روفیا در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲۵ - حکایت امیرالمؤمنین علی (ع) و سیرت پاک او:
چو نیک بنگرید اینجا نیز علی حق قضاوت را نیک به جای آورده است. برترین قاضی او نیست که همه علوم و فنون از بیولوژی و کامپیوتر و فیزیک و جوش کاری و قنادی و ... بداند بل اوست که بر لبه تیغ قضاوت از غرض و مرض به دور باشد و آنچه درونش و عقل سلیم راستی میپذیرد بر زبان آورد هر چند از دید کوته اندیشان به زیان او و وجهه او باشد.
دوستان آنچنان این داستان ها و روایات را با واقعیت تطابق می دهند و سطح انتظارشان از روایات چندان بالاست تو گویی به گفته آقای ملکیان بر سر هر کوی و برزن و در هر انجمنی چندین دوربین و صدا بردار و چندان تصاویر ماهواره ای وجود داشته است!!
به خودمان بیاییم. جریان مربوط به ده ها قرن پیش است. جوهر داستان را بیابیم که توجه ما را به زیبایی و شکوه انعطاف پذیری، بی غرضی، فروتنی، و شهامت اعتراف به علم ناقص بشر معطوف می سازد.
اکنون حتی اگر ویدیویی از یک رویداد را به یک دارنده عقل سلیم نشان دهند می گوید تمام صحنه معلوم نیست، ویدیو بریده بریده است، قبلش چه اتفاقی افتاد، بعد از آن چه شد و و و...
آنگاه می روید و احادیث و روایات مربوط به زمان بی سوادی شبه جزیره عرب را می کاوید و بدانها استناد می کنید؟
در حالی که حتی آنچه بدان استناد می کنید تضاد ماهوی با داستان سعدی ندارد؟!
در حالی که نه آن راویان را می شناسیم و نه context ی که در آن این روایات نقل شده اند.
و نه از خدای عادل بر می آید که از ما انتظار داشته باشد کمال یابی در حرفه ای که زمینه ساز فراهم کردن یک زیست شرافتمندانه و اصیل است را رها کرده در این چند روز فرصت محدود به دنبال علم حدیث و رجال رویم.
محمدباقر زینالی در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۳۴ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵ - شب هجران:
در صفحه ای که از قمرالملوک وزیری شنیده ام مطلع این غزل این چنین بود
در شب وصل تو شرمنده احسانم کرد
دیده از بس گهر اشک به دامانم کرد
و همچنین در یک نسخه خطی که از لاهور پاکستان یافتم سه بیت از این غزل با همین مطلع که ذکر شد آمده که در بیتهای دیگر هم تفاوتهایی هست.با توجه به تاریخ کتابت نسخه خطی که 1328 قمری میباشد و زمان حیات شاطرعباس بعید به نظر میرسد که این غزل از ایشان باشد.
ساعد هاشمی در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۱ - در بیان آنک موسی و فرعون هر دو مسخر مشیتاند چنانک زهر و پازهر و ظلمات و نور و مناجات کردن فرعون بخلوت تا ناموس نشکند:
این شعر را استاد پرویز شهبازی در برنامه شماره 682 گنج حضور به زیبایی و به طور مفصل شرح و تفسیر نموده اند .
کمال داودوند در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۲۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۰۳:
8324
حسن حاجی زاده در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:
زلیخا یوسف را دلیل گمراهی خود میدانست ولی در اخرهمان عشق زمینی یوسف سبب شد تا از بت پرستی دست بردارد ویگانه پرست شود
رضای خدا برهمه چیز اهمیت دارد
گفتم خنک نسیمی کز بوی دلبر اید
حسن حاجی زاده در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز* ماهرویان این کار کمتر آید
تضاد بین مهر (خورشید ) وماه بسیار زیبا در این بیت امده است
موسسه مطبوعاتتی
کاویان
دیوان کامل حافظ شیراز
بامقدمه وتصحیح واهتمام تیمور برهان لیمودهی
Alireza در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۸ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » از ازل نوشته [۳۴-۲۶] » رباعی ۲۶:
منظور از این شعر این است که از روز اول به شما همه چیز برای انجام هر کاری داده شده . پس بیهوده تلاش نکنید برای رسیدن به چیزهایی که بهترشو خودتان دارید در وجودتان . تازه قسمت خنده دارش اینه که برای رسیدن به چیزی که همیشه همراهتون بود ولی درکی ازش نداری غم می خورید .
حسن حاجی زاده در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:
ادم خیال میکنه یعقوب خواب یوسف را دیده وداره در خواب یایوسف صحبت میکنه
زینب در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:
با تشکر از روفیای گل با ایمیل زیر در خدمت سایر دختران هستم
alia4highjack@yahoo.com
شهلا در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:
منظور کفی است که از حرف زدن زیاد اطراف دهان ایجاد می شود یاکفی که روی سطح دریا دراثر تلاطم زیاد آن، و کنیزکانی که بادیدن یوسف کف دست خودرا بریدند وهمه اینهه از سرگرم بودن بامظاهر این حهان حکایت دارد ومعنی هرسه مستفاد می شود.
شهلا در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:
دربیت دوم برای اینکه وزن شعر درست رعایت شود، باید قطارها، قطّارها خوانده شود، موافقم باهردومعنی برای جهان که درشعر جمع شده و هر دو درست است، حضرت مولانا دراینکار تبحر دارد وامثال آن در اشعارشان زیاداست. مثلاً جایی درشعر می گوید کف، که اگر کف دست یا کف دهان ودریاهم فکر کنیم بامعنی شعر همخوانی دارد
مزد۱ در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی:
یکی تحرمه عشا بسته و دیگری منتظر عشا نشسته.
رضا کلهر چگینی در ۸ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۷ - نا اهل:
با سلام ،،بسیار عالی ،،باز هم از این جور مضامین شعری بگذارید،،،ممنون
امین مرادبک در ۸ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷:
بیت سی مصارع دوم
چو آمد خروشان به تنگ اندرش
بجنبید و برداشت خود از سرش
کلمه بنجبید غلط هست، درستش بخندید هست تصحیح استاد مینوی
چون هر دو پشت اسب سوار هستند پس هر دو در حال جنبیدن و تکان خوردن هستند.
چو آمد خروشان به تنگ اندرش
بخندید و برداشت خود از سرش
محسن در ۸ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۲:
واقعا تاسف باره فکر کنید خیام صوفی و دیندار بوده
در کل شعر هاش حرف از شراب میزنه و همیشه خدا و زندگی پس از مرگ را نفی میکنه
احمد در ۸ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۴ - حکایت سؤال و جواب ذوالنون با آن عاشق مفتون:
محنت قرب ز بعد افزون است
جگر از هیبت قرب ام خون است
اشارهای این بیانیه است به قرب که میرسند از چند چیز خشیت دارند؛ یکی از آن هیبت پروردگار، عظمت محبوب و یکی هم خوف که یک وقت از پروردگار دور نیفتم
جمشید پیمان در ۸ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴:
بیار ای لعبتِ ساقی، بگو ای کودک مطرب( بگو ای مطربّ نیکو) // که صوفی در سماع آمد، دوتائی، کرد یک تائی :
یکی از معناهای دوتائی ، نوعی دستار و قبای صوفیان است. یکی از معناهای دیگر دو تائی، نفاق و ریا و دو روئی و دو رنگی است. در این بیات دوتائی را یک تائی کردن، با هر دو معنی وافی به مقصود است. خودم معنی دوم را می پسندم.
علیرضا عبدالهی در ۸ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۹:
سلام بر همه.
با دیدن خیل عظیم عاشقان اباعبدالله حسین علیه السلام برای زیارت اربعین ایشان در این روزها (امروز شنبه 13 آبان 1396 و یک هفته به اربعین حسینی مانده است) یاد این شعر افتادم.
اندک اندک جمع مستان می رسند
اندک اندک می پرستان می رسند
و این بیت از حافظ که
که ای صوفی شراب آن گه شود صاف
که در شیشه برآرد (بماند) اربعینی
شاید بسیار ظریف اشاره به این نکته هم داشته باشد.
اسعد احمدی در ۸ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:
ناشناخته بودن اسرار هستی ، ناتوانی انسان در درک حقیقت هستی
نشوی واقف یک نقطه ز اسرار وجود
تانه سرگشته شوی دایره ی امکان را
جعفر ایری در ۸ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات ترکی » غزل شمارهٔ ۱۰: