گنجور

حاشیه‌ها

nabavar در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:

گرامی مهدی
دانی چرا نشیند سعدی به کنج خلوت
کز دست خوبرویان بیرون شدن نیارد
می گوید:
سعدی از دست ماهرویان کنج خلوت گزیده و یارای { توان} از خانه بیرون رفتن ندارد.
یا از ایشان ترسیده و یا جرأت روبرو شدن با انها را ندارد
گمانم برین است که از دست خوبرویان باشد

 

مهدی در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:

کز دست خوبرویان بیرون شدن نیارد
یعنی چی دوستان؟

 

Sara در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷:

این فال حافظ زمانی برای من اومد که من همیشه به فکر دیگران بودم. اولین عشق زندگیم روبروم بود. مادرم هنوز زنده بود و مثل همیشه توی خونه منتظرم بود. هیچ وقت زیبایی اون لحظه ای رو که این فال برام اومد و آدم هایی رو که توی اون جمع در کنارم حضور داشتن از یادم نمیره. عاشق این شعر حافظم.

 

محمد در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۳:

دکتر از کلمه فارسی دستور می آید و کاربرد دارد برای افرادی که رای شان حکم دستور دارد

 

حسین رضازاده در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۰:

@حمیدرضا محمدی
ضمن تشکر از توضیح جناب عالی، ترانه «بهار آمد» اشعار غزل شماره 569 حضرت مولانا می باشند.
فقط مصرع اول این دو غزل با هم شباهت دارند.

 

اسماعیل تشیعی در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:

بیت " تو خفته‌ای و نشد ... " را
مرحوم انجوی شیرازی بدین‌گونه ضبط کرده‌اند:
بسی شدیم و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک‌الله از این ره که نیست پایانش
و این حافظانه‌تر است و با سایر ابیات لسان‌الغیب سازگار تر.

 

نگار متین در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۳:

روح انسان پروازمیکند

 

محسن در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳:

با دورود
در بیت آخر "زبان ببند" درست می‌نماید تا "زبان به بند"

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۶:

گرامی میلاد
استاد نیستم ولی،،
پس دست در انبان کنم خواهنده را سلطان کنم
مر بدر را بدره دهم چون بدر شد مهمان من
میگوید: چون ماهِ من { نگار من } مهمان من است کیسه ی زر برگیرم و به هر که احتیاج دارد انفاق می کنم تا همچو پادشاه ثروتمند شود
به پای ماه خود [ بدر ] نیز زر می فشانم

 

علی در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷:

با سلام
این شعر کاملا مفهوم روشنی دارد البته برای کسانی که بخواهند بشنوند.
این جهان وطنی که شما هر جای دنیا راحتی بروی و اصولا انکار کنی که وظیفه ای در مقابل وطنت داری به نظر من بسیار نکوهیده است
حافظ به این معنی اشاره‌دارد که درست است که کار و بارش در شهر خودش بی سامان است ولی وظیفه حکم میکند به دیار خودش برگردد
همچنین هنگام گرفتاری عزیزان باید در کنارشان بود که کار عمر بی سامان است.
لطفا وطندوستی حافظ را به سفرهراسی حافظ نسبت ندهید

 

فلانی در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند:

مصداق کامل زجر کش شدن یک انسان در تک تک ابیات جیغ میکشه خودش نوشته تفسیر چرا
حیف از روح و روان یک انسان که در کش و قوس قضاوتهای دیگران چنین شکنجه بشه
حقیقت . حقیقت چه واژه مسخره ایی

 

آزادبخت در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۲:

چو تخت تو نشنید و افسر ندید
نه تختی به بزرگی تخت تو و نه افسری به بزرگی افسر تو دیده شده و این بزرگی به عرض و طول نیست بارادر
- اخر چو تو تخت نشنید اصلا معنا دارد ؟
چون تو تختی دیده نشد شاه را خودش گفته تختی که روش میشینند
یا یکی مانند تو نه از تخخت شنید و نه افسر دید این معانی ان است
یا مانند معنی خود کرده خیالیتان که گفته اید
تخت گوش و چشم دارد
خوب تخت گ.ش و چشم هم داشت مگر تخت همه شاهان دنیا را در جاهای مختلف دیده بود - اخر چقدر مسخره هستید که نمیدانید به سخن فردوسی ایزاد نگیرید و اگر نسخه بدل میدانید بگویید در فلان نسخه بدل اینست
از زیبایی تخت سخن نگفته از عظمت تخت و افسر گفته که ان کنایه از پادشاهی است

 

س در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۸:

بیت 9:
هرچ

 

س در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۲۶ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۸:

هگرز درست است

 

منوچهر در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۱۶ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - گره گشای:

عزیزان توجه داشته باشی اصل شعر و داستان برگرفته از مولانا میباشد ، و خانوم اعتصامی بر ابیات آن افزوده ، در کل به نظر اینحانب مولانا خورشید تابانیست که متاسفانه ما ایرانیان ایشون رو از یاد بردیم

 

س در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح عین‌الله الناصره امیرالمومنین(ع):

بیت 11:
صف کرببلا

 

س در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح عین‌الله الناصره امیرالمومنین(ع):

بیت7:
جحیم

 

Polestar در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸:

بیت شش و هفت عالیه

 

میلاد کمالی در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۶:

سلام. هیچ کدوم از اساتید در مورد بیت
پس دست در انبان کنم خواهنده را سلطان کنم
مر بدر را بدره دهم چون بدر شد مهمان من
صحبتی نداشتن؟ من چیزی ازش متوجه نشدم حقیقتا.

 

آشنا در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷:

با سلام
من همیشه از سایت گنجور و حاشیه هاش لذت بردم و میبرم خاصه از نظرات آقارضایبزرگوار،
اما در رابطه با 3بوسه که یکی از دوستان نوشتن قرتره بعدا ادا بکنی بنظرم اتفاقا اداشده سه بوسه دریافت کرده و حالا دنبال بقول معروف جبرانشه که با دادنش ادا بکنه به معشوقه،پس سه تا دریافتی داشته
کوچیک همه عزیزات

 

۱
۱۰۹۴
۱۰۹۵
۱۰۹۶
۱۰۹۷
۱۰۹۸
۵۰۵۰
sunny dark_mode