فرهود
فرهود در ۷ ماه قبل، یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۴۵ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل پانزدهم - فرمود که هرکه محبوب است خوب است:
سطر ۱۲ از بند سوم:
« خدو زدهاند » درست است یعنی شمشیر زدهاند، جنگیدهاند.
فرهود در ۷ ماه قبل، یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل پانزدهم - فرمود که هرکه محبوب است خوب است:
« آخر من تا این حد دل دارم »
یعنی به حدی دل من قوی است. آنچیزی که گفتهاند درون چون کوه.
فرهود در ۷ ماه قبل، شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل چهل و سوم - هر کسی چون عزم جایی و سفری میکند:
دل گفت مرا تخته غلط میخوانی من لازم خدمتم تو سرگردانی
ملازم صحیحتر به نظر میرسد بجای لازم. ملازم یعنی خدمتکار پیوسته همراه.
در چند سطر بالاتر ( ملازم ) آمده است.
فرهود در ۷ ماه قبل، شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۲ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل پنجاه و سوم - فرمود اولّ که شعر میگفتیم داعیهای بود عظیم:
از تصحیح فروزانفر این بند به اینصورت آمده:
معتزله میگویند که خالق افعال بنده است، و هر فعلی که ازو صادر میشود بنده خالق آن فعل است . نشاید که چنین باشد . زیرا که آن فعلی که ازو صادر میشود یا بواسطهٔ این آلت است که دارد مثل عقل و روح و قوتّ و جسم ، یا بیواسطه . نشاید که او خالق افعال باشد به واسطهی اینها، زیراکه او قادر نیست بر جمعیت اینها. پس او خالق افعال نباشد به واسطهی آن آلت چون آلت محکوم او نیست، و نشاید که بی این آلت خالق فعل باشد. زیرا محال است که بیآن آلت ازو فعلی آید. پس علیالاطلاق دانستیم که خالق افعال حق است نه بنده.
فرهود در ۷ ماه قبل، شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل پنجاه و سوم - فرمود اولّ که شعر میگفتیم داعیهای بود عظیم:
ز دزدی صاع آوریده خبر
شمسی ( یوسف و زلیخا )
بدین داستان من شدم چون شرر
فرهود در ۷ ماه قبل، جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۰۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
مومیایی ترکیبی دارویی در قدیم بوده که برای درمان شکستگی استخوان استفاده میکردهاند.
مرا از شکستن چنان درد ناید
عمادی غزنوی
که از ناکسان خواستن مومیایی
فرهود در ۷ ماه قبل، جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۵۹ در پاسخ به نجمه برناس دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد:
دانگدانه یعنی پول ناچیز، در آن زمان معادل یک ششم سیم یا درهم.
فرهود در ۷ ماه قبل، جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد:
دانگدانه در اینجا یعنی پول کمارزش معادل یک دانگ، یک ششم درهم.
شش یک درم . دانق . شش یک درهم . سدس درهم و دینار. داناق.(منتهی الارب)
فرهود در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳ - در نعت خواجه کاینات:
سپیدیبَر (یا سپیدیبُر) چشم شماسیان: یعنی کورکننده چشم پیروان آفتابپرستی (از کمال درخشندگی)
شماس بعدا به پیروان کلیسای سُریانی گفته شد.
خال عباسیان یعنی پرچم عباسیان.
فرهود در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۱ - تولیدن شیر از دیر آمدن خرگوش:
زره: موج روی آب
فرهود در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۳ - بقیهٔ قصهٔ پیر چنگی و بیان مخلص آن:
ابریشمبها : یعنی مزد ساز زدن.
در قدیم تار ( امروزه سیم) ساز را از ابریشم میکردهاند.
فرهود در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را:
ماسیدن یعنی ورم کردن ، پندام گرفتن
فرهود در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۴ - لاابالی گفتن عاشق ناصح و عاذل را از سر عشق:
کیس: کیسهای که در آن درم و دینار ریزند. ( ناظم الاطباء )
فرهود در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۴ - تازه کردن داستان و یاد دوستان:
اسب ابرش به انگلیسی تقریبا میشود Dappled horse
یعنی اسبی که نقطههای روشنتری نسبت به رنگ اصلی بر پوستش آشکار شده که نشان سلامتی کامل اسب است. (البته همیشه این رنگ و حالت، ابرش نیست )
فرهود در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۶ - در حسب حال و انجام روزگار:
در نمونه چاپی:
نلیسد مگر دست با (یا) پای خویش
فرهود در ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۶ - در حسب حال و انجام روزگار:
شاید: که زنگی بود آینه زیر رنگ
فرهود در ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۶ - در حسب حال و انجام روزگار:
رهوار گیلی: اسب گیلانی
فرهود در ۷ ماه قبل، شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار >> این نقد بگیر و دست از آن نسیه بشوی
فرهود در ۸ ماه قبل، جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۵۱ دربارهٔ سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۵ - در بیان آنکه چون خدا خواهد که قومی را هلاک کند خصمان را در نظر ایشان خوار و بیمقدار و اندک نماید اگرچه بسیار و بیشمار باشند و یقللکم فی اعینهم لیقضی الله امراً کان مفعولا:
این بیت شاید اینطور بوده است:
نی ز یک پشه کشتهشد نمرود؟ هیچ لشکر کرد او را سود؟
فرهود در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
گاهی آیینه و گاهی آینه. در اشعار مولانا دهها و صدها بار کلمه آینه استفاده شدهاست که اگر «آیینه» به جای آنها بگوییم ریتم و آهنگ شعر به هم میخورد. مانند:
هر جا که بینی شاهدی، چون آیِنه پیشش نشین
بنابراین این بیت حافظ هم بدین شکل آهنگینتر است:
آیِنهیِ سکندر، جام می است بنگر
یک مثال دیگر از شعر حافظ:
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد