خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را
از گفتن ناخوب نگهدار زبان را
گفتار زبان است ولیکن نه مرا نیز
تا سود به یک سو نهی از بهر زیان را
گفتار به عقل است، که را عقل ندادند؟
مر گاو و خر و اشتر و دیگر حیوان را
مردم که سخن گوید زان است که دارد
عقلی که پدید آرد برهان و بیان را
پس بچهٔ عقل آمد گفتار و نزیبد
که بچهٔ عقل تو زیان دارد جان را
جان و خرد از امر خدایند و نهانند
پیدا نتوان کرد مر این جفت نهان را
تن جفت نهان است و به فرمانْت روان است
تاثیر چنین باشد فرمانِ روان را
فرمان روان جان و روان زی تو فرستاد
تا پروریَش ای بخرد جان و روان را
گر قابل فرمانی دانا شوی ورنی
کردی به جهنم بدل از جهل جنان را
زنهار به توفیق بهانه نکنی زآنک
معذور ندارند بدین خرد و کلان را
بشناس که توفیق تو این پنج حواس است
هر پنج عطا ز ایزد مر پیر و جوان را
سمع و بصر و ذوق و شم و حس که بدو یافت
جوینده ز نایافتن خیر امان را
دیدن ز ره چشم و شنیدن ز ره گوش
بوی از ره بینی چو مزه کام و زبان را
پنجم ز ره دست پساوش که بدانی
نرمی ز درشتی چو ز خز خار خلان را
محسوس بود هرچه در این پنج حس آید
محسوس مر این را دان معقول جز آن را
این پنج درِ علم از آن بر تو گشادند
تا باز شناسی هنر و عیبِ جهان را
اجسام ز اجرام و لطافت ز کثافت
تدویر زمین را و تداویر زمان را
ارکان و موالید بدو هستی دارند
تا نیر درو مشمر در وی حدثان را
این را که همی بینی از گرمی و سردی
از ترّی و خشکی و ضعیفی و توان را
گرمای حزیران را مر سردی دی را
مر ابر بهاری را مر باد خزان را
وین از پی آن نیست که تا نیست شود طبع
وین نیست عرض طالع علم سرطان را
قصد دبران نیست سوی نیستی او
یاریگر او دان به حقیقت دبران را
ترتیب عناصر نشناسی نشناسی
اندازهٔ هرچیز مکین را و مکان را
مر آتش سوزان را مر باد سبک را
مر آبِ روان را و مر این خاکِ گران را
وز علم و عمل هرچه تو را مشکل گردد
شاید که بیاموزی، ای خواجه، مر آن را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر به اهمیت زبان و گفتار اشاره میکند و یادآوری میکند که گفتن واژههای نیکو و دوری از سخنان ناخوشایند میتواند به دوری از زیان کمک کند. او تأکید میکند که عقل دلیل گفتار است و انسانها باید از درک عقلانی خود برای بیان حقایق بهره ببرند. همچنین، در این متن به اهمیت پنج حس اشاره میشود که به انسان کمک میکند تا دنیای اطراف خود را بشناسد و هنر و عیبهای آن را درک کند. شاعر هشدار میدهد که جهل میتواند به زیان کشاندن انسان منجر شود و انسان باید با دانش و آگاهی، شناخت و اندازهگیری عمیقتری از جهان و عناصر آن پیدا کند. در نهایت، او به یادگیری و علم آموزی تأکید میکند تا مشکلات را حل کند.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی که به خودت آسیب برسانی، باید از بیان کلمات ناپسند خودداری کنی.
هوش مصنوعی: صحبت کردن کار زبان است، اما برای من فرقی نمیکند؛ چرا که اگر به خاطر سودی، آسیبی را نادیده بگیری، نتیجهاش متفاوت خواهد بود.
هوش مصنوعی: گفتار به عقل بستگی دارد، اما آیا کسی را که عقل ندارد، میتوان پیدا کرد؟ حتی گاو و خر و شتر و سایر حیوانات نیز نمیتوانند به راستی صحبت کنند.
هوش مصنوعی: انسانها زمانی صحبت میکنند که عقل و اندیشهای دارند که به آنها اجازه میدهد دلیل و توضیحاتی را ارائه دهند.
هوش مصنوعی: در نتیجه، نتیجهگیریهای نادرست و بیاساس میتواند برای جان انسان دردسرساز و مضر باشد.
هوش مصنوعی: جان و عقل از خداوند سرچشمه میگیرند و نمیتوانیم این دو را که بهطور عمیق در وجود ما نهفتهاند، بهراحتی شناسایی و نمایان کنیم.
هوش مصنوعی: تن و روح انسان بهطور پنهانی با یکدیگر مرتبط هستند و روح تحت تأثیر فرمانهایی حرکت میکند. این ارتباط و تأثیر به همین شکل است که روح بر اساس دستوراتی که میگیرد، عمل میکند.
هوش مصنوعی: فرماندهی روح و جان را به سوی تو فرستادم تا آن را پرورش دهی، ای خردمند.
هوش مصنوعی: اگر با بصیرت و فهم درستی پذیرای فرمان باشی، در غیر این صورت، نادانی تو را به جهنم میکشاند و نعمتهای بهشت را از تو دور میکند.
هوش مصنوعی: مراقب باش که بهانهای برای عدم موفقیت نیاوری، زیرا در این سن و سال کسی به این قبیل توجیهات توجه نمیکند.
هوش مصنوعی: بدان که موفقیت تو به این پنج حس بستگی دارد و این پنج حس، عطای پروردگار است که هم به پیران و هم به جوانان ارزانی داشته شده است.
هوش مصنوعی: حواستان به حواس پنجگانهتان باشد؛ زیرا آنهایی که دنبال حقیقت میگردند، باید از نایافتن خیر و خوبی آگاه باشند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسانها از طریق چشم و گوش خود دنیا را درک میکنند، اما نشانهها و احساسات عمیقتری وجود دارد که از راه حسها به ویژه بویایی و چشایی قابل تجربه هستند. به عبارتی، هر حس به نوعی درک خاصی از زندگی و تجربهها را به ما منتقل میکند.
هوش مصنوعی: اگر پنجمی را از نزدیک مشاهده کنی، متوجه میشوی که نرمی و لطافت در برابر سختی و خشونت وجود دارد، مانند خارهایی که در دل باغ وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از طریق پنج حس ما قابل احساس باشد، واضح و درکشدنی است؛ اما بدان که غیر از اینها، چیزهایی هم وجود دارند که معقول و منطقی هستند و با حسهای ما قابل درک نیستند.
هوش مصنوعی: این پنج درِ علم به روی تو باز شد تا بتوانی هنر و نواقص جهان را بشناسی.
هوش مصنوعی: اجسام از آسمانها و اجرام آسمانی نشأت میگیرند و لطافت و لطافتهای موجود در آنها از چیزهای سنگین و کثیف نشأت میگیرد. زمین و زمان نیز تحت تأثیر این تغییرات و تحولات هستند.
هوش مصنوعی: اجزای اصلی و موجودات در این جهان، از یک منبع و اساس به وجود آمدهاند که باید به آن توجه شود و در این میان، تغییرات و تحولاتی که در آن رخ میدهد نیز قابل تامل است.
هوش مصنوعی: آنچه که مشاهده میکنی از تغییرات دما، رطوبت و خشکی و همچنین از حالات ناتوانی و قدرت انسان است.
هوش مصنوعی: گرمای فصل تابستان را با سردی دی ماه مقایسه نکن، ابرهای بهاری را با بادهای خزان یکسان ندراش.
هوش مصنوعی: این گفته بیانگر این است که هدف از برخی مسائل و تفکرات، به دست آوردن آگاهی یا درکی عمیقتر از جزئیات زندگی و سرنوشت نیست. در واقع، این جملات به ما میگوید که حتی اگر ما به شناخت و فهم بیشتری دست یابیم، باز هم نمیتوانیم همه جوانب زندگی و تقدیر خود را کاملاً درک کنیم.
هوش مصنوعی: منظور این است که هدف و مقصد همیشه به سمت ناپایداری و عدم وجود نیست؛ بلکه کسی که در صورت لزوم به او کمک میکند، واقعاً به حقیقت و واقعیت معنا میدهد.
هوش مصنوعی: ترتیب و چیدمان اجزا و عناصر را باید بشناسی، همچنین باید اندازه و مکان هر چیزی را درک کنی.
هوش مصنوعی: آتش سوزان را برمیدارم، باد ملایم را میگیرم، آب روان را هم با خود میبرم و این خاک سنگین را نیز از جا تکان میدهم.
هوش مصنوعی: اگر از علم و عمل مطلبی برایت دشوار شد، احتمالاً باید آن را یاد بگیری، ای آقا.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شاه! تویی شاه، جهان گذران را
ایزد به تو دادهست زمین را و زمان را
بردار تو از روی زمین قیصر و خان را
یک شاه بسنده بود این مایه جهان را
آسان گذران کار جهان گذران را
زیرا که جهان خواند خردمند جهان را
پیراسته می دار به هر نیکی تن را
آراسته می خواه به هر پاکی جان را
میدان طمع جمله فرازست و نشیب است
[...]
نوروز جوان کرد به دل پیر و جوان را
ایام جوانی است زمین را و زمان را
هر سال در این فصل برآرد فلک از خاک
چون طبع جوانان جهان دوست جهانرا
گر شاخ نوان بود ز بی برگی و بی برگ
[...]
آراست جهاندار دگرباره جهان را
چو خلد برین کرد، زمین را و زمان را
فرمود که تا چرخ یکی دور دگر کرد
خورشید بپیمود مسیر دوران را
ایدون که بیاراست مر این پیر خرف را
[...]
زان پس که قضا شکل دگر کرد جهان را
وز خاک برون برد قدر امن و امان را
در بلخ چه پیری و جوانی بهم افتاد
اسباب فراغت بهم افتاد جهان را
چون بخت جوان و خرد پیر گشادند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.