لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
حافظ

صبا ز منزلِ جانان گذر دریغ مدار

وز او به عاشقِ بی‌دل خبر دریغ مدار

به شُکرِ آن که شِکُفتی به کامِ بخت ای گل

نسیمِ وصل ز مرغِ سحر دریغ مدار

حریفِ عشقِ تو بودم چو ماهِ نو بودی

کنون که ماهِ تمامی نظر دریغ مدار

جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است

ز اهلِ معرفت این مختصر دریغ مدار

کنون که چشمهٔ قند است لعلِ نوشین‌ات

سخن بگوی و ز طوطی، شِکَر دریغ مدار

مکارمِ تو به آفاق می‌بَرَد شاعر

از او وظیفه و زادِ سفر دریغ مدار

چو ذکرِ خیر طلب می‌کنی سخن این است

که در بهایِ سخن سیم و زر دریغ مدار

غبارِ غم بِرَوَد، حال خوش شود حافظ

تو آبِ دیده از این ره‌گذر دریغ مدار

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۲۴۷ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۲۴۷ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۲۴۷ به خوانش فریبا علومی یزدی
غزل شمارهٔ ۲۴۷ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حکیم نزاری

ز دوستانِ قدیمی نظر دریغ مدار

ز کویِ ما به طوافی گذر دریغ مدار

قبول کردۀ خود را به عیب باز مده

عنایتی ز منِ بی هنر دریغ مدار

مرا به رسمِ عیادت بپرس و رحمت کن

[...]

نظیری نیشابوری

طلوع باده ز شام و سحر دریغ مدار

ز خاک جرعه خود چون قمر دریغ مدار

اگر به گنج سر بیل باغبان آید

بگو که آب زر از جام زر دریغ مدار

حیات تلخ بده عیش خوشگوار بگیر

[...]

صائب تبریزی

چو شمع، جان ز نسیم سحر دریغ مدار

ز دوستان سبکروح سر دریغ مدار

ز بوی سوختگی روح تازه می گردد

ز شمع خرده جان چون شرر دریغ مدار

درین حدیقه اگر دوستدار چشم خودی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه