سحر رسید ز غیبم بکوش هوش سروش
که خیز و از لب ما بادهٔ طهور بنوش
از آن سروش شدم مست و بیخود افتادم
شراب تا چه کند چون سروش برد از هوش
گذاشتم تن و با پای جان روانه شدم
روان روان شد و تن تن زد از سماع سروش
بقدسیان چو رسیدم مرا گرفت از من
صلای ساقی ارواح و بانگ نوشانوش
ندا رسید دگر بار کای قتیل فراق
بیا و از لب ما شربت حیات بنوش
ز پای تا سر من مو بمو دهانی شد
چشید ذوق حیاتی از آن خجسته سروش
مرا گرفت ز من خود بجای من بنشست
فؤاد من شد و چشم من و مرا شد گوش
نهاد بر سر من زان حیات سرپوشی
که مرگ دست ندارد بزیر آن سرپوش
حیاهٔ غیب رسید و سر مماهٔ رسید
چنان برید که ننشست دیک فیض از جوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف حالتی خاص از مستی و الهام میپردازد که به واسطه صدای سروش، فرشته پیامآور، به او دست میدهد. او از خمر طهور، که نماد آگاهی و حیات است، میگوید و مینویسد که چگونه این حالت او را از خود بیخود کرده و به دنیای معنوی و تقدس نزدیک میکند. هنگام رسیدن به جمع قدسیان، او دعوت میشود تا از شربت حیات بنوشد و به صورت کامل با روح و حیات یکی میشود. در نهایت، شاعر از تجربه یک زندگی نو و آزادی از مرگ سخن میگوید که از طریق این الهام و ارتباط با سروش حاصل شده است.
هوش مصنوعی: صبحگاهان با الهام الهی بیدار شدهام، پس با هوشیاری تلاش کن. بلند شو و از لبان ما، شراب پاک و لطیف بنوش.
هوش مصنوعی: من از صدای سروش (یک ندا یا پیام آسمانی) مست و بیخود شدم و به حالت گیجی افتادم. حالا که شراب (رانت یا شور عاطفی) به سراغم آمده، نمیدانم چه کند، چرا که سروش مرا از حال و هوش خود برده است.
هوش مصنوعی: من بدنم را رها کردم و با تمام وجودم حرکت کردم. جانی که داشتم به شدت در حال حرکت بود و بدنم از سر شور و شوق میلرزید.
هوش مصنوعی: وقتی به میهمانان بهشتی رسیدم، صدای دلنواز ساقی ارواح و آواز نوشیدنیها مرا تحت تاثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: صدایی دوباره به گوش رسید که ای کشتهٔ جدایی، بیا و از لبهای ما نوشیدنی حیات را بنوش.
هوش مصنوعی: تمام وجود من از سر تا پا به گونهای هستی و زندگی جدیدی آغشته شده که به لطف یک الهام خوشایند، تجربهای شاداب و سرشار از زندگی را به من بخشیده است.
هوش مصنوعی: دلم به جای من نشسته و چشمم هم همانند من شده است، به علاوه اینکه گوش من هم به حالتی دیگر درآمده است.
هوش مصنوعی: بر سر من پوششی از زندگی قرار دادهاند که مرگ نمیتواند به زیر آن نفوذ کند.
هوش مصنوعی: زندگی پنهان آمده و پردهها کنار رفته است، چنان که آنچه وابسته به آن بوده دیگر بر جا نمانده و نعمتها از جوشیدن بازایستادهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وزیر شاه بدیدار پهلوان برغوش
گرفت و داد بپیمان دوستی دل و هوش
بموسم گل و بلبل زجام و بلبله کرد
شراب گلگون از دست گلعذاران نوش
همه سعادت دستور شاه سعدالملک
[...]
ز دست مدعیان یک زمانکی شبِ دوش
شرابکی دو سه در خدمتت نکردم نوش
به روزگار شبی دیگر اتفاق افتد
که پای بوس تو حاصل کنیم و دست آغوش
بر آتش جگرم ریز یک دم آب وصال
[...]
دو هفتهٔ دگر از بوی باد مشک فروش
شود چو باغ بهشت این زمین دیبا پوش
درخت غنچه کند، غنچه پیرهن بدرد
به وقت صبح چو مرغان برآورند خروش
شود چو روی فلک پرستاره روی زمین
[...]
چو جام لعل تو نوشم کجا بماند هوش
چو مست چشم تو گردم مرا که دارد گوش
منم غلام تو ور زانک از من آزادی
مرا بکوزه کشان شرابخانه فروش
ببوی آنک زخمخانه کوزه ئی یابم
[...]
چه گفت با تو شنیدی رباب و عود به گوش
ز کس مترس و به بانگ بلند باده بنوش
سروش عاطفت از نو نوید رحمت داد
معاشران همه دادند بوسه بر سر و روش
به خواب شیخ حرم دید دوش مستی را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.