گنجور

 
غالب دهلوی

بر نمی آید ز چشم از جوش حیرانی مرا

شد نگه، زنار تسبیح سلیمانی مرا

دامن افشاندم به جیب و مانده در بند تنم

وحشتی کو تا برون آرد ز عریانی مرا

وه! که پیش از من به پابوس کسی خواهد رسید

سجده شوقی که می بالد به پیشانی مرا

همچنین بیگانه زی با من دل و جان کسی

بدگمان گردم اگر دانم که می دانی مرا

با همه خرسندی از وی شکوه ها دارم همی

تا نداند صید پرسش های پنهانی مرا

برنیایم با روانی های طبع خویشتن

موج آب گوهر من کرده طوفانی مرا

تا به راهت مردم و یک ره به خاکم نامدی

دوزخی گردیده اندوه پشیمانی مرا

خویش را چون موج گوهر گرچه گرد آورده ام

دل پرست از ذوق انداز پر افشانی مرا

تشنه لب بر ساحل دریا ز غیرت جان دهم

گر به موج افتد گمان چین پیشانی مرا

با سراج‌الدین احمد چاره جز تسلیم نیست

ور نه غالب نیست آهنگ غزل‌خوانی مرا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیر معزی

ای خداوندی که چون در بزم بنشانی مرا

از بلا و محنت ایام برهانی مرا

حق خدمت دارم اندر دولت تو سالها

گر کس دیگر نمی‌داند همی دانی مرا

تا قیامت فخر من باشد که اندر بزم خویش

[...]

اوحدی

آخر ای ماه پری پیکر، که چون جانی مرا

در فراق خویشتن چندین چه رنجانی مرا؟

همچو الحمدم فکندی در زبان خاص و عام

لیک خود روزی بحمدالله نمی‌خوانی مرا

ای که در خوبی به مه مانی چه کم گردد زتو

[...]

ابن یمین

ای نسیم صبحدم بگذر بخاک درگهی

کز غبارش چشم جان گشتست نورانی مرا

درگه آنکس که تصدیقش کند قاضی عقل

گر کند دعوی که میزیبد جهانبانی مرا

آصف ثانی علاء ملک و دین کز احتشام

[...]

سیف فرغانی

کفر عشقت می کند منع از مسلمانی مرا

بند زلفت می کند جمع از پریشانی مرا

آن صفا کز کفر عشقت در دلم تأثیر کرد

هرگز آن حاصل نیاید زین مسلمانی مرا

پادشاه عشق اسیرم کرد و گفتا بعد ازین

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سیف فرغانی
سلمان ساوجی

ای که بر من می‌کشی خط و نمی‌خوانی مرا!

بر مثال نامه، بر خود چند پیچانی مرا؟

رانده‌اند روز ازل، بر ما بناکامی، قلم

نیستم، کام دل آخر تا به کی رانی مرا؟

در سر زلف تو کردم، عمر و آن عمر عزیز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه