بهشت من بدو گیتی بجز سرای تو نیست
مرا بهشت و سرا هم بجز برای تو نیست
دلم نباشد راضی بدل ربودن آن
گه بسته با دل و جانی و او بجای تو نیست
تنم بپای ببست و دلم بپای ببست
مرا دو چشم و دل جانی ولی بپای تو نیست
هوای توبه تنم در روان شده است چنانک
بهر کجا بنهم دست جز هوای تو نیست
اگر همیشه وفا خوشتر از جفا باشد
وفای هیچکسم خوشتر از جفای تو نیست
خدایگانا جور و جفا نباید کرد
برانکه پیشه و کارش بجز وفای تو نیست
اگر سپهر برین درگه و سرای تو است
مرا سپهر جز از درگه و سرای تو نیست
اگر ببوسد پای من آسمان بمثل
عبیر و مشگم چون گرد خاکپای تو نیست
عزیزدار کسی را که دوستدار تو گشت
اگر سزای تو هست و اگر سزای تو نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوقهاش است. شاعر بهشت و خوشبختی را تنها در وجود معشوقهاش میبیند و زندگیاش را بدون او بیارزش میداند. او به تنگی دل و جسمش اشاره میکند که به خاطر دوری از محبوبش ناراحت است. شاعر همواره در جستوجوی وفا و محبت است و بر این باور است که هیچ کسی نمیتواند همچون معشوقش به او عشق ورزد. او همچنین بر این نکته تأکید میکند که حتی اگر آسمان هم به او ارادت ورزد، باز هم در مقابل مقام محبوبش چیزی نخواهد بود. در نهایت، شاعر عشق و خدمت به معشوق را بالاترین سزای خود میداند، چه پذیرفته شود و چه رد شود.
هوش مصنوعی: بهشت من فقط وجود توست و به جز این دنیا، هیچ سرایی برای من وجود ندارد. همه بهشت و خانهام تنها برای توست.
هوش مصنوعی: اگر دل من راضی نباشد و دلی را از کسی بربایند، در آن صورت، دل و جانم را هم به او میسپارم، اما او هرگز نمیتواند جای تو را بگیرد.
هوش مصنوعی: تنم به پای تو بسته است و دلم نیز. با وجود اینکه من دو چشم و یک دل دارم، اما هیچیک از آنها برای تو نیست.
هوش مصنوعی: برای توبه و بازگشت به سوی خداوند، درون من آرامش خاصی حاکم شده است، به گونهای که هر کجا دست بگذارم، جز یاد و عشق تو چیزی نمییابم.
هوش مصنوعی: اگر وفا همیشه بهتر از جفا باشد، وفای هیچکس به اندازه جفای تو خوب نیست.
هوش مصنوعی: خداوند نباید بر کسی ظلم و بیعدالتی کند، زیرا او هیچ کار و شغلی جز وفاداری به تو ندارد.
هوش مصنوعی: اگر آسمان برین، جای تو و خانهات است، پس برای من آسمانی جز از درگاه و خانهات وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر آسمان پای من را ببوسد، بویی چون عطر و مشک دارد، اما همچنان مانند گرد و غبار پای تو نیست.
هوش مصنوعی: با محبت با کسی رفتار کن که به تو محبت کرده است، چه اگر لایق این محبت هستی و چه اگر نیستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به حق آن که مرا هیچ کس به جای تو نیست
جفا مکن که مرا طاقت جفای تو نیست
جفا چه باید کردن بر آن که در تن او
روانِ شیرین، شیرینتر از هوای تو نیست
بنفشه مویا! یک موی نیست بر تن من
[...]
بحقّ تو، بحق مهر تو، بصحبت تو
که دیده بر کنم ار دیده در رضای تو نیست
ترا خوش است که هر کس ترا بجای منست
مرا بتر که مرا هیچ کس بجای تو نیست
ز کوش ای دل پردرد پای باز مکش
وگرچه دانم کاین بادیه بپای تو نیست
و آستانه سر درد بر زمین میزن
که پیشگاه سرای جلال جای تو نیست
به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست
ولی او نشوم کو ز اولیای تو نیست
مباد جانم بیغم اگر فدای تو نیست
مباد چشمم روشن اگر سقای تو نیست
وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است
[...]
کدام جان گرامی که مبتلای تو نیست
کدام طایر قدسی که در هوای تو نیست
کدام سر نه سراسیمه است در قدمت
کدام دل هدف ناوک بلای تو نیست
ز دل چسود مرا گر ز عشق خون نشود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.