گنجور

حاشیه‌ها

فرخ مردان در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷ - در ستایش شمس‌الدین حسین علکانی:

دوستان، کسی میتونه راجع به این "بوالحصین" راهنمایی کنه؟
"پنجه بر شیران نیارد کرد تیز
ور هزاران مکر داند بوالحصین"

 

وفایی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۷:

آقا بهزاد
مصراع دوم بیت هفتم را به چند شکل مختلف می شود خواند که هم وزن و هم معنی شان درست است . اولین مورد را در بالا نوشتم . احتمال دوم اینکه " مسکین که " را " مسکین کاه" معنی کنیم . که در اینصورت معنی بیت می شود : آنجا که موسی زبون بشود کوه هم خود مثل کاه سبک و ناچیزی می شود .
یا احتمال سوم اینکه مسکین را صفت کوه قرار دهیم و " که " را هم کاه در نظر بگیریم . که به این صورت می شود :
خود ، کوه مسکین ، که بود آنجا که شد موسی زبون
یعنی کوه بیچاره خودش مثل پر کاهی است ، آنجا که موسی زبون بشود .
حالا آقا بهزاد شما هر کدام را که خودتان بهتر می دانید انتخاب کنید ولی به نظر من این مورد سوم که اصلا به نظر خوشایند نمی آید . مورد دوم باز بهتر است . ولی آنهم جالب نیست چون به نظر می رسد که " کاه " در این بیت کمی ناجور است . من قویا معتقدم همان مورد اول که در حاشیهء قبلی نوشته ام درست است یعنی " مسکین کوه " .

 

رامتین در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴:

با سلام :
حافظ در بیت سوم یکی از آیات انجیل را به بیانی زیبا نقل کرده است آنچه که عیسی مسیح می فرماید : هر جا دو یا سه نفر به اسم من جمع شوند خدا در میان ایشان حاضر است.

 

وفایی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۷:

بیت 7 :
اشاره دارد به یکی دیگر از معجزات حضرت موسی علیه السلام که آن حضرت در خواست دیدن خداوند را داشتند . خداوند بر کوه طور تجلی می کند ... کوه طور ، خرد و متلاشی می شود و حضرت موسی بیهوش می شوند .... ( آیهء 143 سورهء اعراف )
چاقاچاق را در فرهنگ معین و نفیسی پیدا نکردم اما حتما باید همان " چاکاچاک " باشد
چاکاچاک ( در فرهنگ معین ) :
1- آواز به هم خوردن اسلحه مانند شمشیر و گرز و امثال آنها 2- چاک چاک شدن بدنها از ضرب شمشیر 3- دارای شکاف بسیار ، پر شکاف 4- پاره پاره
منظور مولانا از " زبون شدن موسی " ، از هوش رفتن آن حضرت است
معنی بیت :
بر کوه زد اشراق او = اشراق خداوند بر کوه زد . ( خداوند بر کوه طور تجلی کرد )
بشنو تو چاقاچاق او = صدای شکسته شدن و خرد شدن کوه را بشنو . ( ببین که چگونه کوه بر اثر تجلی خداوند ، متلاشی می گردد )
خود ، کوه ، مسکین که ، بود ، آنجا که شد موسی زبون
" مسکین که " = مسکین کوه = کوهی ضعیف و سست
یعنی کوه ، خودش کوهی مسکین و بیچاره می شود ، آنجا که موسی زبون بشود
یعنی آنجا که پیامبر بزرگی مثل حضرت موسی ( با آنچنان قدرتهای عظیم روحی ) ، تاب نمی آورد و از هوش می رود ، دیگر معلوم است که کوه هم با تمام آن صلابت و پایداری اش طاقت نمی آورد و بیچاره و مسکین می شود و متلاشی می گردد .

 

محمود پاکزاذ در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۰۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۰:

دوستان و اساتید گرانقدر بفرمایند علت مشکل وزن در این مصرع چیست؟ آیا نسخۀ دیگری هست که این مصرع را طور دیگری نوشته باشند؟
اندر حرم معنی از کس (نخرند دعوی)
یک هجای اضافه نسبت به وزن اصلی شعر بعد از واژۀ نخرند در این مصرع هست.
با تشکر

 

نادر.. در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۵:

ایا نسیم سحر بوی زلف یار بیار
قرار دل ز سر زلف بی‌قرار بیار
..
ز من درود فراوان ببر به دلبر من
به لطف، مژده‌ای از وصل آن نگار بیار..

 

وفایی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۷:

این نکته را هم می خواستم اضافه کنم که دوستانی که برای " صدق زدن " به فرهنگ معین رجوع می کنند شاید فکر کنند که این اصطلاح که اصلا در فرهنگ معین نیست
بله درست است . در بخش اصلی فرهنگ معین ( در حرف صاد ) نیست .
چون صدق ( با فتحه صاد و دال و تشدید دال ) مخفف " آمنا و صدقنا " ی عربی است ( طبق گفتهء دکتر معین ) ، بنابراین دکتر معین آن را در قسمت " ترکیبات خارجی ( غیر فارسی ) " نوشته اند . به جلد چهارم معین رجوع کنید . در 317 صفحه آخر جلد چهارم در قسمت ترکیبات خارجی در حرف صاد آن را پیدا خواهید کرد .

 

نادر.. در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:

عروس جهان گر چه در حد حسن است
ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی..

 

حسین در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹:

سعدی اگر این غزلش رو با صدای شجریان می شنید تازه می فهمید که چی گفته و صد برابر از معجزه کلام خودش لذت می‌برد.
خدا رو شکر که ما در عصری به دنیا آمدیم که بتوانیم اشعار سعدی و حافظ و مولانا را با صدای شجریان بشنویم.

 

حسن علامی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۴ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - د‌ر مدح محمد شاه غازی رحمه‌الله فرماید:

و همین‌طور در مصراع: سوزنده جحیمی است که «بایمش» قران رفت، باید «با یمن» باشد.

 

حسن علامی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۲ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - د‌ر مدح محمد شاه غازی رحمه‌الله فرماید:

و همین‌طور در مصراع «شاه که ز عدلش‌ن» الخ حرف «ن» اضافی باید باشد

 

حسن علامی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۰ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - د‌ر مدح محمد شاه غازی رحمه‌الله فرماید:

همین‌طور در بیت هفتم معنایی برای «انیمان» نیافتم

 

حسن علامی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۷ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - د‌ر مدح محمد شاه غازی رحمه‌الله فرماید:

من تصور می‌کنم در بیت چهارم «تعب» صحیح باشد نه «شعب»

 

بی سواد در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۴:

و هم " آن کسی که تو اورا تحویلش گرفته ای "

 

بی سواد در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۴:

جناب وفایی
بفرمایید " اورا آدم حسابش کرده ای " چگونه جمله ایست ؟؟
شما که میتوانید " معنی اش کنید "
با سپاس

 

محمد علی آدم پیرا در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:

به تمنای تو در آتش محنت چو خلیل
به نظرم مناسب تر است تا نظر دوستان؟؟؟

 

وفایی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۴:

حدیث خانم
پر از غلط نبود . فقط یک غلط داشت :
دارد خوبی و کشی بی شمار
روی کسی کش بکس اشمرده ای
" بکس اشمرده ای " یعنی او را ارج و قربی نهاده ای و جزو خیل ناکسان به شمارش نیاورده ای . به اصطلاح عامیانه اش می شود : او را آدم حسابش کرده ای . مثل اینکه می گویند فلانی برای خودش کسی است یعنی عددی است .
معنی بیت :
خوبی و دلربایی بی شمار و بسیار دارد
چهرهء آن کسی که تو او را تحویلش گرفته ای و به کسی حسابش کرده ای و نظر لطفی به او داشته ای .
بقیهء غزل را با دیوان شمس تطبیق دادم . هیچ غلط دیگری نداشت . تک تک بیت ها را هم خواندم . تمام ابیات معنی شفاف و درستی دارند . اگر به نظر شما پر از غلط آمده دلیلش این است که شعر را نفهمیده اید . بگویید کدام بیت به نظرتان غلط می آید ، من معنی اش می کنم .

 

khayatikamal@ در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۷۲:

طاعاتت ان قبول
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 5713
پاینده باشید و در پناه حق نگهدار

 

حاجی سیسی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:

محمد عزیز! متن پرباری گذاشتید؛ ولی با برخی مطالب شما همراه نیستم؛ آنجا که میگویی: «دربیت اول :دیدن و نحوه مشاهده عرفا با مردم عادی فرق داشته و انان به گونه ای دیگر می بینند آسمان شب با ستارگانش را حافظ سبز میبیند »
اگر سخن این هست که شعر حافظ ظاهر و باطن دارد؛ در این سخن غباری نیست.
اگر سخن آن است که ظاهر آن صدف؛ و باطنش مروارید؛ در این نکته هم غباری نیست.
و اگر سخن آن است که می توان - و باید - از ظاهر آن به باطنش رسید؛ این دقیقه هم بی غبار است.
ولی اگر مقصود آن است که صدف را دور اندازیم و معنا را با صورت در آمیزیم؛ به طوری که اصلا معنای ظاهری و تصویر و خیال شگرف به کاررفته در شعر را دور اندازیم و بگوییم نباید به آن کار داشت؛ بلکه آسمان معنوی مراد است؛ یا معنای ظاهر را در قبال باطن گرفته و بگوییم دو معنی ظاهر و باطن دارد؛ من از این سخن فاصله خواهم گرفت.
این به معنی معنای ظاهری و باطنی داشتن نیست؛ بلکه در هم کوبیدن معنای ظاهری است.
با حفظ ظاهر باید ره به باطن برد؛ نه با دست برداشتن از آن.
ظاهر راه باطن است و با خراب کردن راه، عبور به باطن میسور نخواهد بود.
همچنانکه معنای ظاهری در مقابل معنای باطنی نیست. بلکه در طول هم هستند. یعنی معنی واحد است که آن واحد، ظاهر و باطن دارد به طوری که وحدت آن معنا همچنان محفوظ است.

البته اینکه به آسمان آبی اطلاق سبز شده سخن دیگری است که سخنها و توجیهات در پیرامون دارد.

 

سیاووش در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۷۹:

فراموش کردم که قید کنم، خواننده ی اصلی آلبوم (گِردایه) سرمستی آقای علیرضا قربانی هستند.

 

۱
۲۸۰۷
۲۸۰۸
۲۸۰۹
۲۸۱۰
۲۸۱۱
۵۰۵۰
sunny dark_mode