عباس خوش عمل کاشانی. در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۱ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۸:
ضمن تأیید اعمال «پیچده رفتن» به جای «پیچیده رفتن» ، در مصراع آخر اعراب «شِعر» و «شَعر» هم گذاشته شود:...شِعر از شَعر....شَعر به معنای مو است.
عباس خوش عمل کاشانی. در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۶:
بیت اول به گونه ای که هست در مصراع نخست لغزش وزنی دارد.وجه اصح شعر چنین است:
گر ما دل و جان را به خداوند سپاریم
اندوه درم ، ماتم دینار نداریم
جان را ز پی دین و دیانت بفروشیم
وین عمر گرامی به ره غزو گذاریم.
خدایگان در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:
سلام آقای گوهری و دوستان
به نظر من بیت آخر درست است؛ حافظ در مصراع دوم بیت آخر «اسارت» در زندان معشوق را همچون آزادی وصف میکند. اسارت یک «جور» بزرگ است که در مصراع اول حافظ اذعان کرده که از این جور گریزان نیست، چرا؟ چون این اسارت عین آزادیست، اسارت لطف است نه جور.
ضمن اینکه حافظ شاعری نیست که بدون هیچ تکنیک شاعرانهای بگوید:«حافظ از روی تو حاشا که بگرداند روی». اگر اینگونه بنویسد که حافظ نیست.
حافظ اینقدر معمولی شعر نمیگوید.
پریشان روزگار در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵:
می گفت پادشاهی بود در شهر یمن
دخترش عقد کرد و داد به من
من شدم داماد او . او شد پدر زن من
زیاد باجی بی این رباعی نمی دهد.
پریشان روزگار در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:
جناب......
با سرکار هم عقیده ام، سعدی جامع ترین شاعر ماست .
در مورد هزلیات من خوانده ام بی تردید زبان سعدی است ، گر چه برای بعضی ناخوشایند می نماید
ناشناس در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:
مهناز عزیز
بانگ نرم و در همان حال گرم تر از تیر ی جان شکار؟!
و سرب گداخته در گوش باغ ریخته است؟؟
کار بسیار غیر شاعرانه ای کرده است
پریشان روزگار در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۱۴ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
جناب صابری
راه برون رفت چه ایرادی دارد؟؟
نمی یابند بیرون شد، گرانباران به ساحلها
پریشان روزگار در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:
چو زن راه بازار گیرد بزن ! ( اضربوهن )
ورنه تو در خانه بنشین تا او به قول امروزی ها به
" ددر " برود و پاره نانی باخود بیاورد
در روی بیگانه خندیدن گناهی بسیار سبکتر از " ددر "
رفتن است .!!
khayatikamal@ در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۲۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۶۳:
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 7959
سید احمد مجاب در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۰ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸:
نگاهدار دل از آرزوی نامحرم
که فر و جاه و جمال زن (نکو) اینجاست
هانی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:
یه عده از دوستان گفتن که فردوسی از واژه ی عجم تو شعرهاش استفاده نکرده و همینطور جای دیگه ای خوندم که بخاطر همین واژه،این شعر رو جعلی میدونن در حالیکه در پایان شاهنامه شعر معروف "بسی رنج بردم در این سال سی،عجم زنده کردم بدین پارسی"رو داریم
جمشید در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶:
درود بر فرهاد عزیز
بنده از شما بسیار سپاسگزارم که با نوشته ی زیبا خود حاشیه ساز های خیام بزرگ رو دهان بسته به گوشه نشاندید.
همیشه افراطی ها سعی دارند که باده نوشی های خیام بزرگ رو به شکلی غیر عقلانی تفسیر کنند ولی کسانی که خیام را می شناسند به بزرگی و صراحت ایشان پی برده اند
باز هم ممنونم
بابک چندم در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:
جناب حمید رضا گرامی @گنجور:
کارتان درآمد،
اول آنکه بیت هژده همانند پنج بیت دیگر با "چو" آغاز می شود و نه "چون"...
دیگر آنکه خوب باید نوشته بلند بالای بنده را بخوانید و مجوز آزادی دهید...
سر شما هم شاد باد
کریم در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:
آقا یا خانم الله بنده
با سلام
تفسیری که از شکر دادید بسیار زیبا و وجدآورست و البته ازدل برامده. انشالله همیشه شاکر باشیم و به این مقام عالی برسیم.
بابک چندم در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:
دوست عزیز ... جان،
"زن بد" را که من نیاوردم، در بیان خود سعدی بود (بیت یازده، و بیت چهارم از آخر)...
در باب:
"عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود"
نیز نه در همان اثر، که در همان قطعه آورده:
سگ اصحاب کهف روزی چند
پی نیکان گرفت و مردم شد...
اما آن بیت حافظ در نگاه من اصلاً جای بحث ندارد، چرا که مصراع نخست :
"پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت"
را در جای دیگر تضمین کرده:
"نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش
که من این مسئله بی چون و چرا می بینم"
بیان خودش است و جای هیچ شک و شبهه ای را هم باقی نمی گزارد...
و مصراع پسین:
"آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد"
را نیز در اینجا تضمین کرده:
"نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان
هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود"...
باری،
صحبت از "زن ستیزی" سعدی با استناد به این نیم بیت، و همچنین مولوی با استناد به هفت، هشت، یا ده بیت ازو در حواشی دیگر مکرراً در میان آمده... و نکته بنده این بوده که اگر اینان ولو یک، دو، یا سه درصد هم زن ستیز بودند این می باید در همان درصد از ابیاتشان نمایان می گردید...یعنی حدود 150 الی 500 بیت از سعدی و ششصد و اندی الی دو هزار بیت از مولوی... خوب سراغ نداریم که!
ضمن آنکه زمانی که شخصی زن ستیز است، دیگر صحبت از یکی دو درصد نیست و آن بابا در تمامی وجودش زن ستیز است...و این نیز خواه ناخواه در جای جای آن پانزده هزار بیت سعدی و شصت و شش هزار بیت مولوی می باید نمایان شود...که اینرا نیز سراغ نداریم.
مضافا آنکه در چند از این ابیات نشان دادیم که برداشت دیگری از آنان می شود داشت که مغایر جلوه ظاهریشان است...
نتیجه آنکه با این درصد کم از احتمالات، می باید به خوانش و برداشت خود شک کنیم تا ایرادی در بیان سراینده....
هدف من ماست مالی کردن و توجیه سعدی و مولوی نبوده و نیست، چرا که نظرم را پیشتر از اینها بیان کردم:
زن ستیزی، آزار کودک، زدن زن و مرد پیر، و یا حتی غریبه ای گردن کلفت،و...در هیچ جا و از هیچ کس قابل قبول نیست حال چه سعدی باشد چه مولوی و یا هر بشر دیگری که تا به حال پای بر زمین نهاده...
راستی، ماجرای فراغ را که پیشتر پرسیدی برایت روشن شد؟
و در آخر، آیا شما همان .... قدیم هستی که از بد حادثه یک . از دست داده ای یا خیر؟
سرت شاد
محمد تقی صابری در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
تصور میکنم ایراد جناب آذر چندان موجه نباشد زیرا اولا شعر در بسیاری از موارد ناظر به کلمات متداول در فرهنگ بیرجند است ثانیا همان ترکیب بیرون شو در زمانه ما هم به صورت راه در رو به کار میرود و کسی به راه میانبر یا راه فرار ، از فعل ماضی استفاده نمیکند : مثلا نمیگوید راه بیرون رفت ! هر چند به کار بردنش بلا اشکال است .
مهناز ، س در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:
گرامی حسین،1
این شعر از جناب غلامعلی رعد آذرخشی ست ، 12بیت دارد چند خطی می آورم
در حیرتم ز ناله و فریاد فاخته آن بیوفای عشق به نیرنگ باخته
کو کوزده،نجسته ز فرزند خود نشان در جستجوی گمشدهای ناشناخته
از آشیان انس به غفلت گریخته در دیو لاخ بلهوسی خانه ساخته
بابانک نرم و گرمتر از تیر جانشکار در گوش باغ ریخته سرب گداخته
،،،،بسیار زیباست
مانا باشی
محمد در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۷ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴:
ی آخرین حرف و الف اولین حرف استکهرویهممیشود یا. یعنی یا برای ندا ازاول تا آخر حروف استفاده شده.
کریم در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۶:
سلام خانم روفیا
نوع نوشتن شما حکایت از دریافت درست موضوعات دارد.چنانچه وبلاگ یا منبعی از نوشته های خود دارید اعلام بفرمایید. سپاسگذارم
عباس خوش عمل کاشانی. در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۸ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۹: