نوید التفات شوق دادم از بلا جان را
کمند جذبه طوفان شمردم موج طوفان را
پرستارم جگر درباخت یارب در دل اندازش
ز بی تابی به زخمم سرنگون کردن نمکدان را
چنان گرم ست بزم از جلوه ساقی که پنداری
گداز جوهر نظاره در جامست مستان را
ندارم شکوه از غم با هجوم شوق خرسندم
ز جا برداشت جوش دل همانا داغ هجران را
قضا از نامه آهنگ دریدن ریخت در گوشم
ز پشت ناخنم نسترده نقش روی عنوان را
به تن چسبید بازم از نم خونابه پیراهن
خراش سینه سطر بخیه شد چاک گریبان را
به جرم تاب ضبط ناله با من داوری دارد
ز شوخی می شمارد زیر لب دزدیدن افغان را
هنوز آیینه ما می پذیرد عکس صورتها
چو ناصح خنده زد اندر دل افشردیم دندان را
تکلف بر طرف، لب تشنه بوس و کنارستم
ز راهم بازچین دام نوازشهای پنهان را
به مستی گر به جنت بگذری زنهار نفریبی
سرابی در رهستی تشنه دیدار جانان را
چمن سامان بتی دارم که دارد وقت گل چیدن
خرامی کز ادای خویش پر گل کرده دامان را
به انداز صبوحی چون به گلشن ترکتاز آری
پریدن های رنگ گل شفق گردد گلستان را
کباب نوبهار اندر تنور لاله می سوزد
چه فیض از میزان لاابالی پیشه مهمان را
چه دود دل چه موج رنگ در هر پرده از هستی
خیالم شانه باشد طره خواب پریشان را
به شبها پاس ناموست ز خویشم بدگمان دارد
ز شور ناله می ریزم نمک در دیده دربان را
ز مستی محو پاکوبی بود هر گردباد اینجا
رواج خانقاهست از کف خاکم بیابان را
رسیدنهای منقار هما بر استخوان غالب
پس از عمری به یادم داد رسم و راه پیکان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق و پیچیدهای سخن میگوید. او به شوق و علاقهاش به معشوق اشاره میکند و بیان میکند که این شوق او را در برابر درد و رنج ناشی از جدایی تسکین میدهد. شاعر از زیبایی و جذابیت بزم و ساقی صحبت میکند و به نوعی احساس مستی و شگفتی در عشق را توصیف میکند. همچنین، او از غم و اندوهی که در دلش دارد، اما با شور و شوق عشق مقابله میکند، یاد میکند. متن به تصاویری از طبیعت، عشق و دلتنگی میپردازد و احساساتی مانند آتش عشق، درد جدایی و زیباییهای معشوق را به زیبایی به تصویر میکشد. شاعر در نهایت به عشق و عوارض آن اشاره کرده و به تکرار تجارب زندگی و یادگیری از آنها پرداخته است.
هوش مصنوعی: در اثر شوق و محبت، به جان خود امیدی نوید دادم و احساس کردم که کشش این طوفان مانند کمند است که میتواند جانم را به خود بکشاند.
هوش مصنوعی: پرستارم، با تمام وجود دلم به درد آمده و از این بیتابی در دل به درد و زخمهایم افتادهام. انگار که میخواهند بر روی زخمهایم نمک بپاشند و درد بیشتری برایم به همراه بیاورند.
هوش مصنوعی: چنان حال و هوای جشن و مهمانی به خاطر زیبایی و حضور ساقی گرم و شاداب است که گویی جوهر نگاه کردن به این زیبایی در جام نوشیدنی ذوب شده است و مستان را به وجد میآورد.
هوش مصنوعی: من از غم شکایت ندارم، زیرا با هجوم شوق خوشحالم. این دل شوریدهام همچنان از داغ جدایی رنج میبرد.
هوش مصنوعی: قسمت سرنوشت از نامهی آهنگ به من پیام رساند و در گوشم نرم و آرامی طنین انداز شد، در حالی که طرح و نقش روی عنوان به سختی از ناخن من جدا شده بود.
هوش مصنوعی: بند لباس به تن چسبیده و بر اثر خونابه، سینهام زخمی شده و دکمههای گریبانم پاره شده است.
هوش مصنوعی: این اشکال به خاطر زیبایی و جذابیت خودم، ممکن است باعث شده باشد که دیگران نالهها و دردهای مرا بهخود بگیرند و با خود ببرند، اما آنها این موضوع را با چاشنی شوخی در نظر میگیرند و در دل به سرقت احساسات و نگرانیهایم میخندند.
هوش مصنوعی: ما هنوز میتوانیم در آینه خود تصاویر را ببینیم، اما وقتی نصیحت کنندهای لبخند میزند، ما در دل خود دندان فشار میدهیم.
هوش مصنوعی: سادهدلانه و بیتظاهر، با دلی پر از اشتیاق منتظر عشق و محبت هستم. بگذار از مسیرم، موانع و سختیها را کنار بزنند تا بتوانم به آرامش و نوازشهای دلنشین دست پیدا کنم.
هوش مصنوعی: اگر در حال مستی به باغ بهشت گذر کنی، مواظب باش که فریب یک سراب را نخوری. در مسیر، تشنه دیدار محبوب باش.
هوش مصنوعی: من در باغ زیبایی معشوقهای دارم که در زمان گلچینی با ناز و لطافت حرکت میکند و با جلب توجه خود، دامنش را پر از گل کرده است.
هوش مصنوعی: به اندازهای که از مینوشی و شادابی به دست میآوری، وقتی به باغ و گلستان میروی، پرچمهای رنگارنگ گلهای سپیدهدم به باغ جلوهای زیبا میبخشند.
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و لطافت اشاره دارد. کباب تازهای در تنور لاله در حال پخته شدن است و به نظر میرسد که این لذت و خوشمزگی، قدرتی فوقالعاده به مهمانی که بیخیال و بیتوجه به اطراف است میبخشد. در واقع، این تصویر نمادی از لذتهای زندگی و پیوند آن با زیباییهای طبیعی است که حتی کسانی که به نظر میرسد بیتوجه هستند، میتوانند از آن بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: در هر گوشه از جهان، دل من پر از احساس و اندوه است، و خیال من به مانند یک شانه، موهای آشفته خواب را مرتب میکند.
هوش مصنوعی: در دل شب به خاطر حفظ آبرویم، از خودم دچار تردید میشوم و بر اثر ناله و زاریام، اشک میریزم که همچون نمک بر زخم است و این کار هم باعث نگرانی و دلخوری نگهبان میشود.
هوش مصنوعی: هر گردبادی که اینجا به پا میشود، ناشی از مستی و شوری است. در اینجا، حال و هوای خانقاه، یعنی جایی برای درک روحانی و عرفانی، به وضوح حس میشود. من از خاک و زمین به بیابان و فضای وسیع و آزاد رسیدهام.
هوش مصنوعی: پس از سالها تلاش و تجربه، درسهای زیادی از زندگی و مسیرهایم آموختم که چگونه باید هدف را شناسایی کرد و به آن رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو بگشاید نگار من دو بادام و دو مرجان را
بدین نازان کند دل را بدان رنجان کند جان را
من و جانان به جان و دل فرو بستیم بازاری
که جانان دل مرا داده است من جان داده جانان را
چو نار کفته دارم دل بنار تفته آگنده
[...]
چو عاشق شد دل و جانم رخ و زلفین جانان را
دل و جان را خطرنبود دل این را باد و جان آنرا
من از جانان دل و دین را به حیلت چون نگه دارم
که ایزد بر دل و جانم مسلط کرد جانان را
نگارینی که چون بینی لب و دندان شیرینش
[...]
زهی سر بر خط فرمان تو افلاک و ارکان را
چوچابک دست معماری است لطفت عالم جان را
ز ابر طبع لولوء بخش و باد لطف تو بوده
بروز مفلسی بنشانده ی دریا و عمان را
تو کوه گوهری در ذات و من هرگز ندانستم
[...]
رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را
فروبرید ساعدها برای خوب کنعان را
چو آمد جان جان جان نشاید برد نام جان
به پیشش جان چه کار آید مگر از بهر قربان را
بدم بیعشق گمراهی درآمد عشق ناگاهی
[...]
گه از می تلخ میکن آن دو لعل شکرافشان را
که تا هر کس به گستاخی نبیند آن گلستان را
کنم دعوی عشق یار و آنگه زو وفا جویم
زهی عشق ار به رشوت دوست خواهم داشتن آن را
بران تا زودتر زان شعله خاکستر شود جانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.