مجتبی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۹ - حکایت دهقان در لشکر سلطان:
ما در کوچکی که در خانه هستیم یک چنین حالی داریم. عادت کرده ایم به این که خیر ما دست پدر است، غذای ما دست مادر است، لباس ما دست خواهر است، و این جور چیزها. این حال کودکی است. این را در خودمان رشد داده ایم. حالا که شده ایم یک نوجوان و جوان، حالا هم شبیه به همان افکار را داریم. اگر فلان پست را بگیرم، اگر فلان مدرک را بگیرم، اگر فلان کسب با فلانی شریک شوم، اگر فلان اداره معاون شوم، همه اش این هاست. و این ها همه همان وضع سابق است. همان بیرون نرفتن از آن محیط است. این ها همه شرک است.
ما در بارگاه ملک هستیم ولی خیال می کنیم در ده هستیم
به نظر سعدی علیه الرحمه می خواهد این مطلب را بگوید.خیلی زیباست.
تو، ای بی خبر، همچنان در دهی
که بر خویشتن منصبی مینهی
@seyedololama
نادر.. در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۶ - خدا و والدین:
کوهستان،
نقطه ی اوج
دستهایی خشن و زبر،
به نیایش بالا: قلّه
می بوسمشان
مغرور، می کارند در کام دلم کلوچه ای،
مغزش مهر
...
راهی شده ام اینک
در سینه کش کوه، دو سرچشمه ی ناب
جاری زآنها
شهد جان پرور عشق
جرعه ای می طلبم از هر یک
می فشانم بر دل
...
یکباره،
نور می جوشد از سینه ی من!
همه نورم اینک
مست و رقصان،
جاری آنسان،
که دیگر نه زمانی.. نه مکانی ...
رها !!
علی احموی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:
این متن دقیقا بیانگر سرنوشت من است چه روزها و شبهایی را به حسرت دیدار کسی گذراندم هر آنچه لازم بود گفتم ولی جوالی نشنیدم حالا که همه چیز تمام شده او مرا صدا می زند. حالا چرا.؟! بیست سال انتظار به یاد تو گذشت تا گوشه چشمی به من داشته باشی و حالا که همه چیز تمام شده مرا صدا می زنی که پای رفتن ندارم،
میلاد در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹:
بنده ی خدای عزیز تندی نکردم اول اینکه جبری در مولانا وچود نداره دوما اوون کسی که شعر رو گفته نخاسته معروف بشه خاسته یچیزی رو به من و تو بفهمونه
بدبختی ما از وقتی شروع شد که شروع کردیم تاریخ ادبیات مفصل نوشتن
بیک بابا در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زو طهماسپ:
با توجه به اینکه ورود طهماسب به پادشاهی مصادف است با مشکلات عدیده اجتماع یو طبیعی و شایع شدن اینکه خداوند بر ملت غضب کرده و همین امر منجر به عقد صلحنامه می گردد و این نگاه فردوسی به یکی از دلایل صلح نشان از صلح طلبی وی و حاکم وقت است
سردار در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » حصار عافیت:
واقعیات احوال خود شاعر میباشد
پردیس در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱:
لطفا بیت آخر را معنی کنید.
گمنام-۱ در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
جنابان سامانی و وفایی
گناه است ار کسی برابری برای واژه ای بیابد و با دیگران در میان نهد،؟
روفیا در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴:
یکی مرغ بر کوه بنشست و خاست
برآن که چه افزود و زان که چه کاست؟
من آن مرغم و این جهان کوه من
چو رفتم جهان را چه اندوه من؟
وفایی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
آقای حمید سامانی عزیز
نوشته های شما درمورد تحریف زبان فارسی ، عالی و کاملا صحیح است .
با شما صد در صد موافقم . این ، حرف دل خیلی هاست .
ای کاش به جای اختراع فارسی های ببخشید پارسی های جدید و عجیب و من درآوردی ، قلبمان را از کینه های تاریخی حمله اعراب و غیره پاک کنیم و به همان زبانی که تمام اجدادمان صحبت کرده اند و نوشته اند ، که همان زبان سعدی و حافظ و مولانا و ....است ، عشق بورزیم و افتخار کنیم .
از شما تشکر می کنم .
روفیا در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب:
گوپسند؟!
گمنام-۱ در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:
سلام و روز به خیر بابک گرامی
جفا و دوست اگر مضاف و مضاف الیه نباشند جفا با ی
به گمانم " جفایی " میشود.
باری داستان اسقف و راست قامتی به هم میهن ساده دلی بر میگردد که به کلیسای هم وطنان ارمنی رفته بود، بر دیوار تصویر شهید بهشتی آویزان بوده است و جمله معروف او " ما، راست قامتان جاودانه تاریخ میمانیم " ساده دل مرحوم نگاهی به عکس می اندازدو به میزبان می گوید : این اسقف" راست قامتیان " چقدر به شهید بهشتی شباهت دارد.!!
ر غلامی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳:
سلام. بیت نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل... از سعدی است
کاوه در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:
این شعر را ساربان، یکی از آوازخوانان محبوب و مطرح افغانستانی نیز با زیبایی و احساس تمام خوانده.
پیوند به وبگاه بیرونی
نادر.. در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۶ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱ - دیباچه:
تو این دنیای مجازیِِ تولد تا مرگ،
خیالات و رؤیاهامون می تونه به مراتب از واقعیتها اصیل تر باشه و به حقیقت نزدیک تر ...
نادر.. در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:
در حادثه ی عشق
خود را کامیاب بدانی یا ناکام
تفاوتی ندارد
ناگزیر، ره سپرده ای بسوی کمال
خالص تر شده ای
و این،
"معجزه ی عشق" است ..
مهدی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:
با سلام خدمت همه عزیزان
این که یک بیت از شعر حافظ رو بگیریم و اعراب گذاری کنیم وزنش رو پیدا کنیم و رو اینجور چیزا مانور بدیم در خور اشعار ایشان نیست.مفهوم شعر کاملا واضحه اصلا خودتونو گیج نکنین.
حافظ هیچی جز دیدار معشوقش رو نمیخواد.
ج م در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷ - طور تجلی:
شهریارا، در هنر افسانه ای
در دل هر خانه و کاشانه ای
“در دل ویران ما گنجی بیا
گرچه درعالم نمی گنجی بیا”
هر شبم با گنج بی پایان تو
سر شود کار دلم با نام تو
گر نگارم شب مرا همدم بُوَد
آن شبم با شعر تو خرّم بُود
لحظه ها سرمی شود با یاد تو
نغمه ها با عشق بی پایان تو
شعر زیبا، فاخر و والای تو
یادگاری باشد از مولای تو
شعر زیبایت تنیده چون غزل
بر دل و بر جان ما شاه غزل
شعر تو جاوید و نامت با وقار
در دل ما خانه داری شهریار
ای تو با عامی و عارف آشنا
ای که صُنعت با کمینه ناشنا
صُنع زیبایت مرا یاری کند
شعر شیرین بر زبان جاری کند
ج م در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱ - مکتب حافظ:
شهریارا، در هنر افسانه ای
در دل هر خانه و کاشانه ای
“در دل ویران ما گنجی بیا
گرچه درعالم نمی گنجی بیا”
هر شبم با گنج بی پایان تو
سر شود کار دلم با نام تو
گر نگارم شب مرا همدم بُوَد
آن شبم با شعر تو خرّم بُود
لحظه ها سرمی شود با یاد تو
نغمه ها با عشق بی پایان تو
شعر زیبا، فاخر و والای تو
یادگاری باشد از مولای تو
شعر زیبایت تنیده چون غزل
بر دل و بر جان ما شاه غزل
شعر تو جاوید و نامت با وقار
در دل ما خانه داری شهریار
ای تو با عامی و عارف آشنا
ای که صُنعت با کمینه ناشنا
صُنع زیبایت مرا یاری کند
شعر شیرین بر زبان جاری کند
پژمان در ۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در رثاء امام محمد بن یحیی و حادثهٔ حبس سنجر در فتنهٔ غز: