آخر ای ماه پری پیکر، که چون جانی مرا
در فراق خویشتن چندین چه رنجانی مرا؟
همچو الحمدم فکندی در زبان خاص و عام
لیک خود روزی بحمدالله نمیخوانی مرا
ای که در خوبی به مه مانی چه کم گردد زتو
گر بری نزدیک خود روزی به مهمانی مرا؟
دست خویش از بهر کشتن بر کسی دیگر منه
میکشم در پای خود چندان که بتوانی مرا
با رقیبانت نکردم آنچه با من میکنند
این زمان سودی نمیدارد پشیمانی مرا
زین جهان چیزی نخواهم خواستن جز وصل تو
گر فلک یک روز بنشاند به سلطانی مرا
کس خریدارم نمیگردد، که دارم داغ تو
زان همی آیم برت، چندانکه میرانی مرا
بر سر کوی تو دشواری کشیدم سالها
دور ازین در چون توان کردن به آسانی مرا؟
در درون پردهای با دشمنان من به کام
وز برون مشغول میداری به دربانی مرا
گفتهای: در کار عشقم اوحدی دانا نبود
چون توانم گفت؟ نه آنم که میدانی مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی شاعر برای محبوبش است. شاعر از احساس رنج و دوری از معشوق سخن میگوید و ابراز میکند که چگونه این دوری به او آسیب میزند. او به زیبایی محبوب اشاره میکند و میگوید که هیچ چیزی جز وصال او نمیخواهد. شاعر به رقبا و دشمنانش اشاره میکند و نارضایتیاش را از رفتار آنان بیان میکند. او در نهایت احساسش را نسبت به عشق و انتظار برای وصال محبوبش بیان میکند و میگوید که اگرچه در دشواریهای عشق غرق شده، اما هنوز امید به وصال دارد.
هوش مصنوعی: ای ماه زیبای پریگونه، چرا در دوری خود اینقدر مرا آزار میدهی که همچون جانم به تو وابستهام؟
هوش مصنوعی: تو در میان مردم بر زبان خاص و عام نام «الحمدلله» را میگویی، اما خودت هیچگاه در روزگار روزمرهات آن را نمیخوانی.
هوش مصنوعی: ای کسی که در زیبایی به ماه میمانی، چه چیزی از تو کم میشود اگر یک روز در مهمانی من نزدیک خود ببری؟
هوش مصنوعی: به دیگران آسیب نرسان و زندگی خود را با کارهای منفی تحتالشعاع قرار نده. به جای آن، تلاش کن تا مشکلات خود را حل کنی و به سمت بهبود خودت بروی.
هوش مصنوعی: من با رقبایم همان کاری را نکردم که آنها با من میکنند؛ الان هم هیچ فایدهای ندارد که بخواهم از کارهایم پشیمان شوم.
هوش مصنوعی: از این دنیا چیزی نمیخواهم جز وصال تو. اگر روزی سرنوشت مرا به سلطنت برساند، برایم مهم نیست.
هوش مصنوعی: هیچ کس برای من اهمیت نمیدهد، زیرا من از عشق تو رنج میبرم. به همین دلیل، هرچقدر هم که دورم کنی، باز هم به سمت تو میآیم.
هوش مصنوعی: سالها در کوی تو به سختی و مشقت گذراندم، حالا چطور میتوانم با آسانی به سراغ تو بیام؟
هوش مصنوعی: در پشت پرده، در حال گفتگو با دشمنان من هستی و در عین حال مشغول نگهداری دروازهای برای من هستی.
هوش مصنوعی: تو گفتهای که در عشق من، اوحدی هیچ دانشی ندارد. حالا چطور میتوانم بگویم که نه، من آن کسی نیستم که تو دربارهام میدانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خداوندی که چون در بزم بنشانی مرا
از بلا و محنت ایام برهانی مرا
حق خدمت دارم اندر دولت تو سالها
گر کس دیگر نمیداند همی دانی مرا
تا قیامت فخر من باشد که اندر بزم خویش
[...]
ای نسیم صبحدم بگذر بخاک درگهی
کز غبارش چشم جان گشتست نورانی مرا
درگه آنکس که تصدیقش کند قاضی عقل
گر کند دعوی که میزیبد جهانبانی مرا
آصف ثانی علاء ملک و دین کز احتشام
[...]
کفر عشقت می کند منع از مسلمانی مرا
بند زلفت می کند جمع از پریشانی مرا
آن صفا کز کفر عشقت در دلم تأثیر کرد
هرگز آن حاصل نیاید زین مسلمانی مرا
پادشاه عشق اسیرم کرد و گفتا بعد ازین
[...]
ای که بر من میکشی خط و نمیخوانی مرا!
بر مثال نامه، بر خود چند پیچانی مرا؟
راندهاند روز ازل، بر ما بناکامی، قلم
نیستم، کام دل آخر تا به کی رانی مرا؟
در سر زلف تو کردم، عمر و آن عمر عزیز
[...]
بر مثال نامه بر خود چند پیچانی مرا
چون قلم تا کی به فرق سر بگردانی مرا
چند بفریبی به تقریر و به تحریرم دگر
این چنین نادان نِیَم آخر تو می دانی مرا
شاهبازِ وصل ما در دست تو قدری نداشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.