خجل شد از سرشکم خاطر افسردهٔ اخگر
گل اشکم کجا و غنچهٔ پژمردهٔ اخگر
من آن دل زندهٔ عشقم که با این تیره روزیها
کند خاکسترم روشن چراغ مردهٔ اخگر
اثر جوید ز آه سر من برچیدهٔ آتش
گرو بازد به اشک گرم من افشردهٔ اخگر
لباس خودنمایی شعله از بالای خس دارد
نمیپوشد کفن جز از تن خود مردهٔ اخگر
دل فیّاض زا آسان تسلّی میتوان دادن
به خاکستر شود خوش خاطر آزردهٔ اخگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.