رو ابتدا از آواز خسرو آواز ایران،جناب استاد شجریان شنیده م و انچنان لذت بردم که بغض کردم...این شعر عالیست و شنیدن از آواز جناب استاد شجریان عالی تر...
اما بنظر حقیر،این غزل،یک غزل عاشقانه ـ عارفانه هست.
حضرت سعدی،در این شعر قصد عنوان کردن این موضوع رو داشته که عشق زمینی،مقدمه ی عشق آسمانیست.
بطور واضح تر اینکه از زیبایی مخلوق ما میتونیم پی به زیبایی خالق ببریم،همانطور که در بیتی میفرماید:
تو به سیمای شخص مینگری
ما در آثار صنع حیرانیم...
سپاسگزارم

سهیل قاسمی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲:

نهال در دو جا آمده که هر دو به معنی ی کوچک و (در ابتدای راه) است.
1- عشق ِ تو، نهال (ابتدا)یِ حیرت است و وصل ِ تو کمال ِ حیرت است.
2- خیلی از آدم هایی که غرقه ی حال ِ وصل بودند (می پنداشتند که به وصل رسیده اند)، سر ِ آخر بر سر ِ حال ِ حیرت آمدند.
3- یک دل نشان بده. چون که در راه ِ او، خال ِ چهره (زیبایی صورت) کارساز نیست
4- آنجایی که خیال ِ حیرت بیاید، نه وصل باقی می ماند و نه واصل (به وصل رسیده)
5- از هر طرفی که گوش کردم آواز ِ سوآل ِ حیرت آمد
6- آن کسی که جلال (بزرگی) یِ حیرت به او دست داد، در عین ِ کمال ِ عزت، چون شکست خوردگان شد. {تازه دانست که عزت اش هیچ بوده و جلال و بزرگی به حیرت است}
7- سرتا قدم (تمام) ِ وجود ِ حافظ، در طریق ِ عشق، مانند ِ نهالی است که تازه در اول ِ راه ِ حیرت است.
غزلی در ستایش ِ (مقام) ِ حیرت است.

بیژن در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:

مهناز گرامی
دانش ام درعلوم مهندسی است . ادیب و شاعر و اهل قلم نیستم ولی به تاریخ و هنر و سایر رشته های علوم انسانی علاقمندم و دوست دار هرچیز نو وتازه بقول سعدی :
هرگلی نو که در جهان اید
ما به عشقش هزار دستانیم !
نگران ملغمه و آش شور نباشید . هرکسی حق دارد کاری نو و خلاق ارائه کند چه اشکالی دارد ؟ اگر کسی اعتراضی دارد آنرا نقد کند . کما اینکه کار هما ن کسانی که نام بردید هم نقد شد !
اگر اصلاحاتی که در این غزل شده در نسبتش به حافظ شک و تردیدی هم باشد وقتی آنرا زیباتر و شیواتر کرده چه اشکالی دارد ؟
به گمان من اگر حافظ بود و این کار را می پسندید تشکر میکرد و به اندازه شما سخت نمیگرفت !
روزگار خوش

فاخر در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸:

مصراع اول اصلاح شود : اندر دل من عشق تو چون نور یقینست

محمدرضا خان پور در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

با سلام ، لطفا شرح کامل ابیات شامل معانی را بنویسید .

محمدرضا خان پور در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

باسلام ، اگر ممکن باشد شرح کامل ابیات شامل معانی و آرایه های ادبی غرلیات سعدی را بنویسید ممنون می شوم .

Seraj Hosseini در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

در نسخه چاپی به تصحیح وطبع زنده یاد بدیع الزمان فروزانفر"جان جانداران سرکش را به " علم " آمده وجهت اطلاع خدمت شما و جناب سعادت پوررمضان گنجی ...
بی کران درود و مهر...سراج حسینی

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰:

نگاه، حیران از جادوی نقش ها و رنگ ها بود
و عقل چاره گر، در پی نشان ..
آنگاه که شاه عشق را،
دل به پیشباز می رفت ...

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:

سعدی که داد وصف همه نیکوان بداد
عاجز بماند در تو زبان فصاحتش
سعدی که چنان شایسته و بایسته وصف خوبان روزگار بداد با اینهمه زبان فصیح او در وصف تو عاجز
بماند
داد(کسی یا چیزی را)دادن=ادای شایسته و بایسته
زین‌سان که می‌دهد دل من داد هر غمی / انصاف، ملک عالم عشقش مسلم است

عروضی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۷:

وزن غزل:
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن
بحر:
هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف

علیرضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۰:

با سلام
کلمه بود در مصرع دوم بیت اول باید که به صورت بو تصحیح شود، بدین گونه هم وزن رباعی درست خواهد شد هم معنی.

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

لب بر لبی چو چشم خروس ابلهی بود
برداشتن بگفته بیهوده خروس
وقتی لبت را بر لب سرخ و دهان تنگ هشته ای به هوش باش که با آواز خروس بی محل آن را بر نداری.
تاکید بر ادامه فعل جاری است و نه چیز دیگر
میگوید همچنان که لبت را بر لب او نهاده ای اگر در این میان آواز مزاحم به گوش رسید هیچ توجه مکن و لب سرخ و دهان تنگ را بچسب جان برادر

اردشیر در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:

با عرض ادب
جناب حاجی زاده (!) در حالتی که شما میفزمایید یک سیلابس یا هجای کوچک از وزن شعر کم خواهد آمد ، یعنی وزن فاعلن به فعلن تبدیل میشود که با وزن شعر سازگار نیست، به نظرم فصاحتش درست تر باشه.
جناب سلطانی به باور من همین *به داد* درسته، چون *بداد* که شما نوشتین فعل هستش و اینجا مفهوم قیدی مورد نظر سعدی بوده ست. یعنی : *سعدی که وصف همه ی خوبان را بی کم و کاست و به خوبی انجام داده.....*

اردشیر در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

وارتان عزیز شما ترکیب تشبیهی٬لبی چو چشم خروس٬ را ندیده گرفتید. اگر لب بر لبی ترکیب قیدی یا مصدری باشه دیگه نمیتونه در ترکیب وصفیی بکار بره که فقط یکی از اجزاء این ترکیب رو وصف کنه ، بلکه باید تشبیه به کل ترکیب قیدی منسوب بشه.
از طرفی ترکیب لب بر لبی که شما میفرمایید و تصور حالت قیدی یا مصدری اون بسیار دشوار و دور از ذهن هست ولی ترکیب لب از لبی خیلی ساده تر و برای ذهن قابل جذب تر هست و دلیلی نداشته که سعدی معنی رو انقدر پیچیده و غامض کنه و نیز باور این رویداد بسیار متصوره که اشتباه چاپ یا نوشتاری در برخی نسخ رخ داده باشه.

محمد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

مرحومه هایده هم این شعر زیبا را به زیبایی هر چه تمامتر خوانده و در حقیقت این بنده حقیر با یاداوری ان ترانه این شعر را در گوگل جستجو کردم که مرا به سایت وزین گنجور اورد. شگفت زده شدم چرا نام هایده خوش صدا در لیست خوانندگانی که این شعر پر معنا را خوانده اند نیست..

حمید رضا ۴ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

…. عزیز،
ممنونم از توضیحاتی که برای روشنتر کردن نوشته پیشین تان دادید.
من هرگز چنین جسارتی نکردم که با خواندن نوشته کوتاهی از شما به نتیجه گیریی از شخصیت تان برسم.
من تنها علاقه به گفتگو درباره "مطالب" و تبادل نظر درباره شان و آموختن از انسانها دارم.
دیدگاه های شما همه از روی منطق بودند و من فقط خواستم با منطق خودم گفتگویی با شما داشته باشم.
ناگفته نماند، بسیاری از عزیزان من به شدت افرادی مذهبی بوده اند که وجودشان پر از عشق و صفا و صمیمیت و مهربانیست.
پاینده باشید دوست عزیز و امیدوارم باز هم نظرهایتان را در حاشیه ها بخوانم.

محمدبشیر رحیمی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۷:

لطفا مصراع اول این بیت را هم اصلاح فرمایید:
فرو رو پر خاک ای سرگران نشئهٔ خست
ز قارون نام هم ‌کم نیست بر روی زمین ‌باشد
فرو رو زیر خاک ای سرگران نشئه‌ی خست

وفایی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۰:

نمی دانم ، شاید هم نظر آقای بهروز درست تر باشد : یعنی " جان دادن "

وفایی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۴:

بیت دوم این رباعی ثابت می کند که پول خوشبختی نمی آورد .

وفایی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۰:

عجب مفاهیمی به ذهن شما می رسد ! واقعا به عقل جن هم نمی رسید !
استغفر الله
گفتا بده آن چیز که جیم اول اوست ، یعنی جواب بده . جیم ، اول جواب است .
گفتم دومش چیست بگو گفت آری ، یعنی " جواب آری " بده .

۱
۳۵۲۰
۳۵۲۱
۳۵۲۲
۳۵۲۳
۳۵۲۴
۵۶۳۷