تا ماه مرا رفتن با خیل و سپاه است
هر روز مرا دل بره و دیده براه است
پر گرد سپاه است دو رخسار من از غم
تا بر گل رخساره او گرد سپاه است
چون زلف درازش غم هجرانش دراز است
چون چشم سیاهش ز غمم روز سیاه است
از رفتن او رامش و آرامش من رفت
گر زود نیاید بر من کار تباه است
اندیشه او بر دل من کوه گرانست
وز رنج و عنا گونه من گونه کاه است
چون قامت او هست دلش یکتا با من
درد من از ایشانست او را چه گناه است
ای آنکه ترا ماه تمام از بر سرو است
ای آنکه ترا لاله سرخ از بر ماه است
دردی بجهان نیست که من بی تو نخوردم
گر بر من بیچاره ببخشی نه گناه است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به غم و اندوه خود بر اثر جدایی از محبوبش میپردازد. او احساس میکند که هر روز دلش بیشتر میشکند و چشمانش از غم پرآب است. زیبایی محبوبش، که مانند زلف دراز و چهرهای چون گل است، او را به شدت دلتنگ کرده و غم هجرانش غیرقابل تحمل شده است. شاعر میگوید که با رفتن محبوبش آرامش و خوشحالیاش از بین رفته و رنجهایش به قدری زیاد است که به آنها به میزان وزن کوه میماند. او از محبوبش میخواهد که به او نگاه کند و میگوید هیچ دردی در دنیا نیست که او بدون محبوبش نچشیده باشد و اگر محبوبش بر او ببخشد، گناهی در این کار نیست.
هوش مصنوعی: هر روز که میگذرد، دلم به یاد تو بیتاب است و چشمانم در انتظار تو به راه نگاه میکنند، زیرا من با گروهی از عشق و احساس به سوی تو میروم.
هوش مصنوعی: دو چهرهی من به خاطر غم، شبیه یک صف از سربازان است، تا زمانی که بر چهرهی او، غم همچون رنج و دشواریهای جنگ سایه افکنده باشد.
هوش مصنوعی: زلف بلند او نشاندهندهی غم جداییاش است که بسیار طولانی و عمیق به نظر میرسد، و چون چشم سیاهش بر اضطراب من میافزاید، روزها برایم مثل شبهای تاریک سپری میشود.
هوش مصنوعی: با رفتن او، شادی و آرامش من از دست رفت. اگر هرچه زودتر برنگردد، اوضاع برای من خراب خواهد شد.
هوش مصنوعی: فکر و خیالات او برای من سنگینی و سختی زیادی دارد، اما درد و زحمت من به قدری کم و ناچیز است که مثل کاه به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی قامت او در نظر است، دل او تنهاست و غم من از این افراد است. او چه گناهی دارد؟
هوش مصنوعی: ای کسی که زیباییات مانند ماه کامل است و قدت به شکوه سرو میماند، ای کسی که رنگ لبانت مانند لالهی سرخ است و از زیباییات به ماه میافزاید.
هوش مصنوعی: هیچ دردی در این دنیا نیست که من بدون تو تجربه نکرده باشم، اگر تو به منِ بیچاره ببخشی، این کار نادرستی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز مرا فرقت آن روی چو ماه است
در هجر ندانم که در آفاق چه ماه است
از خلق نخواهم که کنم درد تو پنهان
اما چه کنم این دو رخ زرد گواه است
گوید که مکش آه، مرا آه چه سازد
[...]
چشم همه را بر گل روی تو نگاه است
انصاف بده دیده مارا چه گناه است
طوبی چکنم من که خرابم ز قد تو
سرو تو مگر کمتر از آن شاخ گیاه است
مگذر ز وداع من بیمار که امروز
[...]
روزم سیه از پرتو آن چشم سیاه است
کز چین جبین سلسله جنبان نگاه است
خمیازه گل وقت سحر بی سببی نیست
غفلت نکنم، در خم آن طرف کلاه است
بر داغ سیه روزی عشاق ببخشای
[...]
امشب که ز بختم به سوی بزم تو راه است
چون شمع، سراپای تنم وقف نگاه است
بی ابروی او بس که شب عید ملولم
در دیده هلالم چو پر زاغ سیاه است
جز نرمی خویشم ز کسی نیست حمایت
[...]
دل را ز نگه دام هوس بر سر راه است
در مزرع غم ریشهٔ این دانه نگاه است
بیدرد نجوشد نفس از سینهٔ عاشق
موجی که از این بحر دمد شعلهٔ آه است
این دشت زیارتکده منظره کیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.