ای باد صبح بین که کجا میفرستمت
نزدیک آفتاب وفا میفرستمت
این سر-به-مُهر-نامه بدان مهربان رسان
کس را خبر مکن که کجا میفرستمت
تو پرتوِ صفائی از آن بارگاه انس
هم سوی بارگاه صفا میفرستمت
باد صبا دروغزن است و تو راستگوی
آن جا به رغم باد صبا میفرستمت
زرّینقبا زره زن از ابر سحرگهی
کآن جا چو پیک بستهقبا میفرستمت
دست هوا به رشتهٔ جانم گره زده است
نزد گرهگشای هوا میفرستمت
جان یک نفس درنگ ندارد، گذشتنی است!
ور نه بدین شتاب چرا میفرستمت؟
این دردها که بر دل خاقانی آمده است
یک یک نگر، که بهر دوا میفرستمت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به باد صبح میگوید که او را کجا میفرستد. او پیامی برای فردی مهربان دارد و میخواهد که این نامه به او برسد، بدون آنکه کسی از مقصد آن باخبر شود. باد صبح را به عنوان نمایندهای راستگو معرفی میکند و به او میگوید که به جای باد دروغین، پیامش را میفرستد. شاعر همچنین به زیباییهای آسمان و طبیعت اشاره میکند و اطمینان میدهد که تمامی دردها و مشکلاتش را نیز برای درمان به آن فرد منتقل خواهد کرد. در نهایت، او به سرعت گذر زمان اشاره میکند و این احساس را دارد که باید پیامش هرچه سریعتر به مقصد برسد.
هوش مصنوعی: ای باد صبحگاهی، به من بگو که کجا میخواهی بروی. من تو را به سمت آفتاب وفا میفرستم.
هوش مصنوعی: این نامه را به آن مهربان برسان و کسی را از مقصد ارسال آن باخبر نکن.
هوش مصنوعی: تو روشنایی و زیبایی هستی که از آن مکان دلنشین فرستاده شدهای و من تو را به سوی آن مکان دلانگیز میفرستم.
هوش مصنوعی: باد صبا به تو دروغ میگوید، ولی تو حقیقت را میگویی. به خاطر این حقیقت، من تو را بر خلاف گفتههای باد صبا، به آنجا میفرستم.
ای صبحدم، بر روی قبای زرینت(اشاره به شعاعهای نور) زرهی از جنس ابرِ سحرگاهان بپوش تا مانند یک پیکِ قبابستهٔ رازدار گردی و پیغام سربهمُر مرا پنهان کنی تا مبادا رقیبانِ مدعی از نامهٔ من و راز درون آن آگاهی یابند!/منبع: آتش اندر چنگ(گزیدهٔ دیوان خاقانی)، مهدی ماحوزی
هوش مصنوعی: دست باد به زندگیام چنگ زده است و من تو را به کسی میسپارم که میتواند گره این مشکل را باز کند.
هوش مصنوعی: زندگی لحظهای درنگ نمیکند و همواره در حال گذر است. پس چرا با این سرعت تو را به سمت آینده میفرستم؟
هوش مصنوعی: خاقانی میگوید: این اندوهها و رنجهایی که بر دل او سنگینی میکند را یکی یکی نگاه کن، زیرا هر کدام از آنها دردی است که برای درمانش به تو پیام میفرستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدانِ غم
زین جا به آشیانِ وفا میفرستمت
در راهِ عشق مرحلهٔ قُرب و بُعد نیست
[...]
ای گل شکفته شو که به جا میفرستمت
یعنی به یار سستوفا میفرستمت
قاصد بگیر نامه و دست مرا ببوس
آگاه نیستی که کجا میفرستمت
بگذار تا تمام شود نامه، ای صبا
[...]
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
یعنی ز ما به مهدی هادی پیام بر
کو روز و شب دعا و ثنا میفرستمت
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
[...]
ز آن سویش ای نسیم صبا میفرستمت
کآری خبر، وگرنه چرا میفرستمت؟!
دردم نکشته، زود رسان آنچه از طبیب؛
بیمارم و برای دوا میفرستمت!
ای مرغ دل، مباد شوی مبتلا، که من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.