تا کرده محبت هدف تیر تو جان را
بر قصد من ابروی تو زه کرده کمان را
حیرتزده در باغ تو چون بلبل تصویر
نگشاده نظر سوی تو بستیم زبان را
در عالم تصویر کس آگه زکسی نیست
از هم چه خبر دیده حیرتزدگان را
باشد چو یکی آینه این خانهٔ زیبا
مسکن مشمارید سرای گذران را
بگذر ز گل عیش که گلزار تعلق
خار ره مقصود بود کعبه روان را
صورت چه پذیرد ز نظر بی دل روشن
بی آینه در باز مکن آینه دان را
از باد تکبر سر بی مغز تهی ساز
بر دوش کشی چند تو این بار گران را
بندد کمر بندگی قد تو شمشاد
چون جلوه دهی در چمن آن سرو روان را
قصاب جهان چون به عناد است و دورنگی
جا داده در آغوش بهار تو خزان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و زیباییهای ناب است. شاعر با استفاده از استعارات و تصاویر زیبا احساساتش را نسبت به محبوبش بیان میکند. او از تیر محبت و ابروی محبوبش به عنوان کمان یاد میکند و خود را در حیرت و شگفتی میبیند. در باغ دل، شاعر احساس میکند که هیچکس از حال دیگری خبر ندارد و همه در حیرتند. او به زیبایی خانههای گذرا اشاره میکند و به سرزنده بودن عشق و وابستگیها در دنیای مادی میپردازد. در نهایت با اشاره به پیچیدگیهای عشق و رابطهها، به قدرت و شکوه محبوبش و سختیهای ناشی از این عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: محبت تو باعث شده که جانم به هدف تیر تو تبدیل شود و ابروی تو مانند کمانی شده که به سمت من نشانه گرفته است.
هوش مصنوعی: در باغ تو مانند بلبل حیران و شگفتزدهایم، چون تصویری از تو را نمیتوانیم ببینیم و به همین دلیل چشمانمان را به تو دوختهایم و زبانمان را نیز بستهایم.
هوش مصنوعی: در این دنیا، هیچکس از حال دیگری خبر ندارد و حیرتزدگان نمیدانند که دیگران چه میکنند و در چه وضعیتی هستند.
هوش مصنوعی: خانهٔ زیبا را مانند یک آینه بدانید و آن را به عنوان مکانی موقتی و گذرا در نظر نگیرید.
هوش مصنوعی: از خوشیهایی که به ظاهر زیبا هستند بگذر، زیرا باغ زندگی پر از موانع و مشکلات است و راه رسیدن به هدف واقعی، سختیها و رنجها را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: صورت چه بر دوش میکشی در حالی که دل تو روشن نیست؟ بیآنکه آینه را باز کنی، به آن دانا نگریسته نمیشود.
هوش مصنوعی: با ناز و تکبر خود را خالی کن و این بار سنگین را بر دوش بکش.
هوش مصنوعی: وقتی که خود را در خدمت تو قرار میدهم، مانند زنی که کمرش را محکم بسته است، اگر تو در باغ به من جلوهگری کنی، سروی روان و زیبا در آنجا، همگان را به تحسین وا میدارد.
هوش مصنوعی: قصاب دنیا به مانند کسی است که به دشمنی و نیرنگ در میکوشد و در آغوش زیبایی و سرسبزی بهار، فصل خزان را پنهان کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را
از گفتن ناخوب نگهدار زبان را
گفتار زبان است ولیکن نه مرا نیز
تا سود به یک سو نهی از بهر زیان را
گفتار به عقل است، که را عقل ندادند؟
[...]
ای شاه! تویی شاه، جهان گذران را
ایزد به تو دادهست زمین را و زمان را
بردار تو از روی زمین قیصر و خان را
یک شاه بسنده بود این مایه جهان را
آسان گذران کار جهان گذران را
زیرا که جهان خواند خردمند جهان را
پیراسته می دار به هر نیکی تن را
آراسته می خواه به هر پاکی جان را
میدان طمع جمله فرازست و نشیب است
[...]
نوروز جوان کرد به دل پیر و جوان را
ایام جوانی است زمین را و زمان را
هر سال در این فصل برآرد فلک از خاک
چون طبع جوانان جهان دوست جهانرا
گر شاخ نوان بود ز بی برگی و بی برگ
[...]
آراست جهاندار دگرباره جهان را
چو خلد برین کرد، زمین را و زمان را
فرمود که تا چرخ یکی دور دگر کرد
خورشید بپیمود مسیر دوران را
ایدون که بیاراست مر این پیر خرف را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.