گنجور

حاشیه‌ها

حسین در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » قاصد:

خدا میداند چقدر بیت نهم قلبم به درد میاورد .

 

آرش در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

با درود به همگی
در مورد عبارت "چشم خروس" در بیت آخر، باید یادآور شد که کنایه از "می سرخ" است و اینجا به معنای "لب لعل" دارد. و کل بیت می گوید: این کار ابلهانه ای است که لب را از لبی سرخ، مانند شراب، برداری صرفن به خاطر اینکه خروس آهنگ سر می دهد که صبح شده!
معین تا اندازه ای به درستی آن را "شراب انگوری" معنی کرده، ولی درست ترین را فرهنگ آنندارج درج کرده: "خون صراحی، کنایه از شراب." در واقع، یکی از معناهای خروس "صراحی" هست و این که "چشم صراحی" با "چشم خروس" به یک مفهوم هستند، چنانکه حافظ گفته:
در آستینِ مرقع پیاله پنهان کن
که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است
و مثال های دیگر:
گل شده سوری و شقایق عروس
خون بط باده چو چشم خروس
(خواجو کرمانی)
زان می که خروس در صبوحش چو بدید
پنداشت که چشم اوست، افغان برداشت
(صدرالدین خجندی)
می خورم سرخ تر از چشم خروس
بر سرش خیمه زنم همچو حباب
(ادیب ترمذی)
تا ندهیم نبیدی چو دیده ی خروس
باشد به رنگ روزم چون سینه ی غراب
(سعد سلمان)
چون چشم خروس، می در افکن به قدح
کاواز خروس، در تقاضای می است
(عبدالجلیل موفق)
زآن می که خروس در صبوحش چو بدید
پنداشت که چشم اوست، افغان برداشت
(عز شروانی)
برای اطلاع بیشتر، به کتاب گران قدر
حافظ: خنیاگری، می و شادی
نوشته ی زنده یاد هما ناطق
رجوع کنید، به ویژه بخش دوم: حافظ و نامهای می." ("چشم خروس" ص. 198-196)

 

سعید ترابی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:

با سلام
بیت حرف درویشان بدزدد مرد دون
تا بخواند بر سلیمی زان فسون
در تصحیح استاد میر خانی امده
حرف درویشان بدزدد مرد دون
تا بخواند بر سبیلی زان فسون
به نظر می رسد تصحیح میر خانی درست تر باشد زیرابه معنی کسی است که از راه افسون کردن دیگران می خواهد به مقصود خود برسد

 

جک مزدور در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

شعر به درگیری مریدان با شمس اشاره دارد که بدخواهان شمس از ارتباط مولوی با شمس بسیار نارحت گشته بودند و درگیری های بین مریدان و شمس در میگرید که در نهایت به ترک شمس از این دیار منجر میشود.

 

R.sh در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۵:

تصور کنید این شعر وصف حال عاشقیه که به معشوقش میگه تو فقط به من نظری بکن یا فقط دل به من بده و اون وقت اگر من سر ندادم در راه تو اونوقت از من گله داشته باش . به نظرم موسیقی همایون شجریان حالت زاری و نیاز این عاشق رو بیان نمی کنه و بیشتر فریاد و هیاهو شده و هیچ عاشقی در هنگام اظهار نیاز فریاد بر سر معشوق نمی کشه. یه اجرایی هست با صدای شهرام ناظری و تصنیف سازی استاد پایور بر روی این شعر که بسیار ملیح تر و مناسب تره توصیه می کنم دوستان گوش بدید بهش .

 

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۱۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۴۲:

6804

 

۷ در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱:

چه شبست یا رب امشب که ستاره‌ای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم
خدایا امشب چه شبی هست که ستاره ای را دربر دارم که دیگر دوست ندارم ماه باشد و خورشید سرک بکشد(کاش صبح نشود)

 

۷ در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴:

یا صاح متی یرجع نومی و قراری
انی و علی العاشق هذان حرامان
به نظرم صاح درست باشد به معنی دوست و یار
همریشه با صاحب
یارا! کی خواب و آرامش به من برمیگردد.من عاشقم و بر عاشق اینها(خواب و آرامش) حرام هستند.
اگر اشتباه گفتم درست نمایید.

 

روفیا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۵:

هست طومار دل من به درازی ابد
برنوشته ز سرش تا سوی پایان تو مرو
مرا به یاد داستانی انداخت که در آن مردی هراس عمیقی از خرس داشت،
روزی از خواب بیدار می شود و ناگهان در می یابد که خرس شده است، وحشت بیش از اندازه او را تصور کنید در حالی که نمی تواند از دست خود و خرس به جایی بگریزد!
این بیت مولانا نیز بی درنگ این داستان را به یادم آورد،
تو گویی او نیز بدانکه در دل او مسکن گزیده است التماس می کند تو مرو...
اگر تو بروی آن خرس می آید و من نمی خواهم با آن خرس تنها باشم!

 

روفیا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۵:

فریدون گرامی
درود بر شما
آن طور که شما فرمودید اشکال وزنی پیدا می کند.
همانگونه که در گنجور عزیز آمده است درست است.

 

جان در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » مستدرکات » تکه ۲:

دادن عام مقصود از رحمت عام خداوندیست که یکسان بر همگان میتابد. همچون خورشید. رحمت خاص خداوند شامل بندگان خاص او همچون انبیا و اولیاست.

 

محمد حنیفه نژاد در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۰:

با سلام ، وزن این شعر درست نیست
توبه کردم که تا جانم برجاست
من کج نروم نگردم از سیرت راست
چندانکه نظر همی کنم از چپ و راست
جمله چپ و راست و راست و چپ دلبر ماست
فکر می کنم درستش باید این باشد :
کردم توبه که جان من تا برجاست
من کج نروم نگردم از سیرت راست
چندان که نظر همی کنم از چپ و راست
چپ راست ، همان راست چپ دلبر ماست

 

۷ در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
یک بار از روی مهربانی به حال و روز ما نگاه کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را
زیرا از سفره پادشاهان و بزرگان،نیازمندان به نان و نوایی میرسند.
بار عام دادن
در بوستان:
یکی را به سر برنهد تاج بخت
یکی را به خاک اندر آرد ز تخت
چنان پهن خوان کرم گسترد
که سیمرغ در قاف قسمت خورد
کلاه سعادت یکی بر سرش
گلیم شقاوت یکی در برش

 

ابویمن در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را
یعنی چه؟

 

۷ در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:

تفسیر عرفانی:
هیچ!لابد میخواهد لبخوانی کند و دیگر هیچ!

 

محسن در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:

این شعر مال مولوی هست یا عراقی تکلیف ما رو مشخص کنید هم تو دیوان عراقی نوشتینش هم تو دیوان شمس

 

امیت در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

با درود با کمی تغییر باید بیت معروف اسرار "اشعار حافظ" را نه تو دانی و نه من وین خط مقرمط نه تو خوانی ونه من.. به گمان من بحث نقد و حتا ویرایش اشعار کهن بی معنیست و جذال "این مباد ! آن باد" که نه تنها به کسی برای فهم شعر کمک نمیکند بله به روح شعر نیز اسیب میزند . بیگمان حافظ و دیگران در موقع نوشتن این بیت ها در بند کلمه گزینی نبوده اند و انچه هست و مانده چنین بوده یا اندکی متفاوت فرقی ندارد .... متاسفانه مد شده هر کس می اید و بند را تغییر تفسیر و .. میکنذ . بگزاریم هر کس با درک خوشی اشعار را بخواند و بفهمد

 

فریدون در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۵:

کی بود بنده که گوید به سلطان تو مرو

 

گنجی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶:

با سلام
ظاهرا حرف «و» در هر دو مصرع بیت اول اضافی است و باعث خراب شدن وزن شده‌است؛ بنابراین صورت صحیح بیت باید بدین صورت باشد:
بنده‌ی او من؛ او خدای من است
من برای وی؛ او برای من است

 

ایرج در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۰ - بیان سبب فصاحت و بسیارگویی آن فضول به خدمت رسول علیه‌السلام:

باده نی در هر سری شر می کند
آنچنان را آنچنان تر می کند
گر بود عاقل ؛ نکوتر می شود
ور بود بد خوی ؛ بد تر می شود
چونکه اغلب بدند و بد پسند
بر همه می را محرم کرده اند
حکم غالب راست ؛ چونکه اغلب بدند
تیغ را از دست رهزن بستدند

 

۱
۳۲۳۳
۳۲۳۴
۳۲۳۵
۳۲۳۶
۳۲۳۷
۵۰۲۵
sunny dark_mode