گنجور

حاشیه‌گذاری‌های دکتر صحافیان

دکتر صحافیان 🌐


دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

صلاح کار کجا و من خراب کجا؟
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
لسان الغیب در پرتو جام ساقی، به باطن و ژرفای عرفان و دین رسیده است.از این رو با صلاح (ظاهر خوب)کاری ندارد و فاصله بسیار زیاد بین این دو را حس می کند.
بیت 2 و 3: به شیوه ملامتیه از تقوای ظاهری دوری می کند و با طنز نیش دار آوای موسیقی را بر نصیحت زاهد ترجیح می دهد. و از محل عبادت و دورویی دلگیر، به پرستشگاه زرتشتیان و شراب ناب رو می آورد.
بیت 4:لذت حال خوش(روی دوست) را آنان که باورش ندارند درک نمی کنند.این حال، مانند خورشید و آنان چراغی خاموشند.
بیت 5: خاک کوی تو(معشوق یا کوی سرگردانی)سرمه چشمان ماست(شوقش چشم دل ما را باز می کند)ازین بالاتر جایی نیست.
بیت 6:گرچه گودی چانه معشوق زیباست اما با شتاب نرو که موانع وصول به آن(حال خوش)زیاد است (گویا در چانه معشوق چاهی است )
بیت 7:ابراز شوق به بازگشت دوباره وصال(ایام خوش تمام شد با در اثر "قبض"و یا میل به حالی خوش تر و یا در مقایسه با دنیای صلاح و تقوا آن را پایان یافته می بیند) .
بیت 8:این شوق را گسترش می دهد : پس از این آرام و قرار ندارم تا حال خوشم برگردد.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقندو بخارارا
در این غزل ترک شیرازی و لولی(یا کولی که هر دو واقعیت تاریخی دارند)دو مظهر زیبایی هستند. در اهتمام لسان الغیب به انها وجوهی است:
-زیبایی خدا را در جلوه بارزش دیده و حالش خوش شده.
-در عشق جسمانی هم کوشیده و سهم جسمش را جستجو کرده است.
-عشق به آنها را عین عشق خداوند دانسته
اما اینها مهم نیست، مهم بخشش خارق العاده حافظ است که سمرقند و بخارا، دو شهر آبادان و ثروت خیز را به خال هندویی می بخشد و این جز بخشش به تناسب وسعت حال خوشش نیست .
بیت2:حال خوش شیراز را به بهشت ترجیح می دهد و از ساقی دوام حالش را از می جاودانی می خواهد.
بیت4:زیبایی مطلق او از عشق محدود ما بی نیاز است.(صورت زیبا به آرایش نیاز ندارد.)
بیت 5:حسن بی انتهای یوسف به عشق و رسوایی زلیخا می انجامد .عشق محاسبه گر نیست.تنها قبل از ورود به عشق میتوان اندیشید.
بیت6:من محو عشق شدم و هر چه بگویی دعایت می کنم.از لبان تو نفرین و دشنام نیز زیباست.
بیت 7:در برابر پیر تسلیم محض باش(همان طور که هیچ زشتی از لبان معشوق نشنیدی)
بیت 8:به موسیقی و شراب روی بیاور(اسباب حال خوش)و در جستجوی راز دهر نباش که معمایی ناگشودنی است
بیت 9:با غزلت مروارید ها را به رشته کشیدی و فلک خوشه پروین را به پای شعرت می ریزد(ادعاهای حافظ)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
ای باد آرام خیز و آرامش رسان به لطافت(مبادا آزرده شود) به معشوق زیبا بگو که تو ما را آواره کرده ای.
آوارگی عشق، دور شدن از هیاهوی وابستگی است.گلایه های شیرین عاشق فرصتی برای شکر گزاری حضور او در جان است، که باعث رهایی و رسیدن به حال خوش شده است.
بیت2:شکر فروش چرا از طوطی شکر خوار(حافظ شیرین گفتار)دلجویی نمی کنی.
بیت3:غرور زیبایی گل هیچ وقت اجازه نمی دهد تا از بلبل عاشق دلجویی کند.
بیت4: با لطافت دل صاحب نظران(یا عاشقان نظر باز) شکار می شود همان طور که مرغ زیرک را با دام نمی گیرند.(اشاره به لطافت در بیت اول یعنی من هم به همین گونه دل را شکار می کنم)
بیت5:نمی دانم چرا زیبا رویان خوش اندام رنگ آشنایی ندارند(انکار حافظ اشاره دارد که می دانم آن زیبایی آن قدر رها و آزاد است که به هیچ چیز توجه ندارد)
بیت 6:وقتی با دوست باده می پیمایی عاشقان بادپیما(سرگردان)را به یاد آور(ابراز نیاز به آن ناز مطلق که سرمست حضور خویش-مجلس شراب-است)
بیت7:تنها عیب زیبایی ات نداشتن مهربانی است(و این رها بودن حسن است و لیاقت ناز کشیدن حافظ را دارد)
بیت 8:تعجب نکن که زهره با سرودن غزل حافظ، مسیح را در آسمان به وجد و رقص آورد.(ادعاهای حافظ)
دکتر مهدی صحافیان
کانال آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
حال خوش چنان مرا در بر گرفته که اختیار از کفم خواهد برد.ای کسانی که دلتان در هر حال خوشی پابرجا و محکم است به خاطر خدا(مرا کمک کنید)
اما افسوس(چه فایده)که راز پنهان من (عشق یا شور این حال خوش)آشکار خواهد شد.(شطحیات:یاوه گویی های عاشقانه)
بیت2:چون کشتی شکستگان خراب عشق هستیم.ای باد موافق(مدد صاحبدلان)ما را به دیدار برسان.
بیت 3:زمان افسانه ای بیش نیست(جان ما در سایه شیرین حال خوش ، از افسانه زمان بیرون می آید)بذر این حال را در جان یاران بکار.
بیت4:چه خوش گفت دیشب بلبل در حلقه شادی دوستان که شراب صبحگاه را آماده کنید ای مستان(شرب و سکر مدام محصول این حال است.مستی دیشب با شراب بامدادی ادامه پیدا می کند.)
بیت7:تقدیر ما را بدنام خواسته است(در این سلوک ملامتی ما در حال خوش غرقیم و از آلودگی ریا و خودخواهی دور)اگر نمی پسندی تقدیر را تغییر بده.
بیت 8:شرابی که صوفی (در نسخه خانلری:بنت العنب که زاهد)مادر بدی ها می داند برای ما از بوسه دوشیزگان شیرین تر و میل انگیزتر است(در ایجاد حال خوش).
بیت9:این حال خوش گدا را قارون می کند(دلیل برای بیت قبل است)
بیت 10:طغیان نکن(شطحیات) که دلبر تو را خواهد سوزاند مثل شمع که به خاطر زبان درازی(زبانه)می سوزد.
بیت11:شراب ما آیینه اسکندر است که پادشاهی وسیع دارا(داریوش سوم)را به ما نشان خواهد داد.(وسعت این حال خوش چنان است که در آیینه رومیان پادشاهی ایرانیان را می بینی)
بیت 13:با اختیار خود این لباس شراب آلود را نپوشیدم(در حال بیخودی بودم یا خواست خداوند بود)پس ای شیخ پرهیزگار بر ما خرده نگیر.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
حافظ غرق، در شوق به وصول حال خوش است از همراهان مخصوص سلطان آفرینش می خواهد که در خواستش را به او برسانند که این خواهنده دایمی را ار توجهش دور نکند.
(اولین بیت قوی ترین حال خوش است و به نشانه این که در ابیات بعد خطاب به معشوق می شود و حافظ خود را گدا خطاب می کند و در پایان سحرخیزی و دعای صبحگاهی را می آورد، مراد از پادشاه خداوند است)
2-از آنکه می خواهد حال خوشم را با سیرت تاریکش بگیرد به خداوند پناه می برم به این امید یاری نور تجلی اش.
3-اگر مژه سیاه تو به کشتنم اشاره می کند تو ازین اشاره فریب گونه (یا با جادو) در اندیشه باش.
4-دل همه را با موی کنار گوش خود می بری اما ازین خشم چه سود می بری( معشوق و هم این حال خوش وقتی رخ می نماید که نیاز و شوق ببیند)
5-هر لحظه شوق دارم که پیام آشنایان عشق مرا که آشنای این حال هستم نوازش کند.
6-این چه غوغایی است که برپا کردی(وقتی حال خوش رسیده )زیبایی ات را نشانم بده.
7-تو به حافظ سحر خیز جرعه ای از شراب بده تا از دعای صبح حافظ که از آن حال خوش برمی خیزد بهره مند شوی.
(اگر خطاب به معشوق باشد او با شراب زیبایی اش حافظ را به حال خوش رسانده است.)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

صوفی بیا که آیینه صافی است جام را
تا بنگری صفای می لعل فام را
صوفی ریاکار را به جام آیینه صفت و شراب ارغوانی دعوت می کند یعنی او را به حال خوشش فرا می خواند.
صوفی در این دوره مدعیان و ریاکاران(صوفی بیا که خرقه سالوس برکشیم) هستند و حافظ صوفیان حقیقی یعنی درویشان را می ستاید.
بیت 2:زاهد نیز از این حال خوش که رازگونه است، آگاهی ندارد. رندان مست این جام، آشنای این رازند.
بیت 3:وصال سیمرغ (خداوند)بهره هیچ کس نمی شود و کسی که با دام اندیشه به شکار او می رود کار بیهوده انجام می دهد.(از این که مخاطب او صوفی مدعی است و این که فرموده "نصیب کس نمی شود" برداشت می شود او نصیب نیست شدگان، که در قید خود نیستند می شود)
بیت4:شاید در مجلس عارفان به حال خوش برسی اما شرب مدام را آرزو نکن
بیت5:آرزوی رسیدن به حال بهتر و دعوت به این که در پیری به آن برسی(نسخه خانلری "بکن هنری")
بیت 6:شوق عیش نقد(حال خوش)را داشته باش. آدم نیز وقتی عیشش(آبخورد) باقی نماند بهشت را فروگذاشت(بهشت).
بیت7:ای بزرگ هستی که حال خوش دائمی ما از تو هست بسیار به تو بدهکاریم.نگاه بخشایش دوباره به این غلام بکن.
بیت8:حافظ مرید جامی است که او را به حضور و شرب مدام رسانده است ای صبا ارادت مرا به شیخ جامی برسان(یا به طنز یعنی من به جام باده ارادت دارم و صبا به جامی بگو از ما بخیر و تو را به سلامت.- اشاره است به طنز حافظ در مورد کرامات دروغینی که از او مشهور شده است.)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

ساقیا برخیز و در ده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را
حافظ مکررا از ساقی می خواهد به او جام دهد.برای شروع یا بسط حال خوشش. اما نکته این غزل اشاره به غم ایام,سختی و ... است.با توجه به شکوه حال درونی, این مفاهیم چه جابی دارد?
حال خوش درونی است و غم و سختی در اساس جهان مادی است(بی تردید آدمی را در میان سختی آفریدیم/قرآن)
بیت 2:اگر این شراب را از تو دریافت کردم نیازی به ادعا ندارم(لباس صوفیانه کبودرنگ را در خواهم آورد)
بیت3:ترک مسند رسمی و دلخوش بودن به این حال مورد تایید عقل ظاهری نیست اما ما شهرت نمی خواهیم(بی ادعا غرق در حال خوشیم)
بیت4:این حال غرور نفس را از میان می برد.نفس مانع رسیدن به شراب حال خوش است(پس خاک شود)
بیت 5:شعرم که از درد و آه عرفانی برخواسته نفس این مرده دلان را برای لحظه ای می سوزاند( و از شعرم لذت می برند)
بیت 6::حال درون چنان عمیق است که هیج کس شریک عمق دریافتم نیست.
بیت7:درونم با معشوق دلارام( حال درون)خوش است.گرچه از شوقش آرام و قرار ندارم.
بیت8:اگر کسی به این حال برسد به هیچ لذتی توجه نخواهد کرد.
بیت9:بر این غم های ظاهری که در اساس دنیاست صبر کن روزی کامروا میشوی(گر چه درونش همیشه شاد است یا غم را به شوق رسیدن به کمالی بالاتر و حال خوشی عمیق تر معنا کنیم)

دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

رونق عهد شباب است دگر بستان را
می رسد مژده گل بلبل خوش الحان را
دوباره باغ به جوانی رسیده و بلبل شوق وصال گل را دریافت می کند (بازیافتن حال خوش و تمثیل خود به بلبل عاشق در قالب جوانی باغ یعنی بهار و گل )
بیت2:به گلها که جوانان این باغ جوانی اند ارادت ما را برسان(ما پس از سرمستی هم سنخ خود را می جوییم)
بیت3:اگر زیبایی پسر بچه باده فروش این گونه جلوه کند با مژه هایم خاک میخانه را جارو می کنم(توجه به پسران زیبا توجه به زیبایی بکر و پاک آنهاست -لزوما به غلام بارگی نمی انجامیده - برای مطابقت با پاکی حال خوش درونی و یا عمق و انتشار آن.همان که برای بهشتیان شراب می آورند(ولدان مخلدون .واقعه 17 انسان 19)
بیت4:در ادامه وصف زیبایی:تو با چوگان ابروی سیاهت بر ماه عنبر خالص می کشی مرا در انتظار این حال خوش نگذار.
بیت5:آنان که مستان می حضور را مسخره می کنند خود مشتاق این حال خوش اند و ایمانشان را برای دریافت آن در خرابات خواهند داد(از یک طرف باطن حال خوش آنها را جذب می کند و از طرف دیگر ظاهر دین آنها را به مسخره اهل حضور- مانند آنان که در قرآن مؤمنان حقیقی را مسخره می کردند مطففین 29- وامی دارد.)
بیت6:یار این عارفان حقیقی باش که در کشتی نوح خاکی است (نوح که از جنس خاک است)که از طوفان هیچ هراسی ندارد.
بیت8:ارامش و کامروایی را در ورای این جهان بجوی که این دنیا شوم و مهمان کش است.
بیت 9:یوسف زیبای درونم،حال که به حال خوش(جوانی چمن،کشتی امن نوح،عبور از دنیای مادی ) رسیده ای وقت این است که از چاه خواهش هایت برای همیشه بیرون آیی و به پادشاهی ابدی بنشینی.
بیت10:حافظ همیشه مست این شراب (که پادشاهی ابدی می آورد)باش و مانند بر کنار ماندگان این حال ،قرآن را برای تزویر به دست آوردن دنیا (یا بهشت دنیاگونه) قرار نده.
دکتر مهدی صحافیان
 آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد ازین تدبیر ما؟
پیر از ظاهر دین به باطن سراسر شور دین روی کرده است.(یا میخانه سلوک را در باطن مسجد شهود کرده) ای یاران سلوک تدبیر ما پس ازین چیست؟(جز پیروی از پیر و روی آوردن به میخانه حال خوش، چه تدبیری داریم؟)
بیت2: پس ازین قبله دل ما به خانه میفروش است(شراب بیخود کننده رساننده به حال خوش[باطن دین])
بیت 3:همه آدمیانی که شور رسیدن به حال خوش داریم در این نورخانه(خرابات)هم مسیر هستیم.این تقدیر ازلی ما و انتخاب خداوند بوده است‌.(هدایت و سلوک انتخابی از سوی اوست)
بیت4:عقل و دین ظاهری اگر این حال خوش را می دید ،به این شور (زنجیر دلبستگی به شراب حضور) می پیوست.
بیت 5:پس از رسیدن به خرابات و خانه خمار ، صورت زیبای دوست رخ نمود و تمام سخنان (غزلها)ما تفسیر آن صورت زیباست.(رمز لسان الغیب بودن) بیت 6:کاش آه ما در دل سنگین تو اثر می کرد. شکایت همیشگی یعنی ناز کشیدن پس از وصال برای ادامه و عمق حال خوش. در نسخه خانلری دو بیت بالا جابجا ِآمده و 9 بیت دارد.
بیت 7:برای اثبات برتری میخانه بر مسجد بیش ازین چیزی نگو چون پس ازین وصال، تیر آه ما از فلک هم عبور می کند.(پس ای ظاهرپرست بر جان خودت بترس)
دکتر مهدی صحافیان
آرامَش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
هم ساقی با شراب نورانی و هم نوازنده با خبر خوش کامروایی بر هستی، نشان از حال بسیار خوش حافظ دارد.
بیت2:در این پیاله (حاوی شراب نورانی)انعکاس صورت یار را می بینیم و تو (شاید خطاب به آنکه ذوق این حال را ندارد و یا آنکه شراب انگوری می خورد)از شراب و مستی دائمی ما(استمرار حال خوش درونی) بی خبری.
بیت 3:تولد دوباره از عشق جاودانگی است(این بیت ضرب المثل شده)جایگاه بیت مهم است که پس از وصف کامل حال خوش است گویا حال خوش همان جاودانگی است.
بیت 4تا 6: بیان حال خوش در جلوه گری معشوقان و ناز کشیدن.
بیت 7:مستی از چشمان مست دلبر ما خوش است.از این رو ما را به مستی دائمی سپرده اند.
بیت 8:نان حلال زاهد از آب حرام ما در روز جزا سبقت نخواهد گرفت.(برتری حال خوش ناشی از شراب بر زهد)
بیت9:اگر می خواهی مرغ وصال به دامت بیفتد دانه اشکی بریز.( ابراز نیاز در برابر ناز معشوق)
بیت 10:آسمان که از ستارگانی که در آن روییده چون دریای سبز است و هلال ماه چون کشتی ؛ همه غرق نعمت های حاجی قوام(از بزرگان سخاوتمندکه مالیات شیراز را بخشیده بود و ... ) هستند.

دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
تو معشوقی هستی که روشنایی ماه زیبایی از روی تو و آبروی آن از چاله چانه ات هست.(خوبی:زیبایی)
بیت2:از شدت شوق تو جانم آماده پرواز است (در حال جدایی از جسم از معشوق اجازه می گیرد نوعی ادب یا ناز کشیدن)آیا بیرون آید یا به جسم برگردد؟ نکته: معشوق شور حال خوش و وصال با اصل همه زیباییهاست.معشوق مادی هم اگر باشد رساننده حافظ به آن حال خوش است.
بیت3:در کانون چشم مستت همه به حال خوش می رسند بهتر است که زهد(مستوری) نفروشند به آنها.
بیت 4:طراوت چهره ات بر چشمانم آبی زد که بخت مرا بیدار می کند و به خوشبختی(دیدار با حال خوش )میرسم‌.
بیت5:از چهره ات با باد صبا گلدسته ای بفرست، امید است از خاک زنده کننده شما بویی بشنویم. بیت6:از غلبه حال خوش به ساقیان دوره جمشید درود می فرستد.( مقایسه نهایت مستی اش با اصل شراب جمشیدی)گرچه جام ما در دوران شما پر نشد( الان به شوق و شور رسیدیم)
بیت 7:دل بی قرار است به دلدار خبر دهید به جان خودم و جانتان قسم می خورم(شدت شوق دیدار یا ادامه و عمق بخشیدن به حال خوش)
بیت 8:کی میشود که با زیبایی زلف پریشانت خاطر ما به جمعیت و تمرکز برسد.
بیت 9:پیش ما که می آیی مواظب پایین لباست از خاک و خون باش که کشتگان معشوق ما بسیارند.(برای دیدارش یا برای مستی باید از جان گذشت)
بیت 10تا12: دعا و شوق حافظ به ساکنان شهر یزد که قصد سفر به آنجا دارد.
بیت 13:ای شاه سعادتمند همتی به من بده تا چون گردون کاخ تو را (از بلندی به آسمان رسیده)ببوسم.( اوج جان در وصول به حال خوش)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

می دمد صبح و کله بست سحاب
الصبوح الصبوح یا اصحاب
سپیده بامداد دمیده و ابرها پرده زیبایی بر آسمان بسته اند( همه چیز آماده دریافت حال خوش است) ای یاران جانی باده صبح گاهی بیاورید.
بیت 2: پیوسته شبنم، قطرات آب را به درون لاله می چکاند.ای دوستان این گونه شراب حال خوش را نوش کنید.
بیت 3: در پی حال ما از چمن بوی بهشت می آید.پس همیشه این شراب ناب ( بهشتی) را بنوشید. بیت 4: گل تخت زمردین زده است در میان چمن (پس از ورود حال خوش به جان، بر تمام وجود غلبه پیدا کرده) اکنون شراب آتشین را دریاب که هر چه غیر این حال است را بسوزاند.
بیت 5: دوباره در میخانه را بسته اند(اشاره به سخت گیری های تاریخی یا افرادی که در هر زمان مانع حال خوش هستند)
بیت 6:ما نمک پرورده زیبایی این لب و دندان هستیم.آنچه ما را به حال خوش رسانده است.
بیت 7:در این بهار جان افزا عجیب است که در میخانه را با عجله ببندند.
بیت 8: مثل حافظ باده را رویاروی ساقی زیبا اندام( در نهایت وجد و شوق) بنوش.(بیت 6 و 8 در نسخه خانلری نیست)
دکتر مهدی صحافیان آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
در مقام ناز کشیدن از شاه زیبارویان درخواست عنایت می کند و جواب می آید که غریب این دیار دوری (از حال خوش دیدار) در جستجوی دل راهش را گم می کند(سوزاندن اندیشه و باور لازمه وصول است).
بیت 2:از او توجهش را التماس می کند و او پاسخ می دهد آنکه در ناز زیسته غم غریبان را تحمل نکند(وجود نازنینش در شکوه مطلق بی نیاز از توجه است)
بیت 3:ادامه بی نیازی مطلق: آنکه بر پوست سنجاب شاهانه خوابیده چه می داند که غریب بر روی سنگ خارا خوابیده.
بیت4: زنجیر زلف تو عاشقان زیادی را اسیر خود کرده و آنان باوجود این که تو از روی اوج شکوه به آنها توجهی نمی کنی از خال سیاه زیبایت(حال خوش) بهره‌مندند.
بیت 5:ادامه بهره مندی از حال خوش : عکس تو در شراب مانند برگ ارغوان قرمز بر روی نسرین سفید است.( وجود تو کافی است برای خوش بودن حتی اگر در کمال بی نیازی توجهی نکنی)
بیت6: میان غربت خود و غربت موی نورسته صورت معشوق وجه اشتراکی می یابد.
بیت 7: شدت شوق را با تهدید به تاثیر آه غریب ادامه میدهد.(ابراز نیاز بیشتر )
بیت 8: پاسخ آن جناب رفیع:آشنایان این مقام به دیدار غیر ممکن با خداوند نمی اندیشند و در حیرت به مراد(حال خوش) می رسند گرچه در ظاهر چون غریبان دور نشسته اند.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

ای شاهدقدسی که کشدبند نقابت؟
وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت؟
ای معشوق والاتر از خاک چه کسی روی زیبایت را به ما نشان می دهد(شروع حال خوش با دیدار) ای پرنده بهشتی چه کسی به تو دانه و آب می دهد( ادامه حال خوش را چه کسی تضمین می کند)
بیت2:شوق به تو و دلهره و حسرت هم آغوشی تو با دیگری جگرم را می سوزاند(با توجه به قدسی بودن معشوق مقصود می تواند سبقت گرفتن برای تصاحب حال خوش باشد نه غیرت)
بیت 3 و 4: ناز کشیدن از معشوق. درخواست دلجویی و التماس به چشمان خمار و مست.
بیت 5: تیر غمزه تو بر دلم اصابت نکرد(هنوز تحت تاثیر حضورت قرار نگرفتم) فکر دیگری برایم بکن(تابا نیستی ازین دوری به درآیم)
بیت 6:ازین که ناله های مرا نمی شنوی درمی یابم که چقدر دیریاب ولی ارزشمندی.( و سزاوار ناز کشیدن)
بیت7:سرچشمه حال خوش از بیابان احوال پریشان ما دور است مبادا دیو بیابان تو را به خوشی های سراب گونه فریب دهد.
بیت 8:خوشی های سراب گونه جوانی جایگزین حال خوش واقعی ات گشته اکنون در دوره پیری با چه آیین و آدابی حرکت می کنی(یا تفاوتی نمی کند به چه دینی گرایش پیدا کنی)
بیت 9: ای قصر دل انگیز انس و دریافت حال خوش ، که در ورای زمان جای داری، از آفت روزها سالم بمانی.
بیت 10: انتهای نیاز در برابر ناز معشوق: در هیچ صورت از خواجه جانم دست نمی کشم. از قهرت وجودم ویران شد( یا از قهر شیرینت به خرابی عشق افتادم)


دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت
لسان الغیب در حال خوشش به نقطه صفر آفرینش سفر می کند.
ابروی زیبایت به قصد جان من خم شد.( من در این حال خوش توجه تو را در نقطه آغاز دریافت می کنم).
بیت2:در نقطه صفر (پیش و همراه همه چیز)پیش از طرح و نقش و رنگ جهان عشق و شوق آفریننده به آدمی بود.همان که با سفر جان قابل دسترسی حافظ است.
بیت3:چشم زیبای تو (توجه مملو از شوقت) فراتر از زیبایی نرگس سبب آفرینش می شود.
بیت4:در حالی که مستی و عرق زیبایی روی صورتت نشسته از کنار چمن می گذری و آتش در ارغوان می اندازی.
بیت 5و 6:به شوق دهان زیبایت از چمن گذشتم چون گمان کردم دهانت غنچه است.وقتی بنفشه با ناز گیسوی خود را گره میزد باد صبا حکایت زلف تو را بازگو کرد.
بیت7:وقتی یاسمن را به روی سپید تو مانند کردم، از روی شرم خاک در دهان انداخت.( نهایت انکار و اقرار به زیبایی معشوق)
بیت 8و9: وقتی هنوز به حال خوش دست پیدا نکرده بودم، ازین شراب پرهیز می کردم اما اکنون که آن را قسمت ازلی(حضور خداوند در اثر شراب حال خوش) خود می دانم خرقه ام را با آن می شویم.
بیت9: بی تردید گشایش جان حافظ در خرابی شراب ازلی بود.
بیت 10: اکنون که بنده خواجه جهانم جهان به کامم هست.
ایهام خواجه جهان:
خداوند.پیامبرص.حافظ که در حال خوش خواجه جهان شده و بندگی و مواظبت این حال را می کند.


دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

سینه ام زاتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود درین خانه که کاشانه بسوخت
اولین غزلی که حافظ سخن از سوختن می کند: در غم معشوق( جان جهان) دلم پر از آتش شوق است.آتش مقدسی که اساس خانه وجود را می سوزاند و اغیار را می زداید.
بیت2:ازین دوری جسمم گداخته می شود و جانم میسوزد تا چون ققنوس آماده دریافت تولد جدید شود.
بیت 3:به سوز دلم بنگر که دیشب شمع از روی مهر، دلش برایم سوخت و چون پروانه سوخت( جابجایی در تمثیل عرفانی شمع و پروانه)
بیت 4:دل بیگانه هم بر بی خویشتنی من می سوزد، پس جای تعجب نیست که معشوق آشنای جان دلسوزم باشد.
بیت 5: شراب، لباس زهدم را برده و آتش خمخانه، عقل مرا سوخته( از هر جهت آماده دریافت حال خوش هستم)
بیت6: دلم از توبه شکست( پس توبه ام را می شکنم تا به حال خوش؛ به شراب دیدار برسم).
بیت 7: بحث را تمام کن و پای در وجودم بنه، که مردمک چشمم از بسیاری گریه خرقه از تنم در آورد و به شکر دیدار بسوخت.
بیت8: این افسانه ها را رها کن ( حقیقت در دیدار و حال خوش است) که شب نخوابیدیم و شمع هم بیهوده سوخت.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:

این رباعی نشان می دهد باطن دین در مرتبه ای بالاتر از همه ادیان ظاهری است.ذهن عادی یک تقابل کفر و ایمان می بیند ولی ذهن خیام ضلع سوم مثلث را می بیند یعنی دین واقعی و اهل دل که نجات دهنده قطعی ،آب حیات،گوهر دین و.... است.

 

۱
۱۷
۱۸
۱۹
sunny dark_mode