ای خرم از نسیم وصالت بهارها
گلچین بوستان رخت گلعذارها
اشجار باغ را به نظر گر درآوری
نرگس به جای برگ بروید زخارها
بنمای رخ به ما که ز حد رفت کار دل
گیرد قرار تا دل ما بیقرارها
دل کارخانهای است رگ و ریشه پود و تار
تا دیدهای گسسته ز هم پود و تارها
مطرب به نغمه کوش که یکدم غنیمت است
تا پرده بر نخاسته از روی کارها
در آب رفت نوح و تو در خواب غفلتی
بستند همرهان همه بر ناقه بارها
عالم تمام یک شب و یک روز بیش نیست
قصاب چند سیر کنی در دیارها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و لذتهای زندگی، عشق و گذر زمان است. شاعر به معشوق خود اشاره میکند و از او میخواهد که خود را نمایان کند تا دلهای بیقرار آرامش یابند. او به زیباییهای طبیعی مانند گلها و درختان پرداخته و تأکید بر این دارد که زندگی فقط لحظهای است و باید از آن بهرهبرداری کرد. همچنین اشاره به خواب غفلت و بیتوجهی به فرصتها و زمان دارد. در نهایت، شاعر افکار و احساسات پیچیدهای را درباره عشق، زندگی و گذر زمان به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، بهارها با نسیم دیدار تو خوشبو و شاداب میشوند و زیبایی تو مانند گلهای دلربا در باغها میدرخشد.
هوش مصنوعی: اگر به درختان باغ نگاه کنی، میبینی که به جای برگها، نرگسها رشد کردهاند و این نشان از تغییر و تحولی غیرعادی است.
هوش مصنوعی: ما را به خودت نشان بده، زیرا دل ما به شدت بیتاب شده و در حالتی آشفته قرار دارد.
هوش مصنوعی: دل مانند یک کارگاه است که در آن رگها و ریشهها به هم تنیده شدهاند. وقتی چشمها از یکدیگر جدا میشوند، این پود و تارها نیز گسسته و بیربط میشوند.
هوش مصنوعی: خواننده، با نغمهات تلاش کن که این لحظه ارزشمند است، چرا که هنوز پردهها بر روی کارها نیفتادهاند.
هوش مصنوعی: نوح در آب غرق شد و تو در خواب غفلت به حال خود غافل ماندهای، در حالی که همه همراهان بر مرکب خود بار گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: زندگی در واقع بیشتر از یک شب و یک روز نیست، پس چه فایده دارد که خود را مشغول کارهای بیحاصل کنیم و در دنیا به دنبال چیزهای بیشتر باشیم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نثره برد ز نثر بدیعت نثارها
شعری کند ز شعر لطیفت شعارها
گشته خجل زرای تو خورشید روزها
بشکسته تیر کلک ز شرم تو بارها
عاجز بود ز شرح کمالت زبانها
[...]
بسیار عمرها و بسی روزگارها
بگذشت و حکم ها بنگشت از قرارها
روز و شب است و سال و مه و جنبش و سکون
هر یک مسخرند به تکلیف کارها
وضعی نهاده اند ز مبدای کن فکان
[...]
باد سهند بین که : برین مرغزارها
چون میکند ز نرگس و لاله نگارها؟
در باغ رو، که دست بهار از سر درخت
بر فرقت از شکوفه بریزد نثارها
ساقی، میان ببند که هنگام عشرتست
[...]
وقت است جوش باده زند لاله زارها
میگون شود ز لاله لب جویبارها
طوفان لاله از سر دیوار بگذرد
گردد نهفته در گل بی خار، خارها
زرین تر از بساط سلیمان شود زمین
[...]
ای نام دلگشای تو عنوان کارها
خاک در تو، آب رخ اعتبارها
خورشید و مه دو قطره باران فیض تو
مدی ز جنبش قلمت روزگارها
باشد شفق ز بیم تو هر شام بر فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.