غرقه بحر بیکران مائیم
گاه موجیم و گاه دریائیم
در جواب او
خرقه صوف موجزن مائیم
طالب در جیب زیبائیم
ما نهادیم زان دکان قماش
که گزی را بنرمه بنمائیم
همچو قطنی بنرمدست حریر
چون مختم ندیم کمخائیم
تا بدیدیم چشمه مدفون
در بصارت بعین بنمائیم
در بهای قماش هندستان
کرده دهلی ذل چو دریائیم
چون سقرلاط وصوف در چکمه
گاه شیبیم و گاه بالائیم
تا بارمک شدیم محرم خاص
همچو اطلس ببخت والائیم
همچو والا درین صفت قاری
بر سر حکم شعر طغرائیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به که ما دل ز عهد نگشاییم
وز چنین عهدهای برون آییم
آرزومند آن نظر ماییم
روز و شب اندرین تمناییم
او بهانه است جملگی مائیم
پیش بینا چو روز پیدائیم
جمع مدهوش بیسر و پائیم
شام یکجا و صبح یکجائیم
غرقهٔ بحر بیکران مائیم
گاه موجیم و گاه دریائیم
بلبل گلستان معشوقیم
عاشقانه به عشق گویائیم
آفتاب سپهر جان و دلیم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.