رفتیم من و دل دوش ناخوانده بمهمانش
دزدیده نظر کردیم در حسن درخشانش
دیدیم ز حسن احسان دیدیم در احسان حسن
دل برد ز من حسنش جان داد بدل خوانش
مدهوش رخش شد دل مفتون لبش شد جان
این را بگرفت اینش آنرا بربود آنش
دل یافت بنزدش یار بنشست بر دلدار
جان ز لطف جانان دید پیوست بجانانش
دل خواست ازو چاره جان جست ازو درمان
هریک چو بدید او بود خود چاره و درمانش
دل داد بعشقش جان بگرفت دو صد چندان
ای کاش شدی صد جان هر لحظه بقربانش
جان داد بعشق ایمان بستند بعوض ایقان
ایمان چون به ایقان داد با عین شد ایمانش
چش
یعنی چو نفهمد فیض حاجب تو بفهمانش
چون نیک نظر کردم در عالم بیهوشی
دیار ندیدم هیچ جز حسن و جز احسانش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی تجربهی عشق و زیبایی است. شاعر به همراه دل، به مراسمی میرود و متوجه زیبایی و حسن معشوق میشود. احساسات عمیق و شگفتی از دیدن او باعث میشود دل و جانش تحت تأثیر قرار بگیرند. شاعر به اوج عشق و دلتنگی میرسد، هر دو با یکدیگر پیوند میخورند و دل به عشق میدهد. او بیان میکند که ایمان و عشقش به معشوق به یکدیگر پیوسته و در این عالم جز زیبایی و احسان آن فرد چیزی نمیبیند. تمام این احساسات در فضایی از عشق و زیبایی به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: من و دلم به مهمانی دعوت نشده رفتیم و به طور پنهانی به زیبایی درخشان او نگاه کردیم.
هوش مصنوعی: ما از زیبایی و نیکیهای او آگاه شدیم. او با نیکیاش دل مرا ربود و به خاطر زیباییاش جانم را تسلیم کرد.
هوش مصنوعی: گوشتی از نگاه خیرهی او دل را تسخیر کرد و لبهایش جان را به دست آورد. یکی از آنها را به خود جذب کرد و دیگری را از او گرفت.
هوش مصنوعی: دل به یار خود نزدیک شد و در کنار محبوب نشسته است. از لطف جانان، دل به جانانش پیوند خورد و به او وصل شد.
هوش مصنوعی: دل برای پیدا کردن راهی برای آرامش و نجات خود تلاش کرد و هر چیزی را که دید، همان را چاره و درمانش یافت.
هوش مصنوعی: دلش را به عشقش داده و جانش را گرفته است. ای کاش به جای یک جان، صد جان میداشت تا هر لحظه قربان او شود.
هوش مصنوعی: عشق جان را فدای خود کرده و به آرامش رسیده است. وقتی ایمان او به یقین تبدیل شد، ایمانش به چشمانش عینیت پیدا کرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند از الطاف و نعمتهای تو بهرهمند شود، تو باید به او بفهمانی که چگونه از این نعمتها استفاده کند.
هوش مصنوعی: وقتی با دقت به دنیای بیهوشی نگاه کردم، جز زیبایی و نیکوکاری او چیزی ندیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هنگام صبوح آمد ای مرغ سحرخوانش
با زهره درآ گویان در حلقه مستانش
هر جان که بود محرم بیدار کنش آن دم
وان کو نبود محرم تا حشر بخسبانش
میگو سخنش بسته در گوش دل آهسته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.