ای که هم دردی و هم درمان من
وی که هم جانی و هم جانان من
دردم از حد رفت درمانی فرست
ای دوای درد بی درمان من
تا بکی سوزد دلم در آتشت
رحمی آخر بر دل من جان من
آتش عشقت سراپایم گرفت
سوخت خشک و ترزخان و مان من
روز اول دین و دل دادم ز دست
تا چو آرد بر سر پایان من
راز خود هر چند پنهان داشتم
فاش کرد این دیدهٔ گریان من
یادگار از فیض در عالم بماند
قصه عشق من و جانان من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان درد و عشق خود میپردازد. او از معشوقش میخواهد که درمانی برای دردهایش بفرستد و ابراز میکند که دلش در آتش عشق میسوزد. شاعر اشاره میکند که از ابتدا دین و دلش را به معشوق داده و با وجود تلاش برای پنهان کردن راز عشقش، اشکهایش آن را فاش کردهاند. در نهایت، او عاشقانه از عشق و معشوقش یاد میکند و امیدوار است که داستان عشقشان در عالم باقی بماند.
هوش مصنوعی: ای کسی که همدرد من هستی و هم داروی دردهایم، ای کسی که هم روح منی و هم محبوب من.
هوش مصنوعی: درد من به حدی رسیده که دیگر قابل تحمل نیست. ای درمانگر دردهای بی درمان من، لطفاً درمانی برای من بفرست!
هوش مصنوعی: تا کی باید دل من در آتش عشق تو بسوزد؟ ای کاش رحمتی بر دل من و جانم داشته باشی.
هوش مصنوعی: آتش عشق تو تمام وجودم را فرا گرفته و مرا به درد و رنج کشانده است، هیچ چیز از من باقی نمانده و همه چیزم سوخته است.
هوش مصنوعی: در ابتدا، تمام ایمان و عشق خود را از دست دادم، تا زمانی که سرنوشت من به پایان برسد.
هوش مصنوعی: هرچند سعی کردم که رازهایم را پنهان نگهدارم، اما این اشکهای جاریام، به طور غیرقابل انکاری آنها را فاش کرد.
هوش مصنوعی: اثر و نشانهای از فیض در جهان باقی خواهد ماند که داستان عشق من و معشوقم را روایت میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق تو در جان من ای جان من
آتشی زد در دل بریان من
در دل بریان من آتش مزن
رحم کن بر دیدهٔ گریان من
دیدهٔ گریان من پرخون مدار
[...]
شاه واقف گشت از ایمان من
وز تعصب کرد قصد جان من
ای دو چشمت مایه درمان من
تا به کی باشد بلا بر جان من
از غم عشقت بگو ای سنگدل
چند باشد در غمت افغان من
جز لب لعل تو ای آب حیات
[...]
دل مُحسّ آن نگردد جان من
این چنین فرمود آن جانان من
ای دهانت پسته خندان من
خاک پایت چشمه حیوان من
زلف و رخسار تو، ای خورشید حسن!
لیلة القدر و مه تابان من
جان شیرینم فدای لعل تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.