گنجور

 
قطران تبریزی

بهشت من بدو گیتی بجز سرای تو نیست

مرا بهشت و سرا هم بجز برای تو نیست

دلم نباشد راضی بدل ربودن آن

گه بسته با دل و جانی و او بجای تو نیست

تنم بپای ببست و دلم بپای ببست

مرا دو چشم و دل جانی ولی بپای تو نیست

هوای توبه تنم در روان شده است چنانک

بهر کجا بنهم دست جز هوای تو نیست

اگر همیشه وفا خوشتر از جفا باشد

وفای هیچکسم خوشتر از جفای تو نیست

خدایگانا جور و جفا نباید کرد

برانکه پیشه و کارش بجز وفای تو نیست

اگر سپهر برین درگه و سرای تو است

مرا سپهر جز از درگه و سرای تو نیست

اگر ببوسد پای من آسمان بمثل

عبیر و مشگم چون گرد خاکپای تو نیست

عزیزدار کسی را که دوستدار تو گشت

اگر سزای تو هست و اگر سزای تو نیست

 
 
 
فرخی سیستانی

به حق آن که مرا هیچ کس به جای تو نیست

جفا مکن که مرا طاقت جفای تو نیست

جفا چه باید کردن بر آن که در تن او

روانِ شیرین، شیرین‌تر از هوای تو نیست

بنفشه مویا! یک موی نیست بر تن من

[...]

میبدی

بحقّ تو، بحق مهر تو، بصحبت تو

که دیده بر کنم ار دیده در رضای تو نیست‌

ترا خوش است که هر کس ترا بجای منست

مرا بتر که مرا هیچ کس بجای تو نیست‌

نجم‌الدین رازی

ز کوش ای دل پردرد پای باز مکش

وگرچه دانم کاین بادیه بپای تو نیست

و آستانه سر درد بر زمین میزن

که پیشگاه سرای جلال جای تو نیست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از نجم‌الدین رازی
مولانا

به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست

ولی او نشوم کو ز اولیای تو نیست

مباد جانم بی‌غم اگر فدای تو نیست

مباد چشمم روشن اگر سقای تو نیست

وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حسین خوارزمی

کدام جان گرامی که مبتلای تو نیست

کدام طایر قدسی که در هوای تو نیست

کدام سر نه سراسیمه است در قدمت

کدام دل هدف ناوک بلای تو نیست

ز دل چسود مرا گر ز عشق خون نشود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حسین خوارزمی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه