گنجور

 
فردوسی

بخش ۱: چو لهراسپ بنشست بر تخت داد

بخش ۲: دو فرزند بودش به کردار ماه

بخش ۳: همی رفت گشتاسپ پرتاب و خشم

بخش ۴: شب تیره شبدیز لهراسپی

بخش ۵: چو گشتاسپ نزدیک دریا رسید

بخش ۶: همی بود گشتاسپ دل مستمند

بخش ۷: چنان بود قیصر بدانگه برای

بخش ۸: چو بشنید قیصر بر آن برنهاد

بخش ۹: یکی رومئی بود میرین به نام

بخش ۱۰: چو نزدیک شد بیشه و جای گرگ

بخش ۱۱: ز میرین یکی بود کهتر به سال

بخش ۱۲: بشد اهرن و هرچ گشتاسپ خواست

بخش ۱۳: به قیصر خزر بود نزدیکتر

بخش ۱۴: چو خورشید شد بر سر کوه زرد

بخش ۱۵: برین نیز بگذشت چندی سپهر

بخش ۱۶: پر اندیشه بنشست لهراسپ دیر

بخش ۱۷: چو برخاست قیصر به گشتاسپ گفت