گنجور

حاشیه‌ها

یاسان در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

توصیه میکنم دوستانی که میخواهند نظر و حاشیه ای درج کنند قبلش نگاهی به یادداشتها و حاشیه های دیگران بیاندازند. پس از کلی جر و بحث و نظرات موافق و مخالف درباره موضوع انتساب مصرع اول غزل به یزید، دوستی به نام امیر حسین بی خبر از همه جا وسط این گرد و خاک از درآمده و نوشته:
می دانستید مصرع اول این شعر در دیوان یزید ابن
معاویه است .وحافظ این مصرع را تضمین کرده است؟
میدانستید...؟
دوست من آخر نیم نگاهی به آنچه که پیش از شما نوشته اند هم بیانداز.

 

یاسان در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

شهرام ناظری در آلبوم گل صد برگ این غزل حافظ را در آهنگی بسیار زیبا اجرا کرده است ولی در لیست گنجور نبود متاسفانه. برای همین ناچار در قسمت درج حاشیه آنرا یادآوری میکنم.

 

مهدی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۰۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۷۴:

مفهوم

 

مهدی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۰۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۷۴:

منکه با همون اولی بیشتر حال میکنم....
بهتره به مغهوم توجه کنیم ...

 

مهدی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۵۳:

دمی بوره بوین(لحظه ای بیا و ببین)... بقیه ش هم مشخصه

 

مزدک در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۴۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

فرهاد عزیز
مطالب جالب و زیادی در حاشیه دوستان نوشته اند آخر مگر مجبوری که در مورد چیزی که نمیدانم نظر میدهی.
بزرگترین عیب ما ندانستن نیست این است که گمان میکنیم میدانیم.
از نظر شما بنده فقط فهمیدم که بیرون رفتم شیرینی ناپلئونی بگیرم.

 

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:

به نام او
به مزدک:
درود بر تو گفتی اصول!؟ این اصول بر چه پایه ای استوارند! اعتبار این اصول به چیست؟!
اصل مسلم اینست که هیچ اصل مسلمی وجود ندارد.
همه چیز اعتباری است .
همچنانکه شما بر اساس آموخته ها و باور های خود و به اعتبار دانش اکتسابی خویش سخن می گویی و عقل و منطق شما در چهارچوب این داده های اولیه دنیای پیرامون را شناسایی و توجیه می کند.
شما تصور این مطلب را هم نمی کنی که این داده های اولیه صورت ناقصی از داده ها ی پایه و اصلی هستند و حتی گاهی کاملا عکس حقیقت می باشند. اگر شما می اندیشی که عرفان چیزی جز یاوه گویی چند شاعر و درویش هپروتی و گاه بنگی نیست باید عرض کنم که شما تا نوک دماغ خود بیشتر ندیده ای و همچنان عضوی وفادار در گله بوده و هستی!!
عرفان یعنی شناخت مستقیم اثر از موثر آن و در این مسیر نقل قول واسطه جز خزعولات نیست.
البته حال شما را درک می کنم چون هرکه به دنبال حقیقت است و آنرا نمی یابد از روی نا امیدی شروع به انکار وجود حقیقت می نماید ولی در نقطهء نا امیدی است که روزنه ای از حقیقت آشکار می گردد تازه انسان متوجه این نکته می گردد که تابحال هیچ نمی فهمیده و همچون بوزینه ای مقلد بوده است!!!
قصد من توهین یا نصیحت یا اظهار فضل نیست بلکه می خواهم روزنهء حقیقت را بروی شما بگشایم !
باشد که جوابگوی حال گردد.

 

علی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۲۶:

در نسخه ای دیگر میگه
از درس و علوم جمله بگریزی به
واندر سر زلف دلبر آویزی به
زان پیش که روزگار خونت ریزد
تو خون قرابه در قدح ریزی به

 

علی رضا صادقی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۷:

در پاسخ به مانا
هزار بار بگفتم که چشم نگشایم
به روی خوب ولیکن تو چشم می‌بندی
چشم می بندی= چشم بندی کردن، شعبده بازی کردن

 

.. در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲ - حکایت در این معنی:

آن مجازی‌ها حقیقی می‌نمود
تا که عقلم چشم دل را برگشود
لیک عشق آمد به چشم دل نشست
وآن حقیقی و مجازی‌ها ربود
شاه عشق آمیختن آموخت، فاش
فرد شد هست و عدم، چون تار و پود
مست گشتم، مستی آوردم بقا
عشق جاری بود و ما و من نبود
رفته و ناآمده، معدومِ حال
جمله‌ی اعدامیان غرق وجود
اول و آخر به صلح و اتحاد
پرده‌داران، پرده‌در با صد سرود
نادر آن رقصان و عاشق قطره‌ای
کز تواضع سوی بحر آمد فرود..
ن.ت

 

محمد در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲:

مصرع اول بیت آخر به این صورت نیز آمده است:
خاک بادا تن سعدی چو تو اش می نپسندی

 

سبا در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۵:

میشه لطفا بیت اخر رو توضیح بدین

 

مهرزاد در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱:

درود بر همه دوستان
آیا واژه ی ((میم)) در بیت 60،نام محل یا مکانی است؟ خواهش می کنم راهنمایی نمایید

 

محمدرضا عباسی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۸:

به نام حق: پیشا پیش عرض کنم که حضرت مولوی مرد بزرگی بود، عارف بود، خیلی از مشکلات انسان را به خوبی درک کرده و راه حل داده است. عرفان تا چه اندازه و کدام عرفان درست است، بحث ما نیست. اما شعر به نظر اینجانب شعر مربوط به انسان است که خدا را رها نموده و دنبال زیبا رویان دنیا هست. بنابر این لازم است به خودمان بگوییم که ای انسان چه غلط کردی که با یار غیر واقعی می روی، کار تو شناخت خدا و عبادت وی بود ولی به کار دیگری مشغول شدی. شاید از زبان خدا باشد که بفرماید: صد بار تو را بخشیدم، تو را که شاهکار خلقت هستی به خودت به نمایش گذاشتم تا خودت را ببینی و مرا بشناسی. ای خود پسند دو باره از درگاه من رفتی.
تو ماهی بودی ولی با مار رفتی

 

۸ در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

مزدک جان
پاسخ هرزه درایی های شمارا شیخ داده است:
ای که هم وزن دوغ در مشکت
آب در مشک هیچ سقا نیست
.......

 

مزدک در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:

این موضوع را مختصری توضیح میدهم.
فرض کنید انسانی برای کمک به سگی که پایش شکسته در تلاش است او را در صندوق عقب ماشین بگذارد و ببرد به جایی که معالجه کند.انسان دیگری پیدا میشود و بر سر این موضوع جدل میکنند که وانت بهتر است سگ ممکن است بیشتر صدمه ببیند نفر سومی پیدا میشود که اصلا سگ نجس است و فرض کنید این سه نفر با هم دعوا میکنند.
خب اینکه ماشین چی باشد و یا اینکه سگ نجس است از مشخصات ماجراست و اینکه به یک حیوان کمک کنیم از فرعیات است اینکه انسانها به هم احترام بگذارند از اصول.کسی که اصول را رعایت نمایند چگونه درباره فرعیات و یا مشخصات نظر میدهد.این انسانهای فرضی اصول را نمیدانند.درمورد فرعیات بحث میکنند.کسانی که اصول انسانیت را نمیدانند به حیوان کمک میکنند؟
نمیدانم چگونه توجیه میکنند.
شما اگر میدانید به بنده هم اطلاع دهید.
مطلب طولانی شد.اگر جواب نداد بخاطر نبودنم است ببخشید.

 

سینا در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۷ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - وله ایضا نورالله قبره:

گر بایدت به حضرت ایزد وسیلتی
بهتر ز مصطفی و نکوتر ز آل نیست
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم.

 

کوروش در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۰۸ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - وله فی‌بیان الحقایق:

بیت سوم به دید من اینگونه درست تر است
" این جامه ها چه فایده چون برکند اجل
وین پرده ها چه سود ، که بر ما همی درند"
مصرع دوم بیت یکی مانده به آخر به دید من اینگونه درست تر است
" گر در هوای عرش ببینی که می پرند " .

 

Roya در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۳:

سلام سید حسین عزیز. سلام علیک را باید با سکون میم و کاف و تشدید لام خواند. پرده سپاهان (اصفهان) یکی از دستگاه‌های موسیقی است که اوج آن عشاق است.

 

جواد در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:

در بیت " که کیمیاست پناه وی و تعلق او/ مُصَرِف همه ذرات اسفل و اعلاست" کلمه "مُصَرِّف" بر وزن مُعلّم، اسم فاعل از تصریف به معنای مدیریت کردن و همچنین ایجاد تغییر و تحول در امور است.

 

۱
۱۸۱۵
۱۸۱۶
۱۸۱۷
۱۸۱۸
۱۸۱۹
۵۰۵۶
sunny dark_mode