گنجور

حاشیه‌ها

نادر.. در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۳۱:

دوست عزیز
در بیت آخر، زیرکانه ترفند می زند تا شاید از راه غیرتمند کردن یار سنگدل بتواند توجه او را جلب نماید!..

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

خرم روزگارا
برای رضای خدا این جریان کدخدا چیست؟
من از آن کاملا بی اطلاعم.

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۳۱:

گرامی نادر ..
گویا صائب به بیراهه رفته :
آخر چنان مکن که چو صائب ز زلف تو
دل بر گرفته رو به صف نیکوان نهم
به قول معروف : به خاکی زده . خودش را لو داده .
مانا باشید

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

گرامی روفیا بانو
با پوزش تصحیح می کنم
فرهیختگان همان کنند که شما .
مانا باشید

نادر.. در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۳۱:

کاری مکن که پا کشم از آستان تو
داغ صبوریی که ندارم به جان نهم..

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

گرامی روفیا بانو
شما همان می کنید که فرهیختگان کنند
مانا باشید

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

گرامی خرم روزگار
چون نیک بنگریم دکانداری و اصلاح جهان در گرو یکدیگرند . ولی کو اندیشه ؟
چله گاه بسیار کسان تکراری ست .
مانا باشید

کیومرث در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۸ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲:

واقعا زیباست؛
این شعر نشون میده که فیضی که به درجه ای از علم رسیده بود در آخر میگه :
هرچه گفتیم و شنیدیم خطا بود خطا
جز حدیث لب دلدار غلط بود غلط
آدم رو به فکر فرو میبره که چیه این حرف ساده و مفهومش ...

حافظ در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

بزرگواران و فرهنگ وران عزیز یک نکته در اشعار حافظ هست و آن این است که ایشان خود را رند میدانند و ایشان پیرو طریقه ملامتیه هستند
پس اینگونه سخن گفتن (پیرو پیر مغانم و...) سرچشمه از رندی ایشان دارد
که ایشان دست به ظاهر متدینان زمان خود را رو میکردند
این اشعار سراسر بوی خدا و عرفان اسلامی را میدهد
و ضمناً اشعار این بزرگ مرد را تنها بسنده به ظاهر و با تمایلات خود معنی نکنید بدور از خرد است

خرم روزگار در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۵۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

ای کاش دکان داران اندکی هم به اصلاح جهان می اندیشیدند.

خرم روزگار در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را:

جناب کهن دل
همان دریای مرده بوده است ، بحر المیت
و درود بر شما که به آسانی آنچه را نمیدانید به زبان می آورید کم اند مانندان سرکار توفیق یارتان.

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۵:

در مصرع اول بیت دوم کلمه "آن" اشتباه است و "آب" صحیح می باشد.
صورت صحیح بیت به شکگل زیر است:
سراپرده زد بر لب آب شاه همه خیمه‌ها گردش اندر سپاه
در مصرع دوم بیت ششم به جای "دمهنج" دماهنج صحیح است و معنای آن بلعنده می باشد
چامه = چکامه، سرود و نغمه
پرآژنگ = صورت پرچین و چروک که نشان غضب یا غم است.

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

درود یاران
مهناز بانو جان
البته نیک می دانید هنگامی که از ایشان پرسیدم چرا درباره احکام شریعت اسلام گزینشی عمل می کنید این پرسش درونمایه انتقادی نداشت، بنده اصلا به انتقاد و شماتت اعتقادی ندارم، بلکه درخواستم از آن جنابان راستی این بود که با مراجعه به درون خود ببینند چه چیزی آنان را بر آن داشته است تا بعضی احکام را برچینند و برخی را فرو گذارند.
حسین 4 گرامی،
اعتقاد راسخ بنده به دین اسلام؟
بنده به هیچ گروهی تعلق ندارم، آزاد و رها، و اجازه نمی دهم هیچ نظام فکری خود را درسته به من تحمیل کند، از هر مسلک و مذهب و مرامی هر چه برای من و دنیای پیرامونم سودمند می یابم بر می دارم و از آن بهره می جویم، خواه از اسلام باشد خواه از بوداییسم!
همچنین هر کاسبی اندر دکان
بهر خود کوشد نه اصلاح جهان

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۳:

ببخشید مصطفی جیحونی

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۴:

دُرگر = درودگر = نجار
شولک = اسب از هر رنگ که باشد.
بیت زیر مغشوش و اضافی است در واقع مخلوطی از بیت ماقبل و مابعدش است و باید حذف شود.
فرو برد اسپان چو کوهی سیاه
همی کرد غران بدو در نگاه

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۳:

مطرف= چادر
در نسخه تصحیح شده مصفی جیحونی به جای کلمه "مطرف" کلمه مِطرد" آمده است. مطرد= عَلَم ، درفش

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۲:

سروی = شاخ
آژنگ = چین صورت که نشان خشم یا غم است.

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱:

جهان چون بزاری برآید همی بدو نیک روزی سرآید همی
در مصرع اول کلمه "بزاری" صحیح به نظر نمی رسد و صحیخ آن برآری می باشد کما اینکه دکتر کزازی در فایل صوتی برآری قرایت کرده است پس قرایت صحیح به صورت زیر خواهد بود.
جهان چون برآری برآید همی بدو نیک روزی سرآید همی
چون در این بیت به معنی هرطور می باشد.
جهان چون برآری= تو هر طور جهان را سپری کنی (سخت یا آسان بگیری)
برآید همی = به پایان می رسد.
مصرع دوم معنی اش واضح است و تأیید مصرع اول است.
مضمون بیت فوق با این بیت از حافظ یکسان است.
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می‌گردد جهان بر مردمان سخت‌کوش

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸:

بیت سوم ، مصراع دوم در نسخه فروغی هست: "آن نیزه که حلق می‌ربودم" که بنظر خطای چاپیه و همین "آن نیزه که حلقه می‌ربودم" صحبح هست.

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸:

پس بنظر میرسه بیت چهارم همانطور که دهخدا میگه (و علیرغم نسخه فروغی) باید به این شکل باشه:
انگشت نمای خلق گشتم
وانگشت به هیچ در نسودم

۱
۳۲۸۱
۳۲۸۲
۳۲۸۳
۳۲۸۴
۳۲۸۵
۵۴۷۸